نقش خواب در تصوف
جریان های انحرافی با هر شگرد و ابزاری در پی ترویج خود در جامعه هستند. یکی از این ابزارها خواب است که می توانند بدون آوردن دلیل معتبر، برای خود و دیگران اعتباری در بین افراد جامعه پیدا کند.
پایگاه جامع ادیان، فرق و مذاهب_ تمام جریان های انحرافی برای گسترش خود در جامعه، ابزاری را به کار می برند. یکی از ابزارهایی که مورد استفاده اکثر جریان های منحرف می باشد استفاده از خواب می باشد که به دلیل اعتقاد بسیار زیاد مردم به این مسئله، تبدیل به مهم ترین راه تاثیر پذیری مردم از فرقه ها شده است.
یکی ازجریان های انحرافی که از این مسئله بسیار استفاده نموده است جریان تصوف می باشد. در کتاب های جریان تصوف با تمام گرایش های متفاوت آن از خواب استفاده شده است.
استفاده تصوف از خواب در ابعاد مختلف می باشدکه به صورت خلاصه به آنها می پردازیم:
1.ادعای مهدویت :
فرقه های صوفیه از مقوله خواب در جایی که قطب، به وسیله خواب، ادعای مهدویت کرده استفاده می کنند. سید محمد نوربخش، قطب نوربخشیه در نوشتاری با عنوان «رساله الهدی» ادله مهدی بودن خود را بیان کرده که از جمله آنها به خواب های مریدان و خویش استناد کرده است.
نوربخش می نویسد: «عمدة الواصلین و قدوة ارباب المکاشفة بالیقین خلیل الله بن رکن الدین بغلانی گفت:ر سول خدا(صلی الله علیه و آله)را دیدم که به مردم خطاب می کرد: بیایید و با فرزند من بیعت کنید و با دست اشاره به تو می کرد و آنان یقین داشتند که او مهدی موعود است».(1)
این ادعای سید محمد نوربخش با روایات متعدد که مهدی موعود فرزند بلا فصل امام حسن عسکری(علیه السلام) رد خواهد شد.
2.انتخاب استاد و قطب زمان
اعتقاد فرقه های صوفیه این است که یکی از راه ها در انتخاب استاد و قطب زمان تمسک به خواب است و با خواب به قطب زمان و استاد طریقت هدایت می شوند.
3. اعتبار بخشیدن به اعمال صوفیانه:
متصوفه برای اعتبار بخشی به بعضی از اعمال صوفیانه، مثل سماع که هیچ گونه دلیل شرعی ندارد به خواب استناد می کنند. شیخ علی بن محمد، معروف به ابن بادکوبه، از رقص و سماع ابوسعید ابوالخیر، برائت می جست؛ اما در سه رویای پیاپی چنین می بیند که می گویند: (قواموا وارقصوا لله) و از این جا یقین کرد که رقص ابو سعید بی اشکال است!!(2)
با تمام توجهی که جریان تصوف به خواب دارد با جستجو در متون دینی هیچ گونه دلیلی بر حجیت و اعتبار خواب در مباحث دینی پیدا نشد. علاوه بر آن، دلائل بر عدم حجیت خواب در امور دینی وجود دارد که به صورت مختصر به آنها می پردازیم:
یکی از دلائل عدم حجیت خواب آیه نجوا است که برخی از مفسرین، ذیل آیه«إِنَّمَا النَّجْوَىٰ مِنَ الشَّيْطَانِ (مجادله / 10) همیشه نجوا و راز گفتن از (نفوس شریره) شیطان است» بیان کرده اند که شیطانی به نام (زها) وجود دارد که قدرت ایجاد خواب برای دیگران دارد(3) پس نمی توان در مهدی بودن اشخاص و مسئله مهدویت و یا جواز امری مثل سماع و ... به خواب استناد کرد.
دلیل دیگری که برای عدم حجیت خواب به آن استناد می شود، روایت صحیحه ابن اذینه از امام صادق(علیه السلام) است که در رد نظر اهل سنت در سبب تشریع اذان بود. امام صادق(علیه السلام) فرمود: این گروه چه مىگویند؟ عرض كردم: فدایت شوم! درچه موردى؟ فرمود: درباره اذانشان ... . عرض كردم: مىگویند كه ابىّ بن كعب آن را در خواب دیده است.امام فرمود: دروغ مىگویند؛ زیرا دین خداوند عزیزتر از آن است كه در خواب دیده شود. اهل سنت در سبب تشریع اذان گفتهاند که مردم مدینه برای آگاه شدن از وقت نماز مشکل داشتند و پیامبر(صلی الله علیه و آله ) با آنان به مشورت پرداخت. پیشنهاد ناقوس و بوق و دف و روشن کردن آتش و نصب کردن پرچم به پیامبر(صلی الله علیه و آله ) داده شد که علامت نصارا و یهود و رومیان و مجوسیان بود، ولی پیامبر(صلی الله علیه و آله) آنها را نپذیرفت و در حالی که آن حضرت با مشورت به نتیجهای نرسیده بود، عبدالله بن زید در رویا یا بین خواب و بیداری فرشتهای را دید که به او اذان و اقامه را یاد داد. سپس او این جریان را به پیامبر(صلی الله علیه و آله) بازگو کرد و ایشان دستور داد بلال آن را فرا گیرد و برای اعلام وقت نماز بگوید. امام صادق(علیه السلام) فرمود: آنها دروغ گفتهاند، همانا دین خدای عزوجل بسیار عزتمندتر از آن است که به خواب دیدن مشخص شود»(4)
پس طبق ادله قرآنی و روایی، خواب نمی تواند معیار ما درمباحث اعتقادی، فقهی و عرفانی باشد. استناد فرقه های انحرافی بخصوص تصوف به خواب برای دورکردن مردم از مبانی اصیل تفکر در جامعه است که به این وسیله به گسترش خود در جامعه مدد رسانند.
پی نوشت:
(1)جعفریان، رسول،مهدیان دورغین، ص361، تهران،نشرعلم،1391ش.
(2) عبد الرحمن جامى، نفحات الأنس، 1جلد، ص365، مطبعه ليسى - كلكته، 1858.
(3)قمی، علی بن ابراهیم،تفسیر قمی، ج2،ص356، قم،دارالکتاب، چاپ سوم، 1404ق.
(4) كلينى، محمد بن يعقوب بن اسحاق، الكافي (ط - دارالحديث)، 15جلد،؛ ج6 ؛ ص636، دار الحديث - قم، چاپ: اول، ق1429.
افزودن نظر جدید