اگر امام حسین (ع) علم غیب داشت، چرا به کربلا رفت؟ (قسمت اول)
در میان مؤمنان مردانی هستند که بر سر عهدی که با خدا بستند صادقانه ایستاده اند؛ بعضی پیمان خود را به آخر بردند (و در راه او شربت شهادت نوشیدند) و بعضی دیگر در انتظارند و هرگز تغییر و تبدیلی در عهد و پیمان خود ندادند.
پایگاه جامع فرق، ادیان و مذاهب_ واقعه جانسوز شهادت امام حسین (علیهالسلام) یکی از مهمترین دلایل شیعیان برای اثبات ظلم و ستم هایی است که از سوی بعضی از صحابه به اهل بیت (علیهمالسلام) شده است. معنای این سخن آن است که هر چند بارها رسول خدا (صلیاللهعلیهوآله) امر به تبعیت و مودّت اهل بیت (علیهمالسلام) دادند، اما از فرمایش و دستور الهی ایشان تبعیت نشد و نشانه آن ظلمی بود که به خامس اهل کساء و یاران و خانواده ایشان شده است.
هر ساله با فرا رسیدن ایام ماه محرم، مفتیان وهابی به تبعیت از نیاکان خود، با عداوتی که نسبت به اهل بیت (علیهمالسلام) دارند، شبهاتی را مطرح میکنند؛ یکی از این شبهات این است که شیعیان معتقدند ائمه (علیهمالسلام) علم غیب داشتند و از حوادث آینده و گذشته آگاه بودند. اگر اینگونه بود، چرا و به چه دلیل امام حسین (علیهالسلام) رهسپار کربلا شدند؟
این در حالی است که اگر امام حسین (علیهالسلام) علم غیب داشته باشد، قطعاً برای حفظ جان خود باید از رفتن به کربلا اجتناب میکرد؛ زیرا اگر کسی علم به کشته شدن خود داشته باشد، برای حفظ جان خود از رفتن به قتلگاهش، پرهیز میکند.
در پاسخ به این شبهه نکاتی بیان می شود:
نکته اول؛
همواره دفاع از دین خدا و اوامر الهی، یکی از مهمترین وظایفی است که اولیاء الهی درصدد انجام آن به بهترین شکل بوده و هستند. یکی از ویژگی های منحصر به فرد در بعضی از مؤمنین، پایبندی آنان به عهد الهی است. قرآن کریم در این باره میفرماید: «مِنَ المُؤمِنينَ رِجالٌ صَدَقوا ما عاهَدُوا اللَّهَ عَلَيهِ ۖ فَمِنهُم مَن قَضىٰ نَحبَهُ وَمِنهُم مَن يَنتَظِرُ ۖ وَما بَدَّلوا تَبديلًا (احزاب/23) در میان مؤمنان مردانی هستند که بر سر عهدی که با خدا بستند صادقانه ایستادهاند؛ بعضی پیمان خود را به آخر بردند (و در راه او شربت شهادت نوشیدند) و بعضی دیگر در انتظارند و هرگز تغییر و تبدیلی در عهد و پیمان خود ندادند.»
این آیه قرآن کریم دلالت بر آن دارد که جانفشانی در راه اجرای اوامر الهی کمترین چیزی است که مردان الهی در انتظار آن هستند؛ بلکه آنان دنبال ایستادگی بر عهد و پیمان خود با خدا هستند و سیدالشهداء (علیهالسلام) مصداق اصلی و نمونه بارز این آیه شریفه هستند. بنا بر این سخن، قطعاً انتظار شهادت در دفاع از دین خدا، عملی دور از انتظار نیست؛ هر چند همه انسانها مدت محدودی در این دنیا هستند و بالاخره همه خواهند مُرد و به دیار باقی خواهند رفت، اما بذل جان در راه خداوند و کشته شدن برای اجرای اوامر الهی، توفیقی است که روزی هر کسی نمیشود.
در نتیجه باید گفت؛ برای اجرای امر الهی باید پا در میدان مبارزه گذاشته شود و احتمال شهادت نیز وجود دارد.
نکته دوم؛
پیامبر خدا (صلیاللهعلیهوآله) و ائمه معصومین (علهیمالسلام) دارای دو علم بودند. این ویژگی برای انبیاء گذشته و اوصیاء آنان نیز وجود داشته و فقط انحصار در انبیاء و اوصیاء آنان ندارد. به این معنا که خداوند هر کسی که شایسته این علم باشد را از فضلش، مزین به آن علم میکند.
نوع اول؛
انبیاء و اولیاء الهی همانند دیگر مردمان برای کسب آگاهی، از دیگران پرس و جو میکردند؛ یعنی آنکه برای برطرف کردن حوائج خود، نیاز به آگاهی داشتند و از این طریق، کسب اطلاع میکردند.
نوع دوم؛
علومی که به طرز خاص از سوی خدای رحمان به آن انوار طیبه عنایت شده بود و معروف به علم غیب هستند. در حقیقت این نوع علم، موهبتی الهی است که خدای رحمان به بندگان برگزیده و اولیاء خودش، عنایت میکند.
در ادامه باید گفت، ائمه معصومین (علیهمالسلام) همانند سایر مردم مکلف به انجام وظیفه و تکالیف الهی بودند و برای انجام وظایف خود از علم غیب استفاده نمیکردند؛ در حقیقت اهل بیت (علیهمالسلام) از علم غیب با اذن خدا و در شرایط خاصی که دستور الهی به این امر تعلق گرفته باشد، استفاده میکردند. لذا امر به معروف و نهی از منکر و نجات جامعه اسلامی از گزند انسان های فاسقی همانند یزید ملعون، واجب الهی بوده که برای انجام آن هیچ نیازی به استفاده از علم غیب نبوده است.
در حقیقت، امام برای ادای تکلیف الهی و حفظ اسلام حقیقی، با بذل جانشان دین خدا را تا ابد زنده نگه داشته و از تحریف آن به دست دشمنان و منافقان جلوگیری کردند. به این معنا که حفظ اوامر الهی و دین اسلام از حفظ جان بالاتر بوده و امام به بهترین شکل موجود، از دین خدا دفاع کردند.
در نتیجه برای احیاء دین، نیاز به استفاده از علم غیب نبوده و اگر برای حفظ جان به کربلا نمیرفتند، دیگر چیزی از اسلام باقی نمیماند.
محمدجواد مهریار
افزودن نظر جدید