حکم تعامل با صهیونیست ها در قرآن کریم(قسمت دوم)
هر گونه تعامل با رژیم صهیونیستی بنا بر حکم قرآن ممنوع است.
پایگاه جامع فرق، ادیان و مذاهب_ در قسمت نخست، یکی از ده ها قرائن قرآن مبنی بر ممنوعیت هرگونه تعامل و ارتباط با صهیونیست ها بیان شده است. خلاصه آن دستور قرآنی عبارت از این است که دوستی با دشمنان مسلمانان و غاصبان سرزمین های اسلامی که رژیم صهیونیستی از مصادیق بارز آن می باشد، جایز نیست. این رژیم، عداوت و دشمنی خود را با اسلام و مسلمانان در گفتار و عمل آشکارا نشان داده است.
در ادامه بر آنیم تا حکم تعامل با رژیم صهیونیستی را بر اساس آیاتی دیگر از قرآن کریم بررسی کنیم:
1. تمایل نداشتن به ظالم:
یکی از مبانی مشهور شرع اسلام که ریشه در قرآن کریم دارد، قاعده نفی رکون و تمایل به ظالم است. قرآن کریم در این باره می فرماید: «وَ لاَ تَرْکَنُواْ إِلَى الَّذِینَ ظَلَمُواْ فَتَمَسَّکُمُ النَّارُ وَ مَا لَکُم مِّن دُونِ اللّهِ مِنْ أَوْلِیَاء ثُمَّ لاَ تُنصَرُونَ"(هود، ۱۱۳)؛ و به کسانى که ستم کرده اند متمایل مشوید که آتش [دوزخ] به شما مى رسد و در برابر خدا براى شما دوستانى نخواهد بود و سرانجام یارى نخواهید شد.»
اساساً اسلام بی تفاوتی و رضایت در برابر ظلم و اعمال ظالمانه را نمی پذیرد، چه رسد به اعتماد و تمایل به ظالم. ظلم موجب از بین رفتن حق مظلوم و اعتماد و تمایل به ظالم موجب گسترش ظلم می گردد(1) و این دو موضوع با یکدیگر ارتباط مستقیم دارند.
یکی از مصادیق تمایل به ظلم، تعامل با ظالم است. ظلم بزرگ رژیم صهیونیستی به مردم فلسطین در بیش از نیم قرن برای هیچ مسلمانی حتی غیر مسلمینِ آزاده جهان جای تردید نگذاشته است که این رژیم نماد ظالم است و بر اساس قاعده نفی رکون به ظالم، تعامل با آن نه تنها برای دارالاسلام مجاز نبوده بلکه برای تک تک مسلمانان نیز امری نهی شده است.
2. ممنوعیت همکاری در گناه و تجاوز:
خداوند ضمن توصیه به همکاری در امور نیک، ما را از همکاری در گناه و تجاوز منع کرده است: «تَعَاوَنُواْ عَلَى الْبرِّ وَ التَّقْوَى وَ لاَ تَعَاوَنُواْ عَلَى الإِثْمِ وَ الْعُدْوَانِ وَ اتَّقُواْ اللّهَ إِنَّ اللّهَ شَدِیدُ الْعِقَابِ"(مائده، 2)؛ در نیکوکارى و پرهیزگارى با یکدیگر همکارى کنید و در گناه و دشمنی دستیار هم نشوید و از خدا بترسید که خدا سخت کیفر است.»
با بسط این آیه شریفه در حقوق اسلامی، تکالیفی برای حکومت های اسلامی تعریف می شود که یکی از آنها عدم همکاری با دشمنان متجاوز است. همکاری در دشمنی و تجاوز، عقلاً و منطقاً محدود به نفسِ شرکت در آن نمی باشد بلکه تعامل با متجاوز که به نوعی به تجاوز وی مشروعیت می بخشد، نیز نهی شده است.
یکی از مبانی منع تعامل حکومت های اسلامی با رژیم متجاوز صهیونیستی این است که اگر با آنان هرگونه همکاری را جایز بدانیم یا آن را به رسمیت بشناسیم، رضایت و پذیرش سیاست های تجاوزکارانه این رژیم استنباط می شود. لازمه تعامل با این رژیم، قبول بخشی از اندیشه های آن است. در واقع این امر در عرصه روابط بین الملل نیز چنین معنایی را به همراه دارد که می توان از آن به عنوان مصداق همکاری در گناه و دشمنی یاد کرد(2).
3. نهی سازش کاری:
خداوند مسلمانان را از سازش در امور حیاتی که به جان، مال و دین مسلمین مرتبط باشد، نهی می کند: «فَلا تُطِعِ الْمُکَذِّبین وَدُّوا لَوْ تُدْهِنُ فَیُدْهِنُونَ(قلم، 8- 9)؛ پس از منکران اطاعت مکن، خوش دارند که با آنان سازگاری کنى تا با تو سازگاری کنند.»
مداهنه از ریشه دَهَنَ به معنای روغن و از مصدر اِدهان به معنای روغن مالی کردن است. در زبان عربی، این واژه، کنایه از نادیده گرفتن، نرمی کردن و روی خوش نشان دادن در موضوعی خاص می باشد. اما در حقوق اسلامی به معنای مصالحه، سازش کاری و سکوت در برابر حق است و زمانی به کار می رود که حقیقت، وجهُ المُصالحه قرار می گیرد.(3)
اسلام در مقابل کشور کافری که سر جنگ با مسلمانان را نداشته باشند، با مدارا برخورد می کند ولی با کشور دشمنی که دین، جان، مال و سرزمین مسلمین را مورد تعرض قرار می دهد، حتی اگر آنان بخواهند به مسلمانان امتیازاتی هم بدهند، هیچ گونه سازشی ندارد. از این رو تعامل با رژیم صهیونیستی که دشمن محسوب می شود، مصداق مداهنه است و بر اساس آیه شریفه فوق تعامل با آنان جایز نیست.
بنابراین بر اساس آیات قرآن هر نوع تعامل و ارتباط با رژیم صهیونیستی، تمایل به ظالم، همکاری در گناه و تجاوز و سازش کاری و سکوت در برابر حق به حساب می آید و به همین خاطر شدیداً از آن نهی شده است.
پی نوشت:
1. احمد ضابطی پور، «حکومت علوی معیار دین مداری و مردم گرایی»، دوماهنامه اندیشه حوزه، سال شانزدهم، شماره 85، 1389، ص 83
2. عباس کعبی و محسن غرویان، «مبانی فقهی و قرآنی مذاکره با آمریکا»، ماهنامه معرفت، سال یازدهم، شماره هفتم، مهر، 1381، ص 8
3. سهراب مروتی، «مبانی نظری مدارا در قرآن کریم و سنت معصومین(ع)»، فصلنامه انجمن معارف اسلامی، شماره هفتم، تابستان، 1385، ص 67- 68
افزودن نظر جدید