آيا تهدید به آتش زدن خانه، فقط یک تهديد بوده است
پایگاه جامع فرق، ادیان و مذاهب_ مفتیهای وهابی ادعا کردهاند، بر اساس روایات موجود در منابع اهل سنت، در هنگام هجوم به خانه حضرت زهرا (سلاماللهعلیها) هیچگاه خانه به آتش کشیده نشده و تنها بنا بر مصلحت، تهدید به سوزاندن شده است؛ اما شیعیان به دروغ میگویند، خانه به آتش کشیده شده است!
آنها در ادامه میگویند، اگر تهدید به سوزاندن خانه جرم است، چرا رسول خدا (صلیاللهعلیهوآله) از آن تهدیدات بر علیه قریش استفاده کردند، اما هیچگاه ایشان تهدید خود را عملی نکردند. در نتیجه کسانی که خانه حضرت زهرا (سلاماللهعلیها) را تهدید به سوزاندن کردند، هیچگاه سخن خود را عملی نکردند. آنان برای توجیه گستاخی مهاجمین به خانه حضرت زهرا (سلاماللهعلیها) به روایاتی از منابع اهل سنت استناد میکنند. به عنوان نمونه، مسلم نیشابوری در کتاب خود مینویسد: «رسول خدا (صلیاللهعلیهوآله) فرمود: خداوند به من دستور داده تا قريش را بسوزانم.»[1]
بعد از احتجاج به روایت کتاب مسلم، بخاری در کتاب خود مینویسد: «قسم به ذاتى که جانم در دست اوست، قصد کردهام تا دستور به جمعآورى هيزم دهم. سپس مؤذن را بگويم تا اذان دهد و شخصى را براى امامت مردم مقرر کنم و خود به خانه متخلفان بروم و خانههايشان را بر آنان آتش زنم.»[2]
مفتیهای وهابی در ادامه میگویند: تاکنون هيچ کس از این روايات، بر سوزاندن قريش و متخلفان از نماز جماعت توسط پيامبر اسلام (صلیاللهعلیهوآله) استدلال نکرده است و هر کسی که اندکی با اسلام آشنا باشد، خوب مىداند که منظور پيامبر (صلیاللهعلیهوآله) از این سخنان، اهميت دعوت به مسألهى توحيد و نماز جماعت بوده است؛ لذا تأکيد و تصريح به سوزاندن خانهى حضرت زهرا (رضیاللهعنها) به دور از انصاف بوده و از روى تعصب است.
در پاسخ به این شبهه چند نکته بیان میشود:
میتوان گفت: تهديد خانههای قریش از جانب رسول خدا (صلیاللهعلیهوآله) در مقایسه با تهدید خانهی امیرالمؤمنین علی (علیهالسلام)، قياس مع الفارق است؛ چرا كه بين تهديد به آتش زدن خانه حضرت فاطمه (سلاماللهعلیها) با تهديدى كه از رسول خدا (صلیاللهعلیهوآله) درباره متخلفان از نماز جماعت نقل شده است، هيچگونه شباهتى وجود ندارد، زيرا:
اولاً: اين روايت در منابع اهل سنت آمده وآنها بايد به روایاتی استناد كنند كه نزد شیعیان حجت باشد.
ثانياً: نمىتوان مدلول روایات بخاری و مسلم را پذيرفت؛ چرا كه از اخلاق نيك پيامبر (صلیاللهعلیهوآله) بعيد است كه به خاطر يك عمل مستحبى، مردم را تهديد به آتش زدن کند. هنگامى كه خداوند چنين تهديدى نكرده است، آيا پيامبر (صلیاللهعلیهوآله) مىتواند مسلمانان را تنها به خاطر عدم شركت در نماز جماعت، تهديد به آتش زدن کند؟! در حقیقت، استحباب عمل با تهديد به آتش زدن در تضاد و با اصل شريعت سازگارى ندارد.
ثالثاً: طبق نقل طبرى و ابن أبىشيبه، عمر بن خطاب قسم مىخورد كه اگر اجتماع كنندگان در خانه اميرمؤمنان (عليهالسلام) براى بيعت با ابوبكر بيرون نيايند، خانه را با اهلش به آتش خواهد كشيد. حضرت زهرا (سلاماللهعليها) نيز سخن عمر بن خطاب را براى اميرمؤمنان (عليهالسلام) و زبير يادآور شده و به خداوند سوگند مىخورد كه عمر به قسم خود وفا خواهد كرد.
إبن أبیشيبه در کتاب خود بعد از بیان این اتفاق به نقل از عمر بن خطاب مینویسد: «به خدا سوگند، گرد آمدن اين افراد در خانه تو مانع از آتش زدن خانه نخواهد شد. هنگامى كه عمر رفت، علی (علیهالسلام) و زبير به خانه بازگشتند، دختر گرامى پيامبر به علی و زبير گفت: عمر نزد من آمد و سوگند ياد كرد كه اگر اجتماع شما تكرار شود، خانه را با اهلش بسوزاند، به خدا سوگند! آنچه را كه قسم خورده است، انجام مىدهد!»[3]
از طرف ديگر اين مطلب، قطعى است كه اميرمؤمنان (عليهالسلام) به تهديدهاى صورت گرفته هیچ توجهى نكرده است و حاضر به بيعت نشده است.
محمد بن اسماعيل بخارى مىنويسد: «حضرت فاطمه (سلاماللهعليها) بر ابوبكر غضب کرد. با وى قهر كرد و سخنى نگفت تا از دنيا رفت، آن حضرت پس از پيامبر (صلیاللهعلیهوآله) شش ماه زندگى كرد و علی (علیهالسلام) در اين شش ماه با ابوبكر بيعت نكرد.»[4]
شاهد ديگر اين مطلب، روايتى است كه بلاذرى در همين باره نقل مىكند: «چون علی (عليهالسلام) با ابوبكر بيعت نكرد، عمر با شعله آتش به طرف خانه فاطمه (عليهاالسلام) رفت. فاطمه (عليهاالسلام) پشت در خانه آمد و گفت: اى پسر خطاب! آيا تو مىخواهى خانه مرا آتش بزنى؟ عمر پاسخ داد: آرى!»[5]
از آنچه بیان شد میتوان نتیجه گرفت، با استناد به تاریخ، عمر بن خطاب به درب خانه حضرت آمد و منزل را به آتش کشید. اما سوزاندن خانهی قریش به خاطر امر مستحبی همانند شرکت در نماز جماعت، با روح اسلام و آیات موجود در قرآن کریم سازگاری ندارد.
پینوشت:
[1]. مسلم بن حجاج، صحیح مسلم، دار إحياء التراث العربی - بيروت، ج 4، ص 2197، ح2865. «اِنَّ اللَّهَ أَمَرَنِي أَنْ أُحَرِّقَ قُرَيْشًا.»
[2]. بخاری، صحیح بخاری، دار ابن كثير، اليمامة - بيروت، ج 1، ص 231، 618، «وسلم قال وَالَّذِي نَفْسِي بيده لقد هَمَمْتُ ... حَسَنَتَيْنِ لَشَهِدَ الْعِشَاءَ.»
[3]. إبن أبی شيبة، المصنف فی الأحاديث والآثار، مكتبة الرشد - الرياض، ج7، ص432، ح37045. «وَايْمُ اللَّهِ مَا ذَاكَ بِمَانِعِيَّ إِنِ ... وَايْمُ اللَّهِ لَيُمْضِيَنَّ مَا حَلَفَ عَلَيْهِ.»
[4]. بخاری، صحیح بخاری، ج4، ص1549، ح3998. «فَوَجَدَتْ فَاطِمَةُ ... يُبَايِعُ تِلْكَ الأَشْهُر.»
[5]. بلاذری، أنساب الأشراف، ج1، ص252. ««فلم يبايع، فجاء عمر و معه فتيلة ... علی بابي؟! قال: نعم.»
محمدجواد مهریار
افزودن نظر جدید