آیا لباس روحانیت شیعه از لباس علمای یهودی اقتباس شده؟
پایگاه جامع فرق، ادیان و مذاهب- اخیراً شخصی از روی کماطلاعی یا از روی غرض، با استناد به تصویر فوق، که مربوط به چند روحانی از دوران قاجار هستند، ادعا کرد که لباس روحانیت شیعه، همان لباس پیامبر اکرم(صلیاللهعلیهوآله) نیست و شبیه لباس علمای آیین یهود است. ایشان در صدد القای این مطلب به مخاطبان است که لباس روحانیت، الگوبرداری از لباس علمای یهودی است. در این مورد، شایسته است به نکاتی اشاره گردد.
نکته اول
اصل لباس روحانیت از سه جزء اصلیِ قبا، عمامه و عبا تشکیل شده است. در صدر اسلام عموم افراد جامعه از این نوع پوشش استفاده میکردند و لباس پیامبر(صلیاللهعلیهوآله) امامان(علیهمالسّلام) و عالمان، با دیگر افراد جامعه تفاوتی نداشت.[1]
بر اساس روایات، پیامبر(صلیاللهعلیهوآله) و امامان(علیهمالسّلام) از این لباسها که با پوشش جامعه زمانشان مطابقت داشت، استفاده کرده[2] و در مواردی به پوشیدن آنها توصیه نمودهاند.[3] در برخی منابع نحوه پوشش آنان توصیف شده است.[4] از این رو افرادی که از بیرون به جلساتشان وارد میشدند، آنان را نمیشناختند و از جمع حاضر میخواستند پیامبر اکرم(صلیاللهعلیهوآلهوسلم) یا امام صادق(علیهالسلام) را به آنان معرفی کنند.[5]
البته تغییر و تفاوت در لباس، به تدریج شکل گرفت. برای مثال؛ اولین بار در دوره عباسیان، ابویوسف قاضی برای قاضیها لباس خاصی معین کردند تا میان آنان و دیگران از جهت مسئولیتهای دینی تفاوت باشد.[6]
تصاویر و عکسهای دوران صفویه و قاجار نشان میدهد که عبا و عمامه هنوز لباس رایج بین تمام مردم بوده است، با این تفاوت که در دوران صفویه نظامیان در مقابل سلاحهای جنگی مجبور شدند لباسهای خود را تغییر دهند یا وقتی علمای شیعه مشاهده کردند اهل ذمه(یهود، مسیحیت و زرتشت) از لباس مخصوص استفاده نمیکنند و لباسی مشابه مردان مسلمان به تن میكردند، فتوا دادند باید لباس آنان با لباس مسلمانان متفاوت باشد.[7] از این رو شاه عباس اول و دوم صفوی دستور دادند یهودیان از گذاردن عمامه به شیوهی مسلمین منع گردیده و هنگام رفتن به خیابان، میبایست عبای خود را نپوشیده، بلكه آن را با دست حمل كنند.[8] در دوران قاجار نیز در جریان خودباختگی فرهنگی، شیوه لباس پوشیدن شرقیها به تبع بسیاری از لوازم فرهنگی دیگرشان تابع فرهنگ غالب زمانه گردید. با این وجود روحانیت تنها صنفی بودند که در مقابل این تغییر ایستادند.
حتی بر اساس برخی اسناد تا دوره رضاخان پوشش با عبا و عمامه را گاهی اصناف مختلفی نظیر روحانیت، تجّار، پزشکان، اهل ادب، سالمندان مذهبی البته با اندکی تفاوت در رنگ یا کیفیت میپوشیدند اما با تصویب و اجرای قانون لباس با شکل واحد توسط رضاخان در سال 1928 م[1307ش] این لباس به مراجع و علمایی که اجازه اجتهاد داشتند، اختصاص یافت. او تمامی مردان را به پوشیدن كت و شلوار اروپایی و كلاهی شبیه «كپی» فرانسوی كه در ایران به آن كلاه پهلوی میگفتند، مكلف ساخت. یهودیان ایرانی اولین اشخاصی بودند كه سبك لباسهای غربی را كه تحت نفوذ مبلغان و فرانسویان وارد شده بود، پذیرا گشتند.[9] بنابراین به مرور زمان، به ویژه در زمان فعلی این لباس به عنوان نشانهای برای عالمان اسلامی به شمار آمد.
نکته دوم
یهودیان بر اساس متون دینی خویش معتقدند هیچ نشانی از وجود لباسی متمایز از دیگران، در دوران پیش از اسلام دیده نمیشود. به عنوان نمونه گزارش شده است که مُردخای و دانیال نبی همچون سایر مردمان كشور لباس به تن می كردند. اندك زمانی پس از ظهور اسلام در نیمه اول قرن هفتم میلادی، قوانینی در خصوص پوشش و همچنین سایر قوانین لازم الاجرا برای اقلیت های مذهبی توسط خلیفه دوم، عمربن خطاب وضع گردید و به فرمان او یهودیان وادار شدند لباسی به رنگ خاص بپوشند. یا در سال 807 م خلیفه مشهور عباسی، هارونالرشید به منظور محدودیت بیشتر برای اقلیت ها، ابتدا استفاده از قطعه پارچه ای آبی رنگ را برای مسیحیان و سپس قطعه پارچه ای زرد رنگ را برای یهودیان تكلیف كرد.[10]
بنابراین بر اساس اسناد و شواهدی که در نکته اول و دوم بیان شده است، این ادعا که این شیوه از لباس روحانیت از لباس علمای یهودی اقتباس شده، از اساس نادرست است؛ زیرا لباس یهودیان در شرایط عادی چه پیش از اسلام و چه پس از آن با لباس مسلمانان تفاوتی نداشته است.
نکته سوم
در تصویر مربوط به چند عالم از دوران قاجار که فرد مدعی آورده است، نام شخص میانی مشخص نیست، اما شخص سوم فرزند همان فرد اول است و فرد اول «ملا آقا بابا» است که قبلا یهودی بوده و بعدها به اسلام گرویده است و این نام یهودی او قبل از گرایش به اسلام است. این تصویر نیز مربوط به دورانی است که ایشان مسلمان شده بود و از روحانیون شیعه بهشمار میآمد. بنابراین لباس آنها همین لباس روحانیون شیعه بوده است نه لباس علمای یهودی.
"ملا آقابابا" خاخام بزرگ یهودی متولد شیراز و ساکن محله عودلاجان تهران در دوره فتحعلیشاه قاجار بود. نام اسلامی او میرزا محمدرضا جدیدالاسلام است. ایشان در سال ۱۲۳۷ه.ق ـ ۱۸۲۲م(حدود ۱۹۰ سال قبل) به همراه چند هزار نفر از پیروان یهودیاش اسلام آورد و خیلی زود به کسوت روحانیون شیعه درآمد. مسلمان شدن خاخام بزرگ یهود در تهران آنقدر مهم بود که در مجلس اسلام آوردنش، علمای بزرگی چون ملااحمد نراقی و میرزا بزرگ قائممقام هم در آن مجلس حاضر شدند. وی سرانجام در ۱۲۶۶ هجری قمری درگذشت و در مسجد مظفری تهران مدفون است. از مهمترین تالیفات او "اقامت الشهود فی رد الیهود" است که این کتاب را به عبری نوشت و در سال 1292(ه.ش) آقای سید علی حسینی تهرانی آن را به فارسی ترجمه کرد.[11]
پینوشت:
[1]. احمدبن محمدبن خلکان برمکی اربلی، وفیات الاعیان و انباء ابناء الزمان، بیروت، دار صادر، ۱۹۰۰م، ج۶، ص۳۷۹
[2]. محمد(ابنبابویه)، شیخ صدوق، الخصال، قم، دفتر انتشارات اسلامی، ۱۳۶۲ش، ج۲، ص۵۷۳؛ ابوداود ازدی سجستانی، سنن ابی داود، دار الرسالة العالمیة، ۱۴۳۰ق، ج۶، ص۱۷۶؛ حسن طبرسی، مکارم الاخلاق، قم، شریف رضی، چاپ چهارم، ۱۴۱۲ق، ص۱۱۹
[3]. محمد بن یعقوب کلینی، الکافی، تهران: دار الکتب الاسلامیة، چاپ چهارم، ۱۴۰۷ق، ج۳، ص۳۹۴
[4]. ترمذی، محمدبن عیسی، شمائل النبی، ترجمة محمد مهدوی دامغانی، چاپ چهارم، نشر نی، 1394، ص 54
[5]. قاضی نعمانمغربی، شرح الاخبار فی فضائل الائمة الاطهار (ع)، قم، دفتر انتشارات اسلامی، ۱۴۰۹ق، ج۲، ص۲۶۵؛ محمد بن یعقوب کلینی، همان، ج۷، ص۲۴؛ حسن طبرسی، همان، ص۳۵،
[6]. احمدبن محمدبن خلکان برمکی اربلی، همان، ج۶، ص۳۷۹؛ مرتضی مطهری، مجموعه آثار، تهران: صدرا، ج۲۱، ص۱۲۶،
[7]. یوسف شریفی، درد اهل ذمه، لوس آنجلس، 2009، ص 211- 219
[8]. سایت انجمن کلیمیان تهران، «لباس و آرایش یهودیان»
[9]. همان
[10]. همان
[11]. ویکیپدیا، دانشنامه آزاد، «محمدرضا جدیدالاسلام»؛ حاج بابا قزوینی یزدی، محضر الشهود فی رد الیهود، قم: موسسه فرهنگی- انتشاراتی حضور، 1378ش، مقدمه کتاب
افزودن نظر جدید