قرآن ناطق مُبیّن قرآن صامت
پایگاه جامع فرق، ادیان و مذاهب_ جریان قرآنیون، به قرآن بسندگی و انکار نقش سنت، در شناخت دین روی آورده و حدیث را فاقد حجیت میداند و در تبیین احکام به آن بها نمیدهد. همچنین قرآنیون اندیشههایی را مطرح کردهاند که خودشان هم به آنها پایبند نبوده و در تفسیر قرآن بدون سنت و روایات دچار مشکل شدهاند.
یوسف شعار، یکی از سردمداران این جریان، در تفسیر آیات متشابه و مجمل میگوید: «قرآن مُبیّن و مُفسّر خویش است و دلیلی ندارد که ما از فهم معانی آیات عاجز باشیم. مگر قرآن به زبان عربی ساده و آشکار نازل نشده؟ اگر آیههای قرآن که برای هدایت بشر است، قابل فهم نباشد، دلیل بر ساختگی بودنش خواهد بود. زیرا کتابی که مردم از فهمش عاجز باشند، نمیتواند راهنمای آنان باشد و مسلّماً چنین کتابی از جانب خدا نیست.»[1]
در مقام نقد و پاسخ به این ادعا باید گفت که درست است که قرآن، مُبیّن و مفسر خویش است، ولی در بسیاری از موارد و در توضیح بسیاری از آیات قرآن، استفاده از روایات، صحیح، لازم، بلکه واجب است.
مرحوم علامه طباطبایی، در تفسیر المیزان در بیان ضرورت بهره گیری از روایات صحیح، در تفسیر قرآن چنین آورده است: «روش تفسیری که در روایات بدان ترغیب شده، تفسیر از طریق قرآن است و آنچه از آن نهی و منع شده، تفسیر از غیر طریق قرآن است. بنابراین تنها روش مورد قبول در تفسیر، استمداد از خود آن کتاب شریف، جهت فهم معانی آیات آن و تفسیر آیه به آیه است. این روش در صورتی مورد قبول خواهد بود که بر اساس تفحص و جستجوی کافی در روایات نقل شده از نبی اکرم (صلیاللهعلیهوآله) و ائمه (علیهمالسلام) به عمل آمده، به تفسیر کلام خدا پرداخته شده باشد.»[2]
آنچه که در روایات از آن نهی شده، تفسیر به رأی است:
اخباری که از تفسیر قرآن نهی کرده، بر دو قسم است: نخست روایاتی که از تفسیر به رأی و استحسانهای مبتنی بر ظن و گمان منع کردهاند. دیگر احادیثی است که استقلال به ظواهر قرآن بدون مراجعه به اهل بیت (علیهمالسلام) را مردود و باطل شمرده است.
احتمال دیگری که در تفسیر به رأی وجود دارد، آن است که مقصود از تفسیر به رأیی که در قرآن از آن نهی شده است، تفسیر قرآن بدون رجوع به روایات صادره از ائمه معصومین (علیهمالسلام) و قرائن موجوده است. ... صحیح آن است که پس از آنکه از قراین موجود در روایات، فحص و جستجوی لازم به عمل آمد، تمسک به ظاهر قرآن جایز است.
پس روش تفسیری قرآن به قرآن، به معنای بینیازی از روایات اهل بیت (علیهمالسلام) نبوده و نخواهد بود و آنان که تفسیر قرآن را بدون بهره گیری از روایات، ارائه میکنند، خود را از گنجینه عظیمی بیبهره ساختهاند.
در نتیجه وظیفه مفسران این است که در احادیث پیغمبر اکرم (صلیاللهعلیهوآله) و ائمه اهل بیت (علیهمالسلام) که در تفسیر قرآن وارد شده، غور کرده و به روش ایشان آشنا شوند و پس از آن، طبق دستوری که از کتاب و سنت احراز شده است، به تفسیر قرآن بپردازند و از روایاتی که در تفسیر وارد شده، به آنچه موافق مضمون است، نهایت استفاده را داشته باشند.
پینوشت:
[1]. شعار یوسف، تفسیر آیات مشکله، تهران، ص115-116.
[2]. طباطبایی، سید محمدحسین، المیزان فی تفسیرالقرآن، تهران، ج3، ص90.
افزودن نظر جدید