تعبیر شیخ دراویش گنابادی از جمهوری اسلامی به طاغوت
پایگاه جامع فرق، ادیان و مذاهب_ مصطفی آزمایش، شیخ مأذون خارج نشین دراویش گنابادی بازهم در سخنان خود با استناد به آیات قرآن کریم و تفسیر به رأی، بهصورت غیرمستقیم جمهوری اسلامی ایران را طاغوت خواند. وی در این سخنان با استناد به واژه طاغوت در آیه 17 سوره زمر و آیه یسْتَمِعُونَ الْقَوْلَ فَیتَّبِعُونَ أَحْسَنَهُ [زمر / 18]، معتقد است که طاغوت کسی است که انسان را از استماع قول دیگران بازمیدارد و میگوید تو باید تقلید کنی و میگوید تو باید پیروی کورکورانه کنی و وظیفه تو اطاعت مطلق است. مصطفی آزمایش معتقد است که این شخص (طاغوت) خلاف قرآن و خردورزی و اصل اندیشیدن صحبت میکند و میخواهد انسان را به یک موجود مسخ شده، تبدیل کند، که وظیفهاش فقط تقلید و اطاعت کورکورانه است. این خلاف اصل هدایت است. [1] وی این تفسیر به رأییها و سخنان را مقدمهای قرار داد تا بگوید: «میخواهند وسایل ارتباط جمعی را محدود کنند. مینشینند در مجلس میخواهند یک تصمیم بگیرند که جلوی ارتباطات فرامرزی بین مردم گرفته شود. برای اینکه میخواهند بر پایه جهل و خرافات، حکومت خودشان را بنا کنند. اما «إِنَّ أَوْهَنَ الْبُیوتِ لَبَیتُ الْعَنْکبُوتِ [عنکبوت/ 41] بیتردید سستترین خانهها خانه عنکبوت است.» [2] بعد از این سخن بود که معلوم شد منظور ایشان از طاغوت، این نظام و جمهوری اسلامی است که به دنبال ساماندهی فضای مجازی است که بیشتر کشورهای غربی و آسیایی یا این کار را قبلاً انجام دادهاند یا در حال انجام آن هستند.
وی در حالی جمهوری اسلامی را طاغوت خوانده و میخواهد اینطور القاء کند که این نظام، مردم را به تقلید و اطاعت کورکورانه وادار میکند، که این مسئله (یعنی تبعیت محض و اطاعت کورکورانه از قطب) از اصول اساسی خود فرقه دراویش گنابادی و دیگر فِرق صوفیه است. چنانچه باخرزی از بزرگان و قدمای صوفیه در «اورادالاحباب» مینویسد: «از دیگر وظایف مرید آن است که بیچونوچرا دل بهفرمان پیر خود بسپارد و خویشتن را چونان مردهای در برابر غسّال شمارد». [3] واقعاً چطور مصطفی آزمایش ادعا میکند که این نظام مردم را وادار به تقلید و اطاعت کورکورانه میکند وقتی مریدان خودشان باید همچون مردهای در برابر قطب بیاختیار باشند؟!!!
از دیگر موارد تقلید کورکورانهای که مریدان صوفی باید داشته باشند، این است که عین القضات همدانی تبعیت محض مرید از مراد را واجب میداند، هرچند که پیر و مراد، مرید را به کاری خلاف شرع، امر کند و اگر دستور او را اطاعت نکند، او را مرید (درویش) نمیدانند!» [4] باید به جناب مصطفی آزمایش گفت که در مکتب شما (تصوف) راه تفکر و اختیار نیز بسته است! کما اینکه شمس تبریزی میگوید: «سؤال کردن از شیخ بدعت است.» [5]
با همه این اوصاف و وضعیتی که در بین فرقههای صوفیه وجود دارد، جالب اینجاست که مصطفی آزمایش جمهوری اسلامی را متهم به وادار کردن مردم به تقلید از خود و اطاعت کورکورانه از خود میکند و تقلید را مورد تمسخر قرار داده و آن را به قافله شتر تشبیه کرده و میگوید: «شتر را یک مهاری به بینیاش میبندند و شترهای دیگر را پشت سرش قطار میکنند و همه پشت سرش حرکت میکنند. ولی انسان، موجودی است که آزاد آفریده شده و نمیشود تقلیدش داد.» [6] باید از جناب آزمایش پرسید که تشبیه تقلید به قافله شتر، درباره تقلید که امری اختیاری است صحیح و صادق است یا در مورد اصل اساسی در تصوف که مرید باید تبعیت محض و اطاعت بیچون و چرا و تقلید کورکورانه از قطب داشته باشد؟ همچنین برفرض که تفسیر آزمایش از واژه طاغوت، درست باشد باید از ایشان پرسید که با این اوصاف و وضعیت برده گونه ای که مریدان شما نسبت به قطب در تصوف دارند، طاغوت کیست؟
پینوشت:
[1]. صفحه شخصی مصطفی آزمایش در فضای مجازی، 14/ 5/ 1400
[2]. همان
[3]. باخرزی (ابو المفاخر)، یحیی، اورادالاحباب و فصوص الآداب، بهکوشش ایرج افشار، چاپ دوم، انتشارات و چاپ دانشگاه تهران، ج 2، ص 74
[4]. عین القضات عبدالله، نامههای عین القضات همدانی، مصحح منزوی علینقی، ناشر منوچهری، تهران، 1362، ج 1، ص 270
[5]. شمس تبریزی، محمد بن علی، مقالات شمس، مصحح احمد خوشنویس (عماد)، انتشارات عطائی، تهران، 1349 شمسی، ص 203
[6]. صفحه شخصی مصطفی آزمایش در فضای مجازی، 14/ 5/ 1400
افزودن نظر جدید