اشکالات اجازه نامه ملاسلطان گنابادی

  • 1400/04/15 - 08:54
مصطفی آزمایش شیخ مأذون فرقه صوفیه گنابادی در جدیدترین صحبت‌هایش از عملکرد گذشته خویش در اثبات اجازه نامه اقطاب سلف خویش ازجمله سعادت علیشاه می‌گوید که چطور توانسته است در مقاله‌ای این موضوع را اثبات کند و مورد تشویق رضا علیشاه قرار بگیرد. این درحالی است که اجازه نامه ملاسلطان گنابادی اشکالاتی به‌مراتب بیشتر و بدتر از اجازه نامه منور علیشاه را دارد. چراکه اجازه نامه ملاسلطان برای شیخیت است نه قطبیت.

پایگاه جامع فرق، ادیان و مذاهب_ مصطفی آزمایش در جدیدترین صحبت‌هایش از عملکرد گذشته خویش در اثبات اجازه نامه اقطاب سلف خویش ازجمله سعادت علیشاه می‌گوید که چطور توانسته است در مقاله‌ای این موضوع را اثبات کند و مورد تشویق رضا علیشاه قرار بگیرد. مصطفی آزمایش ادعا می‌کند که توانسته اثبات کند که اجازه نامه قطبیت منور علیشاه توسط رحمت علیشاه نوشته نشده و خط ایشان نیست، بلکه دست خط پسر ایشان است و از طرف دیگر اجازه نامه قطبیت سعادت علیشاه به دست خط خود رحمت علیشاه است.

اگرچه این اشکال بسیار قابل تأمل است ولی اجازه نامه ملاسلطان گنابادی هم اشکالاتی به‌مراتب بیشتر و بدتر از اجازه نامه منور علیشاه را دارد. به حدی اوضاع قطبیت ملاسلطان گنابادی مشوش است و اجازه نامه ایشان مخدوش است که حتی محمد اسماعیل صلاحی که در توجیه نحوه قطب شدن خودش، قطبیت ملاسلطان گنابادی و فرزندش نورعلیشاه ثانی را به‌عنوان شاهد معرفی کرده و می‌گوید: «جالب اینکه حضرت نورعلیشاه و سلطان‌علیشاه هر دو بدون طی مراتب بدون اینکه شیخ و مأذون بشوند یکسره جانشین و قطب شدند و این در سلسله سابقه داشته است. پس کسی از من ایراد نگیرد که قبلاً نه شیخ بودی و نه مأذون. درحالی‌که قبل از من حضرت سلطان‌علیشاه و نورعلیشاه هم نه شیخ بودند و نه مأذون».

اگرچه این استناد صلاحی در مورد ملاسلطان گنابادی نادرست است ولی همین استناد نشان می‌دهد که این اجازه نامه ملاسلطان هم طبق اصول و قواعد فرقه می‌تواند محل بحث و سؤال باشد. صلاحی که خود بدون طی کردن مراتب قطبیت و بدون این‌که شیخ یا مأذون باشد مدعی این منصب و مقام است، این ایراد و اشکال را وارد نمی‌داند، چراکه معتقد است که این مسئله قبلاً نیز سابقه داشته است و ملاسلطان گنابادی نیز به همین شکل به قطبیت رسیده است. درحالی‌که آنچه این فرقه به‌عنوان اجازه نامه قطبیت ملاسلطان گنابادی منتشر کرده است، اجازه نامه قطبیت نیست، بلکه اجازه نامه شیخیت است. زیرا فرمانی که از سوی سعادت علیشاه برای حاج سلطان محمد صادر شده است، بر خلافت و جانشینی وی دلالت نمی‌کند؛ بلکه تنها بر منصب شیخیت برای وی دلالت می‌کند.

چنانچه در فرمان صادر شده از سوی سعادت علیشاه آمده است: «علی هذا در این اوان سعادت اقتران، عالی‌جناب فضایل و کمالات اکتساب قدسی القاب قدوسی انتساب جامع المعقول و المنقول حاوی الفروع و الاصول برادر مکرم آخوند ملا سلطان‌علی زید توفیقه را مأمور نمودیم که چنانچه طالب صادقی جویای طریقه حقه علیه رضویه نعمت اللهیه بوده، او را هدایت فرموده... و چون سنت سنیه اولیاء راشدین، پیوسته بر این جاری گردیده که در مقام هدایت و دستگیری عباد دو مظهر را معاضد و معاون یکدیگر نمایند، لذا نظر به متابعت آن سنت لازم نمود که یکی دیگر از فقرای صداقت توأمان را که ظاهراً و باطناً با مشارالیه، سمت مناسب و قوت موافقت داشته باشد، به معاضدت او تعیین نموده تا در مقام هدایت او دلیل راه باشد.» [1]

اولاً در این اجازه نامه به ملاسلطان گنابادی لقب شاه داده نشده است، درحالی‌که در فرمان جانشینی فرد اجازه دهنده، به فردی که پس از خود منصب قطبیت و جانشینی را به او واگذار می‌کند، لقب شاهی را می‌دهد و قاعدتاً در اینجا باید به ملاسلطان گنابادی، سلطان‌ علیشاه می‌گفت ولی فقط به پسوند علی که برای مشایخ است بسنده کرده است! دوم اینکه سعادت علیشاه شخص دیگری را به معاونت او (پیر دلیل) معین می‌کند و در تصوف مرسوم است که برای شیخ (نه قطب) پیر دلیل و معاون، معین می‌کنند. تمام این موارد به همراه دیگر اشکالات نشان می‌دهد که آنچه بزرگان این فرقه از آن به‌عنوان اجازه نامه قطبیت ملاسلطان گنابادی یاد می‌کنند درواقع اجازه نامه شیخیت است نه قطبیت.

پی‌نوشت:
[1] تابنده گنابادی، سلطان حسین، نابغه علم و عرفان در قرن چهاردهم، نشر حقیقت، تهران، 1384، صص 78 و 79

تولیدی

افزودن نظر جدید

CAPTCHA
لطفا به این سوال امنیتی پاسخ دهید.
Fill in the blank.