آیا پیامبر نسبت به همسران خود عدالت را رعایت نمیکرد؟!
در کتب معتبر روایی اهل سنت، مثل صحیح بخاری و مسلم، احادیثی وارد شده است که دلالت میکند بر اینکه پیامبر اسلام که مظهر عدالت و مساوات در میان مسلمانان و مردم جهان است، بین همسرانش عدالت را رعایت نمیکرد و به هر قیمتی که شده، ولو بیعدالتی و اهانت، به جهت محبتی که نسبت به عایشه داشت، او را بر دیگر همسران خود مقدم میداشت، در حالیکه این روایت، خلاف دستوری است که خداوند در قرآن به دیگر مسلمانان امر فرموده، چرا که خداوند میفرماید: «فان خفتم ألا تعدلوا فواحدة.[نساء/3] اگر میترسید عدالت را -دربارهی همسران متعدد- رعایت نکنید، تنها یک همسر بگیرید.» به طریق اولی پیامبر اکرم نیز عدالت را مراعات میکنند.
ولی در کتاب صحیح بخاری، این روایت (عدم رعایت عدالت توسط پیامبر، در میان زنان خود) نقل شده است که: «ثمّ انّهن دعون فاطمه بنت رسول الله صلی الله علیه و آله و سلم الی رسول الله صلی الله علیه و آۀه و سلم تقول انّ نساءک ینشدنک الله العدل فی بنت ابیبکر فکلّمته فقال یا بنیّه ألا تحبّین ما أحب.[1] زنان پیامبر، فاطمه را نزد پیامبر فرستادند و عایشه میگوید: فاطمه اجازه گرفت، داخل شد و عرض کرد ای رسول خدا! همسرانت مرا فرستادند تا از شما بخواهم بین آنها و عایشه، دختر ابوبکر، عدالت را رعایت کنی! من ساکت بودم، پیامبر به او فرمود: دخترم! آیا تو دوست نداری کسی را که من دوست دارم؟ عرض کرد: آری! حضرت فرمود: تو نیز عایشه را دوست بدار.»
و در صحیح مسلم نیشابوری آمده است، زنان پیامبر، زینب دختر جحش را واسطه قرار دادند، تا از آن حضرت بخواهد، عدالت را دربارهی دیگر همسران و عایشه رعایت کند؛ زینب هم نزد پیامبر میرود، در حالیکه با عایشه خوابیدهاند. او هم پیام همسران پیامبر را به آن حضرت میرساند، تا اینکه کار به فحش و ناسزا به عایشه میرسد. عایشه هم برای دفاع از خودش برمیخیزد و به زینب فحش و ناسزا گفته و او را ساکت میکند. پیامبر سکوت کرده، تبسم میکند و میگوید: این دختر ابوبکر است.»
این مطالب اگر در مورد یکی از مسلمانان مطرح شود، قابل قبول و قابل دفاع نیست، چه برسد به اشرف مخلوقات و اسوه خلایق!
تو خود از این مجمل کلام مفصل خوان
پینوشت:
[1]. صحیح بخاری، بخاری، دار ابن کثیر، بیروت، لبنان، کتاب الهبه و فظلها، ج2 ص911 حدیث2442.
[2]. صحیح مسلم، مسلم نیشابوری، دار احیاء التراث العربی، کتاب الفضائل الصحابه، باب 12 ج4 ص1891 حدیث2442.
افزودن نظر جدید