کفر گویی با توجیه سخن دل و ابرازعشق!
پایگاه جامع فرق ادیان و مذاهب - توحید به معنی باور و عقیده به یگانگی خداوند و نفی هر نوع شریک برای اوست. توحید اصطلاح مهم و عمیقی در فرهنگ و معارف اسلام است که عبادت و طاعت را منحصر و خاص پروردگار متعال میداند. از آنجا که توحید محوریترین آموزۀ اسلام و دیگر ادیان توحیدی است، این آموزه در ابعاد گوناگون فرهنگ اسلامی بازتاب داشته، و در علوم و معارف دینی نیز مباحث گستردهای بدان اختصاص یافته است.
توحید یعنی خداوند یکیست، واحد و احد است. کلمه توحید در قرآن کریم ذکر نشده، اما آیایههای متعددی درباره اثبات توحید و نفی شرک است در قرآن بیان شده است. ملاصدرا در کتاب تفسیر خود، هدف اصلی قرآن کریم را اثبات توحید خداوند دانسته است.[1]
درجات و مراتبی برای توحید گفتهاند که اولین مرتبه آن توحید ذاتی، سپس توحید صفاتی و افعالی، و عظیمترین مرتبه، توحید در عبادت است که اگر این اصل به احسن وجه صورت پذیرد، انسان به مقام عبودیت و عبد بودن میرسد. همان مقامی که بر رسالت هم مقدم است و خداوند پیامبرش را با آن میستاید ومیگوید:«اشهد ان محمد عبده و رسوله»
توحید ذاتی اولین رتبه از مراتب توحید است که بمعنی اعتقاد به یگانه و بیهمتا بودن خدا و مثل و مانند و جایگزین نداشتن اوست. توحید صفاتی به معنای یکی بودن ذات الهی با صفات اوست. توحید صفاتی یعنی درک و شناسایی ذات حق به یگانگی عینی با صفات، و یگانگی صفات الهی با یکدیگر. توحید افعالی، یعنی خداوند همانطور که در ذات خود یگانه است، در افعال خود از جمله خالقیت، ربوبیت، مالکیت و حاکمیت تکوینی هم شریک ندارد. توحید عبادی، یعنی اعتقاد به اینکه جز الله کسی سزاوار پرستش نیست و پرستش تنها مختص خداوند است.
بر حذر بودن از نفـی توحید و یگانگی خداوند و یا شـرک بر پروردگار، در آیات قرآن به کرات اشاره شده است. قبح برگزیدن غیرخدا در قالب اصنام (بتان) و انداد (شریکان) بارها در این آیات گوشزد شده است. از شاخصترین یادکردهای شرک در قرآن آنهایی است که با عناوینی مانند اصنام، ارباب، انداد و جز آن به خدایان مورد پرستش مشرکان اشاره دارد. «فَلٰاتَجْعَلوا لِلّٰهِ اَنداداً وَ اَنْتُمْ تَعْلَمونَ»[۲] و آیهی «وَ لٰایَتَّخِذَ بَعْضُنا بَعْضاً اَرْباباً مِنْ دونِاللّٰهِ»[۳] نمونههایی از تبیین نمود خارجی دوریگزینی از توحید است.
امروزه برخی از افراد مسلمان به دلایل گوناگون که رنگ و بوی صوفیانه دارد، جملاتی را ادا کرده و بر زبان جاری میکنند که مخالف با توحید است. جملاتی مانند لااله الا زینب! لا اله الا رقیه! لا اله الا لیلی! که بر زبان برخی هیئتی نمایان و دراویش صوفی در مدح سران تصوف جاری میگردد، از آن بوی کفر استشمام میشود و نمیتوان با ادلهی دلی و به اصطلاح عاشقانه، از تبعات آن شانه خالی کرد. این نوع کفرگویی بجز اینکه برای گویندهگان دارای تبعات اخروی ست، برای جامعهی دینی و اهل مذهب شیعه نیز دارای تبعات است و موجب سوء استفادهی سایرین و هتک مذهب خواهد بود.
پینوشت:
[1]. ملاصدرا، تفسیر القرآن الکریم، ۱۳۶۶ش، ج۴، ص۵۴.
[2]. بقره / 22
[3]. آل عمران / 64
افزودن نظر جدید