معرفی کتاب عالم سنی در اثبات ایمان ابوطالب به نام «بغیة الطالب لایمان ابیطالب»
پایگاه جامع فرق، ادیان ومذاهب_ موضوعِ ایمان جناب ابوطالب، در میان اهل سنت با اختلاف فراوانی همراه بوده است و پیوسته تلاشی گسترده برای کافر و دوزخی قلمداد کردن ایشان صورت گرفته است و حدیث ضحضاح (حوضچهاى از آتش)[1] هم در همین راستا جعل شد؛ دشمنی با فرزند او، امام علی (علیهالسلام)، مهمترین علت دامن زدن بدین موضوع، مخصوصاً در میان اهل حدیث و سلفیّه و ناصبیها و تکفیریها بوده است. بر این اساس، در این نوشتار، کتابی را در اثبات ایمان ابوطالب معرفی میکنیم که نویسنده آن، عالم سنی به نام «محمد بن رسول برزنجی شافعی» است.
کتاب «بغیه الطالب لایمان ابیطالب»، تألیف «محمد بن رسول برزنجی شافعی»، تحت عنوان «تراز ایمان» به کوشش «مجتبی سلطانی احمدی» و «مصطفی گوهری فخرآباد» در صدوبیستوهشت صفحه، ترجمه و چاپ شده است.
«محمد بن رسول برزنجی شافعی»، عالم سنی قرن یازدهم هجری، دقیقاً برخلاف این جریان حرکت کرده و با تألیف کتاب «بغیه الطالب لایمان ابیطالب» درصدد پاسخگویی به این اتهام برآمده است. او که فقیه و متکلمی پرتلاش است، با دلایل و منابع اهل سنت و بدون انکار آنها ثابت کرده که حضرت ابوطالب، جزء نخستین مسلمانان بوده است و تنها برای حمایت از رسول خدا (صلیاللهعلیهوآله) در برابر قریش، ایمان خود را پنهان کرده است؛ همانطور که اصحاب کهف ایمان خود را پنهان و کفر را ظاهر کردند، ابوطالب هم اینچنین بود.
نویسنده در صفحه پانزده کتاب، بیان میدارد بسیاری از علماء و فضلا در اثبات ایمان ابوطالب، کتاب نوشتند و شش مورد را نام میبرد:
1- اسنى المطالب في نجاة أبیطالب، أحمد بن زيني دحلان شيخ العلماء الأعلام ببلد الله الحرام.
2- إثبــات إسلام أبیطالب، محمد معين الهندي السندي التتوي الحنفي.
3- السهم الصائب لكبد من آذى أباطالب، أبوالهدى محمد أفندي بن حسن الرفاعی.
4- غاية المطالب في بحث ايمان أبیطالب، علي اكبر بن علي جعفر الحسيني الهندي الإله أبادي.
5- فيض الواهب في نجاة أبیطالب، أحمد فيضي بن علي عارف الجورومي الخالدي الرومي الحنفي.
6- ابوطالب بطل الاسلام، القاضي السيد حيدر بن محمد سعيد العرفي.
در ادامه، نویسنده در صفحه بیست کتابش، مستندات خود را با این عنوان بیان میکند: «نماذج من النسخ المعتمدة في التحقيق» یعنی نمونههایی از نسخههایی که در تحقیق به آن اعتماد شده است و عکس هر کدام را در صفحات کتابش نمایش میدهد.
بعد از مقدمه کتاب، بحث با سه فصل شروع میشود که نویسنده، ادله خود را در این سه فصل بیان کرده است، که چکیده آن را بیان میکنیم:
فصل اول: از بین ادله اثبات ایمان ابوطالب، این حدیث را توضیح میدهد: «أخرج ابن الجوزي عن علي (عليهالسلام) مرفوعا هبط جبرائيل علی فقال إن الله يقرئك السلام يقول: انی حرمت النار على صلب أنزلك وبطن حملك وحجر كفلك، أما الصلب فعبد الله وأما البطن فأمنه وأما الحجر فعمه يعني أباطالب وفاطمة بنت اسد.»
فصل دوم: اشعار ثبت شده از ابوطالب را دلیل بر ایمان او میداند. «ومما يدل على تصديقه أخبار مذكورة في السر وأشعار له في مدحه صلى الله عليه وآله وسلم منها قوله:
«وشَقَّ له من إسْمهِ لیُجِلـَّهُ فذو العرِش محمودٌ و هذا مُحَمَّدُ
و دعوتنی وعلمت انک صادق و لقد صدقت و کنت قبل امینا
و لقد علمت بان دین محمد من خیر ادیان البریه دینا.»[3]
فصل سوم: بحث کتمان ایمان ابوطالب را به نقل از بزرگان و قدماء بیان میکند که این کتمان برای حفظ پیامبر اکرم (صلیاللهعلیهوآله) در مقابل دشمنان بوده است، همچنین در ادامه، جعلی و ضعیف بودن حدیث ضحضاح را اثبات میکند.
خلاصه و نتیجه اینکه: در هر فصلی، نویسنده با ادله حدیثی و تاریخی در پی اثبات ایمان ابوطالب برآمده است؛ ازجمله شواهد او، حمایتهای بیدریغ ابوطالب از پیامبر، اخبار و گزارشهایی که ابوطالب از معجزات و سخنان پیامبر نقل کرده، اشعار فراوان او در تصدیق نبوت حضرت محمد (صلیاللهعلیهوآله)، روایات منقول از امام علی (علیهالسلام) در اثبات اسلام ابوطالب و دستور امیرالمؤمنین برای حج گزاردن به نیابت از پدرشان است.
مصطفی پورصدوقی
پینوشت:
[1]. مخالفین برای اثبات کفر ابوطالب (ع) به روایات ضعیف و ادّله واهى تمسک کردهاند، که حتی بر مبناى اهل سنّت در رجال و حدیث، قابل استناد و صحیح نیستند، مانند: روایتی که بخاری آورده که در سند آن: 1- سفیان ثورى است؛ وى مدلّس است و علاوه بر تدلیس، از دشمنان رسول خدا (صلیاللهعلیهوآله) روایت نقل میکند. 2 ـ عبدالملک بن عمیر است که رجالیون میگویند: او جدًا ضعیف است.
«حدثنا مُسَدَّدٌ حدثنا یحیى عن سُفْیَانَ حدثنا عبد الْمَلِکِ حدثنا عبد اللَّهِ بن الْحَارِثِ حدثنا الْعَبَّاسُ بن عبد الْمُطَّلِبِ (رضی الله عنه) قال لِلنَّبِیِّ (صلى الله علیه وسلم) ما أَغْنَیْتَ عن عَمِّکَ فإنه کان یَحُوطُکَ وَیَغْضَبُ لک؛ قال: هو فی ضَحْضَاحٍ من نَارٍ وَلَوْلَا أنا لَکَانَ فی الدَّرَکِ الْأَسْفَلِ من النَّارِ»؛
(عباس بن عبدالمطلب به رسول خدا (صلى الله علیه وسلم) گفت: عمویت از تو سودى نبرد؛ در حالىکه از شما دفاع کرد و به دیگران به خاطر شما خشمگین شد. آن حضرت فرمود: «او در حوضچهاى از آتش است و اگر من نبودم (شفاعت من نبود) در پایینترین درجه جهنم به سر مىبرد.»)
[2]. مؤلف کتاب، محمد بن رسول بن عبدالسید حسینی برزنجی شافعی در برزنج، یکی از روستاهای کردنشین عراق، در سال ۱۰۴۰ ق زاده شد و در سال ۱۱۰۳ ق در مدینه منوره از دنیا رفت و در قبرستان بقیع در کنار مدفن دختران پیامبر به خاک سپرده شد. وی فردی عالم و کثیر التألیف بود و کتاب دیگری هم با عنوان «سداد الدّین و سداد الدَین فی اثبات النجاه و الدرجات للوالدین» در دفاع از موحد بودن پدر و مادر گرامی رسول خدا نوشت.
[3]. بغیة الطالب لایمان ابیطالب، محمد بن رسول برزنجی شافعی، الطبعة الأولى، تحقیق محمد العطار، تقدیم السید نبیل الحسنی، کربلا العتبه الحسینه المقدسه موسسه علوم نهج البلاغه، ۱۴۳۸ه ق.
افزودن نظر جدید