اقدامات فاتحان سقیفه بنی ساعده در ایام رحلت پیامبر

  • 1399/04/30 - 12:42
هنگام رحلت پیامبر، ابوبکر در «سنح» خارج مدینه بود، عمر در طول خلافت ابوبکر، خطاب به اسامه (السلام علیک ایها الامیر) می‌گفت؛ به پیامبر در بستر بیماری گفتند هذیان می‌گوید و کتاب خدا ما را کفایت می‌کند؛ در مراسم غسل دادن و کفن کردن پیامبر نیز حاضر نبودند و همان هنگام به سقیفه بنی ساعده رفت رفتند.

در تاریخ آمده است که پیامبر اسلام در آخرین روزهای حیات زندگانی خود، سپاهی را به فرماندهی اسامه آماده نبرد با رومیان کرد و حتی متخلفین از این لشکر را لعن کرد، اما چون حالت جسمی پیامبر اکرم، رو به وخامت گذاشت؛ گروهی از سران قریش مثل ابوبکر و عمر و عثمان و ابوعبیده جرّاح و عبدالرحمن بن عوف و ابن ابی‌وقاص و عمرو بن عاص و ... از دستور پیامبر سرپیچی کرده و با بهانه‌های واهی در فرمان پیامبر از اعزام لشکر جلوگیری کردند و خود با آن سپاه همراه نشدند.
- شیخ مفید نقل می‌کند: وقتی پیامبر اسلام در روز دوشنبه، ابوبکر و عمر بن خطاب و... را طلبید و علت همراهی نکردن آنان را پرسید؛ ابوبکر گفت: من بیرون رفتم و دوباره برگشتم تا عهد خویش را با تو تجدید کنم و نیز عمر بن خطاب گفت یا رسول الله من خارج نشدم، زیرا دوست نداشتم که احوال شما را از سواران رهگذر سؤال کنم، این‌جا بود که پیامبر سه بار فرمود: لشکر اسامه را روانه کنید.[1] آن‌گاه متخلفین از ایشان را لعن فرمودند.
- متقی هندی می‌نویسد: زمانی که پیامبر اکرم مسموم شد، ابوبکر به منطقه «سنح» که در خارج مدینه بود رفت و همان‌جا در کنار همسرش ماند و تنها هنگامی بازگشت که پیامبر اسلام -به وسیله‌ی سمّ- رحلت کرد و به شهادت رسید.[2]
- عمر بن خطاب وقتی از پیوستن به لشکر اسامه، چه در زمان حیات رسول خدا و چه در زمان خلافت ابوبکر خودداری کرد، پا را فراتر گذاشت و از ابوبکر خواسته بود تا اسامه را از پست فرماندهی لشکر عزل کند که به دلایلی با مخالفت ابوبکر روبرو شد... وقتی این قضیه را عمر بن خطاب این‌گونه دید، در طول خلافت ابوبکر، همیشه اسامه را با لقب «امیر» خطاب می‌کرد و می‌گفت: السلام علیک یا امیر...[3]
- در زمانی که پیامبر در بستر بیماری بود و درخواست قلم و کاغذ کرد، [در حدیث قرطاس] عمر بن خطاب گفته بود پیامبر هذیان می‌گوید و کتاب خدا ما را کفایت می‌کند،[4] در حالی‌که این سخن او، مخالف صریح حدیث متواتر ثقلین است. (...کتاب الله و اهل بیتی و عترتی...)
- وقتی پیامبر اکرم رحلت کرد، ابتدا رحلت پیامبر تکذیب شد تا ابوبکر از منطقه «سنح» بازگردد.[5]
- این جماعت متخلف، در مراسم غسل دادن و کفن کردن پیامبر حاضر نبوده و همان هنگام در سقیفه بنی ساعده رفته تا شرایط بیعت با ابوبکر را به عنوان خلیفه مسلمین، سر وسامان دهند.[6]
- ابوعبیده جرّاح که قبرکن مهاجرین در مدینه بود، در زمان کندن قبر پیامبر در سقیفه بنی ساعده بود، لذا اهل بیت پیامبر او را پیدا نکرده، از ابی طلحه، که قبرکن قبور انصار مدینه بود درخواست کردند تا برای رسول خدا قبری را حفر و آماده کند.[7]
- در شب چهارشنبه وقتی پیامبر دفن گردید، گروه سرکش و متخلف در روز چهارشنبه، پس از بیعت عمومی و اجباری با ابوبکر، به خانه‌ی فاطمه زهرا (سلام‌الله‌علیها) هجوم آوردند...[8]
تو خود از این مجمل کلام مفصل خوان.

پی‌نوشت:

[1]. الارشاد، شیخ مفید، کنگره شیخ مفید، قم، ایران، ص96.
[2]. کنزالعمال، متقی هندی، دارالکتب العلمیه، بیروت، لبنان، ج7 ص73. جهت مشاهده تصویر کتاب کلیک کنید.
[3]. البدایه و النهایه، ابن کثیر، داراحیاء التراث العربی، بیروت، لبنان، ج8 ص73. جهت مشاهده تصویر کتاب کلیک کنید.
[4]. ملل و نحل، شهرستانی، الشریف الرضی، قم، ایران، ج1 ص22.
[5]. تاریخ طبری، طبری، نشر اساطیر، تهران، ایران، ج2 ص443.
[6]. مسند، احمد بن حنبل، دارالحدیث، قاهره، مصر، ج1 ص55.
[7]. طبقات الکبری، ابن سعد، دار الکتب العلمیه، بیروت، لبنان، ج2 ص294. جهت مشاهده تصویر کتاب کلیک کنید.
[8]. عقد الفرید، ابن عبد ربه، دار الکتب العلمیه، بیروت، لبنان، ج4 ص259.

برچسب‌ها: 
تولیدی

افزودن نظر جدید

CAPTCHA
لطفا به این سوال امنیتی پاسخ دهید.
Fill in the blank.