جنجال بهائیت در اردن
پایگاه جامع فرق، ادیان و مذاهب_ به مناسبت سالگرد تولد علیمحمد شیرازی معروف به باب، پیروان فرقه بهائیت در اردن، اقدام به برگزاری مراسمی جنجالآفرین نمودند. مراسم جشن بهائیان در این کشور (مورخ یکشنبه هفدهم نوامبر، برابر بیستوهفتم آبان)، موجب اعتراض یک نمایندهی پارلمان این کشور به دولت شد.[1] «صالح العرموطی» نماینده پارلمان با اعتراض به دولت این سوال را مطرح کرد که چگونه به این افراد اجازه داده شده که مراسم برگزار کنند به خصوص که دارالافتاء اردن پیشتر فتوا داده که بهائیت دین نیست و پیروان آن، از دین اسلام مرتد شدهاند.[2]
نمایندهی پارلمان اردن همچنین افزود که ضروری است دولت توضیح دهد که چگونه به «مرکز روحی بهائیت» در «جبل عَمان» مجوز داده شده است و اینکه آیا میداند که چه افرادی از این فرقه پستهایی دولتی در اردن اشغال کردهاند و گواهی تولد آنان چطور صادر شده و در قسمت دین آنها چه ذکر شده و عقدهای ازدواج آنان چطور و از طرف چه کسی تنظیم میشود.
اما در خصوص حضور و فعالیت جنجالآفرین بهائیان در کشور اُردن، ذکر نکاتی را لازم میدانیم:
اول: بر اساس مراحل ترسیمی شوقی افندی و تعالیم فرقهی بهائی، تشکیلات بهائیت در هرکجا حضور داشته باشد، پس از طی مراحلی به دنبال قبضهی قدرت و براندازی است.[3] لذا شاهد آنیم که حتی با توجه به اعتراف سخنگوی تشکیلات بهائیت در اردن، مبنی بر آماری کمتر از چهل نفری برای بهائیان حاضر در این کشور، این جمعیت در لایههای حکومتی نفوذ و بدون هیچ مزاحمتی جنجالآفرینی میکند! اما به راستی چگونه جمعیتی به این اندکی و بدون حمایت خارجی، در کشورهای اسلامی نفوذ فرهنگی و سیاسی پیدا میکند و جنجال میآفریند و کمترین تعرضی به آن صورت نمیپذیرد؟!
دوم: تشکیلات بهائیت در عمل نشان داده که نه تنها در ایران، بلکه در هر جای دنیا که باشد، بر خلاف تعالیم ظاهری خود مبنی بر اطاعت و پیروی از حکومت [4]، به هیچ وجه به قوانین حکومتی پایبند نیست. در این راستا، بر خلاف نظر مرجعیت دینی اردن، اقدام به ترویج فرقهی دروغین خود نموده و بر خلاف قوانین این کشور، در ثبت دین و ازدواجهای خود، بر خلاف قوانین این کشور عمل میکنند.
سوم: تشکیلات بهائیت با سوءاستفاده از قدرت وابستهی حاکمان دستنشاندهی اربابان خود، تلاش دارد تا با خیالی آسوده و در خواب غفلت مسئولین کشورهای عربی، در گام اول هجمهی فرهنگی تبلیغی خود را به پیش برد و ضمن تثبیت عقاید خود، در گامهای بعدی به دنبال کسب قدرت در این کشورها باشد. این مسئله زمانی جنبهی وضوح به خود میگیرد که «تهانی روحی» سخنگوی فرقه بهائیت در اردن، در پاسخ به سؤال رادیو «دهب» این کشور در برنامهی الدُوار التاسع، در خصوص آزادی عمل بهائیان در این کشور، از آزادی کامل بهائیان در این کشور (بر خلاف فتوای صریح علمای این کشور اسلامی) سخن میگوید: «هیچ فشار یا تنگنایی اصلا متوجه ما نیست. میتوانم بگویم که مردم [اردن] متخلق به آداب هستند...».[5]
چهارم: اما در اینجا لازم به ذکر است که تشکیلات بهائیت در قبال عدم تبلیغ در اراضی اشغالی فلسطین و تبلیغ در کشوری همچون اردن با تناقض آشکاری مواجه است. چرا که وقتی تشکیلات بهائیت در مقابل اصرار خود به تبلیغ آن هم به سبک تبشیری در کشورهای اسلامی و نقض آن بخاطر ممنوعیت تبلیغ اسرائیلیها در سرتاسر دنیا مواجه میشود، در توجیه میگوید که منع تبلیغ در اراضی فلسطین، سیاستی است که از زمان پیامبرخواندهی این فرقه در دستور کار قرار داشته است. همچنان که حسینعلی نوری، مردم شام و سوریه را نَحس خطاب کرده و تبلیغ بهائیت را در آنجا ممنوع اعلام کرده است: «...ای نبیل بارها امر نمودیم و باز هم میگوئیم در بریّه (سرزمین) شام ذکر مالک انام جائز نبوده و نیست چه که اهل آن به غایت از شاطی قرب بعیدند و از رحیق (: بادهی) عنایت محروم. اَرض آن به غایت مبروک است و خلق آن به غایت منحوس».[6]
این در حالیست که «شام» اصطلاحی تاریخی جغرافیایی است که به منطقهی گستردهای از جنوب غرب آسیا (از شمال به رشته کوههای توروس، از جنوب به صحرای عرب، از خاور به میانرودان و از باختر به دریای مدیترانه محدود است) گفته میشود. این منطقه دربرگیرنده سرزمینهایی است که امروزه کشورهای سوریه، اردن، لبنان، فلسطین، قبرس، بخشهایی از جنوب ترکیه و شرق مصر و بخشهایی از غرب عراق را شامل میشود. با این حال تشکیلات بهائیت نشان داد که توجیه حکم پیامبرخواندهی این فرقه مبنی بر ممنوعیت تبلیغ در نواحی شام، صرفاً بهانهای برای سازش و معاملات پشتپردهی تشکیلات بهائی، با رژیم اشغالگر صهیونیستی است. رژیمی که در کنار اعطای امتیازاتی به تشکیلات بهائی، از آن صرفاً به عنوان باور صادراتی خود برای نفوذ و استیلا در کشورهای دیگر بهره میبرد!
پینوشت:
[1]. وبگاه خبری «عربی21»، عنوان خبر: حفل للبهائيين في الأردن يثير جدلا.. وتساؤل نيابي (شاهد)
[2]. دارالافتاء اردن در تاریخ هفتم نوامبر ۱۹۹۶ (۲۵ جمادی الثانی ۱۴۱۷) در فتوای شماره ۳۹ رسما فتوا داده که بهائیت دین نیست.
[3]. شوقی افندی، ظهور عدل الهى، ص 32.
[4]. «احكامی را كه حضرت بهاءالله در كتاب اقدس نازل فرمودهاند، در صورتی كه اجرايش ممكن و مستقيماً با قوانين مدنی مملكت مغاير نباشد، بر همه ياران الهی و تشكيلات بهائی در شرق و غرب عالم فرض و واجب است»: حسینعلی نوری، اقدس (مقدمهی کتاب)، نسخهی الکترونیکی، ص 14.
[5]. خبرگزاری فارس، تیتر خبر: بهاییها در اردن هم جنجال بر پا کردند، مورخ: 98/9/6، کلیک کنید...
[6]. فاضل مازندرانی، اسرارالآثار، بیجا: مؤسسهی ملّی مطبوعات امری، 129 بدیع، ج 5، ص 200.
افزودن نظر جدید