حکایت بهائیان از جسد علیمحمد باب !
پایگاه جامع فرق، ادیان و مذاهب_ در یکی از پیامهایی که در رسانههای تشکیلات بهائیت، به مناسبت تولد علیمحمد باب صادر کردند، به شرح ماجرای انتقال و دفن جسد باب، پس از مرگش را مورد بررسی قرار دادند. همچنان که در بخشهایی از این پیام میخوانیم: «حضرت بهاءالله به درستی تشخیص داده بودند که اگر جسد باب در ایران به خاک سپرده شود و ساختمانی برای یادبود بنا گردد بدست حکومت و علمای ایران تخریب و ویران خواهد شد. لذا بنابر هدایات حضرت بهاءالله جسد باب به مدت پنجاه سال در ایران در چند نقطه مخفیانه و بصورت موقت نگهداری و جابجا شد تا محفوظ ماند».
در ادامهی پیام و پس از تصریح نویسنده به صدور این حکم در زمان تبعید پیامبرخواندهی بهائی در حیفا، میخوانیم: «در یکی از این سفرها حضرت بهاءالله با دستان خویش نقطهای را در کوه کرمل مشخص فرمودند و از پسر خود حضرت عبدالبهاء خواستند که جسد حضرت باب را از ایران به حیفا انتقال دهند و در آن نقطه به خاک بسپارند... در سال 1900 میلادی و 50 سال پس از شهادت حضرت باب با تدابیر و هدایات حضرت عبدالبهاء جسد حضرت باب از طهران به حیفا منتقل گردید اما چون شخص حضرت عبدالبهاء هم هنوز در تبعید و حبس حکومت عثمانی بودند امکان به خاکسپاری و بنای مرقد وجود نداشت. بالاخره پس آزادی حضرت عبدالبهاء در سال 1908 و پس از 60 سال از شهادت حضرت باب در سال 1909 میلادی جسد حضرت باب به خاک سپرده شد».[1]
اما نقل افتخارآمیز این واقعه در حالیست که پیامبرخواندهی بهائی در احکام ساختگی خود، از انتقال جسد میّت به مسافت بیش از یک ساعتی به صراحت نهی کرده بود؛ همچنان که در کتاب اقدس او میخوانیم: «حُرِّمَ عَلیکُم نقل المیّت أزیَد مِن مسافةِ ساعة فی المَدینة ادفنوهُ بالروح و الریحان فی مکانٍ قریب [2]؛ بر شما جابجا کردن مرده به مکانی که بیش از یک ساعت از شهر فاصله دارد حرام است. او را به خوبی و خوشی در جایی نزدیک دفن کنید».
جالب است بدانیم کتاب اقدس که در سال 1873 م، توسط بهاء نوشته شده و احکامش به اصطلاح از جانب خداوند بود؛ در سال 1899 به دستور عبدالبهاء برای انتقال جسد باب از طهران به حیفا نقض شد تا دیگر هیچ توجیهی برای بهائیان باقی نماند. به عبارتی به توصیهی شارع این احکام ساختگی و به دستور فرزندش عبدالبهاء، یکی دیگر از احکام و تعالیم غیرالهی بهائیت نقض میشود. عجیبتر آنکه حتی علیمحمد باب نیز هیچ وصیتی مبنی بر انتقال جسد خود به حیفا نداشته است.
اما نقض این حکم بهاء، به دستور بهاء و اجرای آن توسط عبدالبهاء و اصرار برخی بهائیان برای پایبندی به آن، آدمی را یاد ضرب المثل کاسهی داغتر از آش میاندازد! چرا که در کنار نقض صریح این حکم ساختگی توسط پیشوایان بهائی، در برخی موارد شاهد بهانهگیریهای برخی بهائیان در ایران به قیمت سرپیچی از دستورات حکومت، برای دفن اموات خود در قبرستانهای غیرقانونی، با هدف عمل به حکم دفن اموات هستیم![3] با این حال، گویا بهائیان راحتتر با نقض حکم پیشوایان خود در اطاعت از حکومتها [4] کنار میآیند تا نقض حکم ساختگی بهاء که خود، اولین توصیهکنندهی نقض آن بوده است!
پینوشت:
[1]. به نقل از کانالهای تبلیغی تشکیلات بهائیت.
[2]. حسینعلی نوری، اقدس، نسخهی الکترونیکی، ص 123، بند: 130.
[3]. جهت مطالعهی بیشتر، بنگرید به مقالهی: ماجرای نبش قبر یک بهائی!
[4]. «احكامی را كه حضرت بهاءالله در كتاب اقدس نازل فرمودهاند، در صورتی كه اجرايش ممكن و مستقيماً با قوانين مدنی مملكت مغاير نباشد، بر همه ياران الهی و تشكيلات بهائی در شرق و غرب عالم فرض و واجب است»: حسینعلی نوری، اقدس (مقدمهی کتاب)، ص 14.
افزودن نظر جدید