مقصود از امام زمان در حدیث پیامبر چیست؟
خلاصه مقاله
از احادیثی که جزء یکی از پیشگوییهای پیامبر عظیم الشان اسلام (صلیاللهعلیهوآله) است حدیثی است که در منابع شیعه و اهل سنت به صورت متواتر با کمی اختلاف در جز و متن آن آمده است و هشداری بود که پیامبر اکرم قبل از رحلت خود آن را بیان داشته است، حدیث امام شناسی یا همان حدیث : من مات و لم یعرف امام زمانه... که در کتب فریقین وارد شده است؛ اگر بخواهیم نکات این حدیث را نادیده بگیریم، یقیناً مرگ ما همانند مرگ جاهلی و حشر و نشر با کفار و مشرکین بت پرست زمان جاهلیت خواهد بود.
متن مقاله
در طول دوران قبل از اسلام و بعد از اسلام، خدایان و پیامبران دروغین زیادی ظاهر گشتند و گروههای بیشماری از مردم ساده لوح دنیا را فریب داده و به کفر و شرک و گمراهی و فساد سوق و گرایش دادند. خداوند و پیامبرش به مردم هشدار دادهاند که در زمانهای بعد نیز امامان و خلفای ظلم و جور، دروغین، کافر، بیایمان، و از روی زور و اجبار به طور فراوان از موضع قدرت حکومتی و با عناوین دینی و ... به جان اسلام و مسلمین میافتند و خود را پیشوا و خلیفه رسول خدا بر مردم معرفی میکنند که نه تنها نباید از آنان اطاعت و پیروی کرد، بلکه باید با آنها مبارزه کرد و به مقاتله برخاست.
فلذا بر این اساس، معلوم میشود که ممکن است غیر از امامان راستین و خلفای واجد شرایط و بر حق، یک عده امامان و پیشوایان باطل و ناحق هم در صحنه حضور داشته باشند و مردم را با زور و فریب و انحراف عقیدتی، گرفتار امیال هوا و هوس و خواهشهای نفسانی خود کنند، و این درست زمانی روی داد که پیامبر اکرم هشدار و پیشگویی آن را بیان داشت و عیناً یکی پس از دیگری بعد از رحلتش به وقوع پیوست و تاریخ گذشته اسلام، نمایشگر بیش از یکصد امام و خلیفهای بود که مدعی آن بودند. از جمله (خلفای قبل از حضرت علی (علیهالسلام) به تعداد 3 نفر از سال 11 هجری تا سال 36 هجری- خلفای اموی و مروانی به تعداد 15نفر به مدت 97 سال از معاویه تا مروان حمار- خلفای اموی اندلس به تعداد 17 نفر به مدت 29 سال از عبدالرحمن بن معاویه تا هشام بن عبدالملک- خلفای عباسی عراق و خراسان به تعداد 37 نفر به مدت 519 سال از سفاح تا مستعصم عباسی- خلفای فاطمی مصر به تعداد 14 نفر به مدت 271 سال از عبیدالله مهدی تا عاضد لدین الله- خلفا و سلاطین عثمانی ترکیه به تعداد 10 نفر تا زمان آتاتورک.)[1]
و اینجاست که پیامبر با هشدار به مسلمانان در رابطه با وظیفه امام شناسی و تبعیت از آن، این حدیث معروف را بیان فرمودند که: «من مات و لم یعرف امام زمانه مات میته جاهلیه.[2] کسیکه بمیرد و امام زمان خود را نشناسد مرگ او به مانند مرگ جاهلیت است.» البته این عبارت با کمی اختلاف در متن، در منابع اهل سنت آمده است. حال سؤالی که به ذهن میرسد این است که مقصود پیامبر اکرم از امام زمان بعد از خود که منزه و مبرّای از آن همه نقاط ضعف و انحراف باشد و نشناختن او موجب مرگ جاهلی بوده، کیست؟ در پاسخ باید بگوییم که:
اولاً: به گفته پیامبر که فرموده است: «ستکون بعدی فتنه... فاذا کان ذلک فالزموا علی بن ابیطالب... و هو یعسوب الدین.[3] بهزودی پس از من فتنهای برپا خواهد شد، پس هنگامیکه چنین شد، ملازم علی بن ابیطالب باشید، زیرا او اول کسی است که به من ایمان آورده و اول کسی است که در روز قیامت با من مصافحه کند، او صدیق اکبر و فاروق این امت است، که میان حق و باطل جدایی افکند و او رهبر و پیشوای دین است.»
ثانیاً: با قطع نظر از اختلاف غیر قابل انکار بین شیعه و سنی در امر خلافت و امامت بعد از پیامبر اسلام، ولی باز متصدیان خلافت قبل از حضرت علی (علیهالسلام) و بعد از آن حضرت، اعتراف بر عدم صلاحیت خلافت خود داشتند، مثلاً ابوبکر خود میگوید: «اقیلونی اقیلونی الست بخیرکم.[4] رهایم کنید رهایم کنید در امر خلافت از من صرفنظر کنید، چون من بهترین از شما نیستم.» چرا که او میدانست علی (علیهالسلام) لیاقت و شایستگی این منصب الهی را داشت و در منابع اهل سنت هم به عناوین مختلف به آن اشاره شده است.
ثالثاً: در قرآن بیش از 300 آیه به طور مستقیم یا غیر مستقیم به نقل از برخی صحابه به مانند ابن عباس و دیگران ... در کتب تفسیری و روایی اهل سنت دربارهی فضیلت و شأن نزول امیرمومنان علی (علیهالسلام) آیه و روایت نازل و وارد شده که برخی از آنها خلافت و امامت حضرت را متذکر میشوند.
رابعاً: صدها حدیث در مصادر اهل سنت گویای این نکته مهم است که امیرمومنان به عنوان امام و پیشوا به نقل از خود پیامبر به مردم معرفی شده که حدیث غدیر یکی از آنهاست.
در نتیجه اگر بخواهیم این موارد را نادیده بگیریم، یقیناً مرگ ما همانند مرگ جاهلی و حشر و نشر با کفار و مشرکین بت پرست زمان جاهلیت خواهد بود.
پینوشت:
[1]. شقایق النعمانیه فی علماء الدوله العثمانیه، طاش کبری زاده، مطبعه وهبیه، استانبول، ترکیه، ص 6- ص.
[2]. مجمع الزوائد، هیثمی، دار الکتب العلمیه، بیروت، لبنان، ج5 ص218.
جواهر المضیعه، ملا علی قاری، دار العاصمه، ریاض، عربستان، ج2 ص457.
صحیح مسلم، مسلم نیشابوری، دارالحدیث، قاهره، مصر، (1412ق)، ج6 ص22.
[3]. تاریخ مدینه دمشق، ابن عساکر، دارالفکر، بیروت، لبنان، بخش امام علی بن ابیطالب، ج3 ص157 شماره1174.
شرح نهج البلاغه، ابن ابی الحدید، مکتبه آیت الله نجفی مرعشی، قم، ایران، ج13 ص228.
کنزالعمال، متقی هندی، موسسه الرساله، بیروت، لبنان، ج11 ص612 شماره32964.
[4]. المصنف، عبدالرزاق صنعانی، مکتبه الرشد، بیروت، لبنان، ج11 ص336 حدیث20701.
الامامه و السیاسه، ابن قتیبه دینوری، دارالاضواء، بیروت، لبنان، ج1 ص20.
کنزالعمال، متقی هندی، موسسه الرساله، بیروت، لبنان، کتاب الخلافه مع الاماره باب اول فی خلافه...،ج5 ص252 رقم14108.
افزودن نظر جدید