خلط فقه و عقاید توسط وهابیت
خلاصه مقاله
مسائل دینی از دو حوزه فقه و عقاید تشکیل میشود. معمولاً همه مذاهب اسلامی در حوزه فقه با یکدیگر اختلاف دارند. حتی عالمان یک مذهب بر اساس درک و فهمی که از مذهب دارند، با دیگر عالمان همان مذهب اختلاف فقهی دارند. این اختلافات، هیچ خللی به دین نمیزند. ولی حوزه عقیده فرق دارد. در حوزه عقیده، همه اشخاص باید به اصول اساسی، توحید، نبوت و معاد ایمان داشته باشند و نمیتوان بر اساس اجتهاد، برخی از این اصول را نپذیرفت. حوزه عقیده از آن جهت اهمیت دارد که اگر کسی یکی از این اصول را قبول نداشته باشد، وارد حوزه کفر و شرک میشود. وهابیت برای خارج کردن مخالفینشان، حتی مسائل فقهی را وارد حوزه عقیده کردهاند، تا از این طریق مخالفانشان را به کفر متهم کنند.
متن مقاله
هر دین و مذهبی در دو حوزه فقه و کلام نظریات خاصی را ارائه میکند. مبحث کلام و عقیده شامل اصول دین و مباحث اساسی، مثل توحید، نبوت، معاد و ... است. حوزه فقه شامل مسائل فقهی و احکام است که هر مذهبی بر اساس اصول پذیرفته شده در مسائل فقهی، دیدگاه خاصی دارد. مثلاً اینکه در وضو باید مسح کرد یا باید شُست، بین مذاهب اسلامی اختلاف است، ولی اینگونه اختلافات مذهبی باعث نمیشود که مذهبی، مذهب دیگر را تکفیر کند، زیرا این مسائل به اجتهاد بر میگردد و طبق حدیثی که از پیامبر گرامی اسلام (صلیاللهعلیهوآله) به ما رسیده است که «إِذَا حَكَمَ الحَاكِمُ فَاجْتَهَدَ ثُمَّ أَصَابَ فَلَهُ أَجْرَانِ، وَإِذَا حَكَمَ فَاجْتَهَدَ ثُمَّ أَخْطَأَ فَلَهُ أَجْر.[1] اگر حاکم بر اساس اجتهاد خود، حکم دهد، در صورتیکه مطابق با واقع باشد، دو پاداش دارد و در صورتیکه حکمش مطابق با واقع نباشد و خطا کند، یک پاداش دارد.» همه عالمان اسلامی یا به حقیقت رسیدهاند، که دو اجر دارند و یا به حقیقت نرسیدهاند که یک اجر دارند.
اما در حوزه کلام و عقیده، قضیه فرق دارد، زیرا اگر کسی در حوزه عقیده، در توحید و نبوت و معاد مشکل داشته باشد، از حوزه دین خارج میشود و وارد حیطه کفر و شرک میشود؛ لذا اهمیت مسائل کلام بر فقه، در اینجا فهمیده میشود.
در این میان، وهابیت که در تکفیر مسلمانان گوی سبقت را از همه ربودهاند، حتی مسائل فقهی را وارد حوزه کلام کردهاند، تا از این طریق مخالفان خود را تکفیر کنند.
حسن فرحان مالکی در این باره مینویسد: علمای وهابیت، همه فرعیات مورد اختلاف مانند ریش، تصویر سازی، و حجاب را وارد مبحث عقاید کردهاند، این رفتار آنها الهام گرفته از امام احمد است که تلاش کرد برخی مسائل فقهی را وارد عقاید کند تا به بحث و جدلها در این مورد خاتمه دهد، به عنوان مثال امام احمد، مسح بر دمپایی و مانند آن را وارد عقاید نمود و ثوری، نیز قبل از وی، گفتن بسم الله با صدای آهسته را از فقه به عقاید منتقل کرد. وهابیت نیز همه مسائل فقهی مورد اختلاف را در درون عقاید جای دادند تا همه مخالفان این مسائل را در شمار گمراهان، هلاک شدگان و هفتاد و دو فرقه اهل دوزخ قرار دهند و آنگاه این مسأله اختلافی را بزرگنمایی کنند که آیا مخالفان مذکور مشمول شفاعت میشوند یا نه و برای همیشه در دورخ خواهند ماند؟ این مسائل شگفت را تنها کسانی متوجه میشوند که کتابهای وهابیون را خوانده و برای فهم عقاید آنها تلاش کرده باشند.[2]
نویسنده: م. ج
پینوشت:
[1]. بخاری، محمّد بن اسماعيل، صحيح بخاري، تحقيق: محمد زهير بن ناصر، بیجا: دار طوق النجاة، چاپ اول، 1422ق، ج9، ص108؛ نيشابوری، مسلم بن حجّاج، صحیح مسلم، تحقيق: محمد فؤاد عبد الباقی، بیروت: دار إحياء التراث العربي، بیتا، ج3، ص1342.
[2]. فرحان مالکی، حسن، نگاهی به غلو اندیشی و افراط گرایی علمای معاصر عربستان، موسسه فرهنگی هنری آفتاب خرد، تهران، 1396ش، ص149.
افزودن نظر جدید