بیقبلهگی در عرفان حلقه
مطلب اجمالی_ محمد علی طاهری سرکرده عرفان حلقه در ادامه مسیر بیسوادی و تفسیر به رای آیات و روایات، اعتراف به بیقبلهگی عرفان حلقه میکند.
طاهری با بهره گیری از شعر سهراب سپهری میگوید:«کعبهام برلب آب، کعبهام زیر اقاقیهاست، کعبهام مثل نسیم، میرود باغ به باغ، میرود شهر به شهر، حجرالاسود من روشنی باغچه است. و با درک تن واحده بودن جهان هستی به مقام بیقبلهگی برسیم.»[انسان از منظری دیگر، ص 112] و همین طور از آیه 115 سوره بقره«وَ لِلَّهِ الْمَشْرِقُ وَ الْمَغْرِبُ فَأَیْنَما تُوَلُّوا فَثَمَّ وَجْهُ اللَّهِ إِنَّ اللَّهَ واسِعٌ عَلیمٌ،[بقره/115] مشرق و مغرب هر دو ملک خداست، پس به هر طرف روى کنید به سوى خدا روى آوردهاید، که خدا (به همه جا) محیط و (به هر چیز) داناست.» مفهوم بدون قبله بودن را برداشت میکند.
باید گفت: اولاً: مطالب و اصطلاحات مخصوص به یک شاعر که برخواسته از ذوق و طبع شعری اوست، جنبه ذوقی داشته و اهمیت علمی ندارد.ثانیاً:او معنای آیه را درست ترجمه نمیکند. در حالی که مراد آیه این است؛ خداوند در همه جا حاضر است و همه جا از آن خداست. همچنین روایات زیادی درباره توضیح و تفسیراین آیه وارد شده است، از جمله، در کتاب توحید شیخ صدوق و امالی شیخ مفید.«فلیس له جهةٌ خاصّه حتّى یَشارُ إلیهِ فی تلکَ الجهة[توحید صدوق، باب التوحید و نفی التشبیه، ص 35] پس برای خدای متعال جهت خاصی وجود ندارد تا با دست به آن جهت اشاره گردد.» یعنی خداوند جهت نداشته و محدود در جهت خاصی نمیباشد.
مطلب تفصیلی_ محمد علی طاهری سرکرده عرفان حلقه در ادامه مسیر بیسوادی و تفسیر به رای آیات و روایات، اعتراف به بیقبلهگی عرفان حلقه میکند.
طاهری با بهره گیری از شعر سهراب سپهری میگوید:«کعبهام برلب آب، کعبهام زیر اقاقیهاست، کعبهام مثل نسیم، میرود باغ به باغ، میرود شهر به شهر، حجرالاسود من روشنی باغچه است. و با درک تن واحده بودن جهان هستی به مقام بیقبلهگی برسیم.»[1]و همین طور از آیه 115 سوره بقره«وَ لِلَّهِ الْمَشْرِقُ وَ الْمَغْرِبُ فَأَیْنَما تُوَلُّوا فَثَمَّ وَجْهُ اللَّهِ إِنَّ اللَّهَ واسِعٌ عَلیمٌ،[بقره/115] مشرق و مغرب هر دو ملک خداست، پس به هر طرف روى کنید به سوى خدا روى آوردهاید، که خدا (به همه جا) محیط و (به هر چیز) داناست.» مفهوم بدون قبله بودن را برداشت میکند.
با توجه به دیدگاه طاهری، چند نکته در اینجا قابل ذکر است.
اولاً: مطالب و اصطلاحات مخصوص به یک شاعر که برخواسته از ذوق و طبع شعری اوست، جنبه ذوقی داشته و اهمیت علمی ندارد.
ثانیاً: طاهری به خاطر رسیدن به مطلوب، آیه قرآن را کامل قرائت نمیکند. وفقط به بخشی از آن میپردازد.
ثالثا: او معنای آیه را درست ترجمه نمیکند. در حالی که مراد آیه این است؛ خداوند در همه جا حاضر است و همه جا از آن خداست.
رابعاً: روایات زیادی درباره توضیح و تفسیراین آیه وارد شده است، از جمله، در کتاب توحید شیخ صدوق و امالی شیخ مفید.«فلیس له جهةٌ خاصّه حتّى یَشارُ إلیهِ فی تلکَ الجهة[2] پس برای خدای متعال جهت خاصی وجود ندارد تا با دست به آن جهت اشاره گردد.» یعنی خداوند جهت نداشته و محدود در جهت خاصی نمیباشد.
خامساً: طاهری با تکیه بر کدام تخصص در زمینه علوم قرآن و همین طور روایات، اینگونه تفسیری را ارائه میدهد؟
سادساً: او نمیداند که یکی از حکمتهای روی آوردن به قبله واحد، اتحاد مسلمین درامور عبادی است. و یکی از دلایل مهم تغییر قبله مسلمین، به خاطر کارشکنی اهل کتاب در زمان مسلمین بوده است.
سابعاً: به نظر میرسد در عرفان حلقه برای شانه خالی کردن از اعمال عبادی همچون نماز و همین طور شریعت ستیزی، به چنین برداشتهای غلط و انحرافی روی میآورند.
پینوشت
[1]. طاهری محمد علی، انسان از منظری دیگر،تهران، نشر ندا، ص112.
[2]. توحید صدوق، باب التوحید ونفی التشبیه، ص ۳۵؛ امالی شیخ مفید المجلس الثلاثون ص ۲۵۴.
افزودن نظر جدید