پاسخ به اشکال فاضل مازندرانی، پیرامون لغت خاتم
پایگاه جامع فرق، ادیان و مذاهب_ خدای تعالی در آیهی 40 سورهی احزاب، حضرت محمّد (صلّی الله علیه و آله) را به عنوان آخرین پیامبران معرفی نموده است: «مَّا كَانَ مُحَمَّدٌ أَبَا أَحَدٍ مِّن رِّجَالِكُمْ وَلَكِن رَّسُولَ اللَّهِ وَخَاتَمَ النَّبِيِّينَ وَكَانَ اللَّهُ بِكُلِّ شَيْءٍ عَلِيمًا [احزاب/40]؛ محمد پدر هیچ یک از مردان شما نیست او رسول خدا و خاتم پیامبران است و خدا به هر چیزی داناست».
از اینرو فاضل مازندرانی به عنوان یکی از مبلّغان سرشناس بهائی، در راستای انکار دلالت آیه، بر خاتمیت پیامبر اسلام (صلّی الله علیه و آله)، با استناد به کشکول شیخ بهائی و مصباح کفعمی و مجمع البحرین، لفظ "خاتم" را به معنای زینت گرفته است.[1]
اما در پاسخ به این ادعای مبلّغ بهائی میگوییم که هرچند که ترجمهی خاتم، در بسیاری از کتُب به معنای "پایان بخش" را نادیده بگیریم و تنها کتابهایی که این مبلّغ بهائی به آنها استناد کرده را مد نظر قرار دهیم؛ میبایست گفت:
اولاً: در بحث لغوی، کشکول شیخ بهائی قابل استناد نیست.[2] مضافاً بر اینکه مرحوم شیخ بهائی، پس از آنکه معنی "زینت" را برای خاتم ذکر کرده و آن را به مرحوم کفعمی نسبت داده، صراحتاً فرموده است: «و خاتمه الشیء آخره و نبینا محمّد (صلّی الله علیه و آله) خاتم الأنبیاء... [3]؛ خاتمهی چیزی آخر آن است و پیامبر ما حضرت محمّد (صلّی الله علیه و آله) نیز آخر انبیاست و فرمایش خدای متعال که فرموده است «خِتَامُهُ مِسْكٌ»، یعنی آخرش بوی مشک دارد».
ثانیاً: صاحب مجمع البحرین نیز، هرچند خاتم را به معنی انگشتر و زینت گرفته است، اما وی نیز صراحتاً چند سطر قبل در معنی "خاتم النبیین" گفته است: «ای آخرهم لیس بعدهُ نبی [4]؛ حضرت محمّد (صلّی الله علیه و آله)، آخرین پیامبران است و بعدش هیچ پیامبری وجود ندارد».
لذا معلوم میشود که هرچند این بزرگواران معنی مجازیِ زینت را برای خاتم ذکر کردهاند، اما ترکیب دو واژهی "خاتم" و "النبیین" را به معنی آخرین پیامبران دانستهاند.
پینوشت:
[1]. فاضل مازندرانی، اسرارالآثار، بیجا: مؤسسهی ملّی مطبوعات امری، 128 بدیع، ج 3، صص 164-163.
[2]. چرا که کشکول کتاب لغتی نبوده و همچنین نویسنده کتاب خواسته تا تاریخ ادب دوران پس از عصر کلاسیک و پیش از عصر جدید را تا اندازهای روشن کند. کشکول، کتابی است مفصل و بسیار بینظم، که در آن احادیث نبوی و تفاسیر قرآنی و قواعد نحوی با داستانهای سرگرم کننده و براهین هندسی و اشعار منتخب، درهم آمیخته است. بینظمی کتاب استفاده از آن را مشکل کرده است. چنانچه شیخ بهائی در مقدمهی کتاب گفته است که وقت گردآوری مطالب مرتب شدهای را نداشته و توضیح داده که آنها را به همان حال که بودهاند، رها کرده است.
[3]. شیخ بهائی، کشکول، بیروت: مؤسسة الأعلمی للمطبوعات، بیتا، ج 3، ص 44.
[4]. شيخ فخرالدين الطريحی، مجمع البحرین، محقق: سيداحمد الحسينی، تهران: انتشارات مرتضوی، بیتا، ج 6، صص 54-53.
افزودن نظر جدید