واگرایی وهابیت در مساله مجاز
یکی از تقسیماتی که در باب کلام گفته می شود، حقیقت و مجاز است. حقیقت به این معناست که الفاظ به معنای موضوع له (آن چه برای آن وضع شده است) به کار برده شود، به عنوان مثال زمانی که گفته می شود شیر، از آن شیر بیشه قصد شده باشد. مجاز نیز به این معناست که الفاظ در غیر معنای موضوع له استعمال شود. مثل این که لفظ شیر را همراه قرینه ای برای مرد شجاع به کار ببریم. این تقسیم مورد قبول وهابیت نیست.
اگرچه وهابیت در ظاهر به دنبال حمل الفاظ قرآن بر معنای ظاهری آن هاست و گستره الفاظ و کلام را به مجاز تعمیم نمیدهند، اما در باطن با این عمل خود بر حقائق قرآنی که مطابق با زبان عربی است خط بطلان کشیدهاند. برای تبیین بهتر بحث، مثالی بیان میشود. در آیات قرآنی همچون«وَ سْألِ الْقَرْيَة[یوسف/82] از روستا (شهر) سوال کن» بیان شده است که از شهر سوال کن! قطعا خواننده گرامی با خواندن این آیه متعجب میشود. چرا که پرسش از شهر قطعا باطل است و شهر توانایی پاسخگویی را ندارد. پس اگر این آیه حمل بر حقیقت شود، به دور از فهم عاقل است. در این صورت در این آیه از مجاز استفاده شده است و زمانی که گفته میشود از روستا (شهر) سوال کن، به این معناست که از اهالی شهر سوال کن.
جالب اینجاست که همین سوال از مبلغ بزرگ وهابیت یعنی بنباز پرسیده شد و وی در پاسخ گفت: «آنچه که صحیح بوده و محققین به آن رسیدهاند، عدم وجود مجاز در قرآن است».[1] این در حالی است که این قانون (تقسیم الفاظ بر حقیقت و مجاز) در لغت عرب موجود بوده و قرآن نیز به زبان عربی نازل شده است.[2] بنباز نیز همین کلام را به گونهای دیگر بیان میکند اما سعی بر آن دارد که از لفظ مجاز استفاده نکند. او مجاز را عادت عرب میخواند و آنرا از وسعت زبان عربی میداند.[3] این کلام بنباز ضرب المثل معروف خودشو بیار، اسمشو نیاز را به ذهن تداعی میکند.
پینوشت:
[1]. «الصحيح الذي عليه المحققون أنه ليس في القرآن مجاز»؛ بنباز، عبدالعزیز، مجموعه فتاوی، اشراف: محمد الشویعر، ج 4، ص 382.
[2]. علیداد، احمد، سراج منیر، قم، انتشارات دار الاعلام، سال اول، ج 2 ، ص 123.
[3]. « وعاده العرب تطلق القريه على أهلها والعير على أصحابها، وذلك من سعه اللغه العربيه»؛ بنباز، عبدالعزیز، مجموعه فتاوی، اشراف: محمد الشویعر، ج 4، ص 383.
افزودن نظر جدید