دین نزد خلفای غاصب؛ سیاست و بازیچه بود
در کتب فریقین خصوصاً دو کتاب مهم و معتبر اهل سنت یعنی صحیح بخاری و صحیح مسلم روایاتی دربارهی نماز خواندن خلفا نقل شده که هر مسلمانی را که آگاهی به سنت پیامبر و اصل دین دارد را به تعجب وا میدارد به این که دین، مانع گروه زیادی از صحابه نمیشد که با تعلیمات مقرر در آن مخالفت نکنند بلکه آنها اقتضای زمان را بر آن تعالیم مقدم میکردند و گرنه وجهی ندارد برای چهار رکعت خواندن نماز در سفر بدعتی مسلّم را بنا بگذارند در حالی که همه صحابه و دیگران میدانستند آنچه تشریع شده از طرف خلفا خلاف آن است، و آنها یا کسی که از آنها دفاع کرده و حکم به عدالت همهی آنها کرده است تقیّه را جایز نمیدانند، از این رو، وقتی عبدالله بن عمر از خلیفه در بدعتش پیروی میکند و نماز را به جماعت میخواند آن را تمام بجا میآورد، لکن وقتی فرادا میخواند شکسته میخواند در حالی که بر زبانش این روایت جاری است: «الصلاهّ فی السفر رکعتان من خالف السنه فقد کفر[1] نماز در سفر دو رکعت است و هر که با این سنت مخالفت کند کافر است»، چرا که او خوب این سخن رسول خدا را به خاطر داشت که فرمودند: «انّ الله لایقبل عمل امری حتّی یتقنه. قیل: وما اتقانه؟ قال: یخلصه من الریاء و البدعه[2] همانا خداوند عمل کسی را قبول نمیکند تا آن را محکم کند، گفته شد. محکم کردن آن به چیست؟ فرمود آن را از ریا و بدعت پیراسته نماید». و یا این سخن پیامبر را که فرمود: «من عمل عملاً لیس علیه امرنا فهو ردّه[3] کسی که عملی انجام دهد که امر ما دربارهی آن نیست-به فرمان ما نمیباشد- آن عمل مردود است».
و یا عبدالله بن مسعود در سفر نماز را دو رکعت خواندن سنت میداند و آن را روایت میکند و سپس آن را تمام میخواند به این دلیل که عثمان خلیفه است من با او مخالفت نمیکنم چرا که مخالفت شرّ را به همراه دارد و همچنین عبدالرحمن بن عوف برای خلیفه وقت در تمام خواندن-4رکعت- نماز در سفر را به هیچ عذری نمیپذیرد و در پاسخ دلیلهای خود میگوید: «ما من هذا شیء لک فیه عذر... قال عثمان: انّه رای رایته...[4] اینها برای تو دلیل نمیشود و از خلیفه میشنود که بر خلاف سنت ثابته میگوید این رای من است. ولی با همهی اینها از ابن مسعود میشنود که مخالفت، شرّ است نماز را تمام میخواند». همهی این صحابه و افرادی به مانند آنها به خاطر سیاست آن روز و رسیدن به امیال نفسانی خود شروع به پیروی از کسانی کردند که بدعت را در دین وارد کرده و فریاد: نعم البدعه یعنی چه خوب بدعتی آنها بلند است و این باعث گردید که هر خلیفهای یک نوآوری و چیز جدیدی را در دین پدید آورند در حالی که نه خداوند و نه رسولش به آن راضی بودند و نه خلیفهی به حق پیامبر حضرت علی(علیه السلام) به آن راضی بود چرا که حضرت علی(علیه السلام) تنها کسی بود که مخالف مرام و روش آنها هم عمل کرد و هم تذکر داد و برای خواندن نماز به آنها فرمود اگر میخواهید نماز رسول خدا را که دو رکعت است در سفر برایتان میخوانم، که به او گفتند: نه تنها نماز عثمان که چهار رکعت است را بخوان که با مخالفت حضرت روبرو میشوند و آنها هم توجهی نمیکنند.[5]
بخاری و مسلم و ... با سند خود از عبدالله بن عمر نقل میکنند که: رسول خدا در منی نماز جماعت را شکسته خواند، و پس از او ابوبکر و پس از او عمر بن خطاب و پس از او عثمان در آغاز خلافتش نماز را شکسته خواندند تا اینکه عثمان نماز را تمام خواند و عبدالله بن عمر وقتی با عثمان نماز میخواند آن را تمام میخواند و وقتی فرادا میخواند شکسته بجا میآورد.[6] این مطالب و حتی بیشتر از اینها به قول خودشان از چیزهای نیکو و بدعتی نام بود که خلفای قبلی و خصوصاً عثمان آن را پدید آوردند و چقدر راحت و بدون دلیل شرعی بیان میدارد که (هذا رای رایته- این نظر من است)، (نعم البدعه- چه بدعت خوبی) و... که همهی این سخنان افتضاح و رسوایی بود که از اینان صادر شد و تا روز قیامت بجا خواهد ماند.
پینوشت:
[1]. سنن کبری، بیهقی، دارالفکر، بیروت، لبنان، ج3 ص140.
[2]. بهجهّ النفوس، ابن ابی حمزه اندلسی، دارالجیل، بیروت، لبنان، ج4 ص160حدیث241.
[3]. المحلی، ابن حزم، دارالآفاق الجدیده، بیروت، لبنان، ج7 ص 197مسئله866.
[4]. سنن کبری، بیهقی، دارالفکر، بیروت، لبنان، ج3 ص144.
[5]. المحلی، ابن حزم، دارالآفاق الجدیده، بیروت، لبنان، ج4 ص270.
[6]. صحیح بخاری، بخاری، مطبعه الهندی، دمشق، سوریه، ج2 ص596 حدیث1572.
صحیح مسلم، مسلم نیشابوری، موسسه عزالدین، بیروت، لبنان، کتاب صلاه المسافرین، ج2 ص 142حدیث17.
دیدگاهها
سیدعلیرضا رضائی
1396/09/28 - 11:12
لینک ثابت
بسمه تعالي
افزودن نظر جدید