توجیهات عجیب صوفیه در ترک نماز
پایگاه جامع فرق، ادیان و مذاهب_ صوفیان شریعتگریز هرکدام برای ترک تکلیف، بهانهای ذکر کردهاند. گروهی رسیدن بهیقین را بهانه ترک تکلیف خود میدانند و گروهی دیگر خود را واصل دانستهاند و خود را بینیاز از تکلیف میدانند. اما برخی از صوفیه بهانههای عجیب دیگری برای ترک تکلیف خود ذکر کردهاند که حتی تعجب دیگر صوفیان را نیز در پی داشته است. محمد معشوق یکی از این افراد است. او از اکابر و بزرگان صوفیه است، که عین القضات همدانی درباره او میگوید: «محمد معشوق مردی بود که هرگز نماز نکردی، یک روز او را بهاجبار گفتند: نماز بخوان، چون در نماز شد و گفت: اللهاکبر، خون از وی جدا شد، گفت: میگویم حائضم و شما باور نمیکنید.» [مجموعه آثار، ص 297] صوفیانی مثل او با هر سحر و جادو و چشمبندی، اطرافیان خود را به تعجب وامیدارد و ترک نماز میکند.
قباحت در این مسلک به حدی است که ترک وظیفه و تکلیف را نعوذبالله به خدا نسبت میدهند. جامی از روزبهان مصری نقل میکند که: «بارها به من (از طرف حق) خطاب رسید که: اترک الصلاه، نماز را ترک کن زیرا تو به آن احتیاج نداری. پس من گفتم: خدایا به من تکلیف دیگری کن که طاقت این (ترک نماز) را ندارم.» [نفحات الانس، ص 418] صوفی گمراه، این ندا را مجوزی برای خود در ترک تکلیف میداند و معتقد است که اگر او نماز هم بخواند، برخلاف خواست خداوند متعال است. زیرا خداوند از او خواسته است تا نمازش را ترک کند. این ادعا برخلاف تمام آیات قرآن کریم و برخلاف تمام اعتقادات اسلام است، به راستی چرا فقط این ندا برای صوفیان است و فقط صوفیان از این نداها را میشنوند؟!
پینوشت:
غزالی، احمد بن محمد، مجموعه آثار فارسی احمد غزالی، به کوشش احمد مجاهد، نشر دانشگاه تهران، 1376، ص 297
جامی، عبدالرحمن، نفحات الانس، اطلاعات، تهران، 1370، ص 418
افزودن نظر جدید