تشبیه و تجسیم خداوند متعال
تشبیه خداوند متعال به مخلوقات و جسم دانستن خداوند، از شاخصههای مهم فکری و اعتقادی وهابیت است که در آثار احمد بن حنبل مشهود بوده و حنابله ـ بویژه ابن تیمیه حرّانی ـ و به تبع وی وهابیان به ترویج آن پرداختهاند لذا به وهابیان، مجسّمه و مشبّهه اطلاق شده است. از باب نمونه ابنتیمیه حرّانی نه تنها جسم بودن خداوند و لوازم آن را نفی نمیکند بلکه معتقد است جسمانیت و لوازم آن توسط شرع به اثبات رسیده است و کسانی که جسمانیت را نفی میکنند، نادان و گمراه هستند.[1]
این در حالی است سخنان وهابیت و پیشوایان آنان درباره تشبیه و تجسیم خداوند، با آیات قرآن کریم و روایات دیگر تناقض دارد، چرا که آیات شریفه «لَيْسَ كمِثْلِهِ شَيْءٌ [شوری/11] هیچ چیز همانند او نیست» و «قُلْ هُوَ اللَّهُ أَحَدٌ » صراحت در بیهمتایی و بیمانندی خداوند دارد.
حاکم نیشابوری شافعی در روایتی به نقل از ابی بن کعب میگوید: مشرکان مکه از پیامبر اکرم (صلی الله علیه و آله و سلم) خواستند نسب و دودمان خداوند متعال را بیان کند. خداوند سوره توحید را نازل نمود و فرمود: ای پیامبر! به مشرکان بگو: «قُلْ هُوَ اللَّهُ أَحَدٌ * اللَّهُ الصَّمَدُ * لَمْ يَلِدْ وَلَمْ يُولَدْ * وَلَمْ يَكُنْ لَهُ كُفُوًا أَحَدٌ.» حاکم نیشابوری شافعی و ذهبی سلفی در تعلیقه خود بر مستدرک حاکم، این روایت را صحیح دانستهاند. حاکم نیشابوری شافعی و ذهبی سلفی در تعلیقه خود بر مستدرک حاکم، این روایت را صحیح دانستهاند.[2]
همچنین علمای بزرگ اهلسنت با موضعگیریهای صریح و تند در برابر مشبّهه و مجسّمه، آنان را کافر، مشرک، بتپرست، و بدعتگذار دانستهاند. از باب نمونه عبدالقاهر بغدادی اسفراینی اشعری شافعی، با واجب دانستن تکفیر مجسمه میگوید: «و اما گروهی از فرقه کرامیّه که به جسمانیت خداوند متعال قائل هستند، تکفیر آنان واجب است به خاطر اینکه آنان که میگویند: برای خداوند متعال حد و نهایة از جهت پایین و بالا است.»[3]
پینوشت:
[1]. «و لیس فی کتاب الله و لا سنّة رسوله و لا قول أحد من سلف الأمّة و أئمّتها أنّه لیس بجسم و أنّ صفاته لیست أجساما و أعراضا، فنفی المعانی الثابتة بالشرع بنفی ألفاظ لم ینف معناها شرع و لا عقل، جهل و ضلال.» الانتصار، عاملی، دار السیرة، بیروت، به نقل از ابنتیمیه، ج 2، ص 163.
[2]. المستدرک علی الصحیحین، حاکم نیشابوری، دار الکتب العلمیة، بیروت، ج 2، ص 589. جهت مشاهده تصویر کتاب کلیک کنید.
[3]. «و أمّا جسمیّة خراسان من الکرامیّة، فتکفیرهم واجب، لقولهم بأنّ الله تعالی له حد و نهایة من جهت السفل و منها یماس عرشه و لقولهم بأنّ الله تعالی محل للحوادث.» صحیح شرح العقیدة الطحاویة، حسن بن علی السقاف، دار الإمام النووی، عمان، ص 361.
افزودن نظر جدید