قاعده کتمان حقیقت در بین مورخین اهل سنت

  • 1396/08/28 - 00:21
آشنایان با تاریخ حدیث اهل سنت می‌دانند که یک قرن دوران منع تدوین حدیث بود و سپس ناعادلانه باقی احادیث، جرح و تعدیل شده و مشکل دیگر کتمان برخی احادیث به‌دلیل مخالفت با پیش‌فرض‌های عالمان اهل سنت است تا حدی که یک قاعده، نزد نویسندگان اهل سنت است، از عالمانی که سفارش به کتمان تاریخ می‌کنند: غزالی، ذهبی و ابن حجر هیثمی را می‌توان نام برد.

اهل تحقیق و آشنایان با تاریخ حدیث اهل سنت می‌دانند که حدود یک قرن دوران منع تدوین حدیث بود و پس از آن با معیارهای ناعادلانه باقی احادیث، جرح و تعدیل شده تا بالاخره در منابع عامه ثبت شوند؛ یکی دیگر از مشکلاتی که این احادیث را تهدید می‌کند، کتمان برخی از آنان به‌دلیل مخالفت با پیش‌فرض‌های آنان است تا حدی که نشان دهنده‌ی یک قانون و قاعده، نزد نویسندگان اهل سنت است، علامه شرف الدین می‌نویسد: «روش اکثر بزرگان اهل سنت بر کتمان این گونه امور است.»[1]
برخی از نمونه‌های حکم به قانون حذف و کتمان از این قرارند:
ـ غزالی از عالمان اهل سنت به محدثین توصیه می‌کند: «در نوشتن حدیث به مشهورات اکتفا نمایید... و نباید آن‌چه در میان سلف [یعنی صحابه، از منازعات] به‌وجود آمده، ذکر شود!»[2] وی فتوا به حرمت نقلِ ماجرای شهادت امام حسین (علیه السلام) و هر آن‌چه از مشاجرات و دشمنی‌ها بین صحابه بوده، داده است.[3]
ـ ذهبی نیز به‌عنوان قاعده‌ای مقرر در کتمان حقایق می‌نویسد که مسائلی که باعث بدبینی به اصحاب می‌شود، باید کتمان و بلکه نابود شود؛ وی می‌گوید: «کلام بزرگان هنگامی‌که برای ما معلوم شود که از روی هوا و عصبیت است، به آن التفاتی نمی‌شود بلکه از آن دست کشیده شده و روایت نمی‌شود. همان‌طور که ثابت شده است صرف‌نظر کردن از بیشتر آن‌چه بین صحابه و جنگ میان آنان که خدا از همه‌ی آنان راضی باد(!!!) و هنوز هم آن در دیوان‌ها و کتاب‌ها و جزء‌ها از کنار ما رد می‌شوند، ولی بیشتر آن منقطع و ضعیف است و بعضی از آن دروغ است و این است آن‌چه در دست‌های ما و بین علمای ماست. پس شایسته است ترک و پنهان داشتن آن، بلکه از بین بردنش تا قلب‌ها نسبت به صحابه، صاف شود و بر حبّ صحابه افزوده شود(!!!) و کتمان این امر بر عامّه‌ی مردم و تک تک علما واجب است.»[4]
- ابن حجر هیثمی شافعی مکی نیز می‌گوید:
«نظر به كتاب‌هایی كه بعضی از محدثان والا مقام همانند ابن قتیبه (در حوادث صدر اسلام) نوشته‎اند، شایسته این بود كه وی از ذكر جزئیات حوادث، اجتناب می‎نمود و چنان‌چه ناچار از نقل آن‎ها بود، می‎بایست جریان این حوادث را مطابق قواعد اهل سنت تعدیل و تبیین می‎نمود.»[5]

پی‌نوشت:

[1]. «و ان کثیراً من شیوخ اهل السنه کانوا علی هذه الوتیره تکتمون کل ما کان من هذا القبیل.» المراجعات، شرف الدین، مراجعه22.
[2]. «آداب المحدث: يقصد الصدق ويجتنب الكذب ويحدث بالمشهور، ويروى عن الثقات ويترك المناكير ولا يذكر ما جرى بين السلف، ويعرف الزمان.» قواعد التحدیث، جمال الدین قاسمی، ص233. جهت مشاهده تصویر کتاب کلیک کنید.
[3]. «قَالَ الْغَزالِيّ وَغَيره وَيحرم على الْوَاعِظ وَغَيره رِوَايَة مقتل الْحُسَيْن وحكاياته وَمَا جرى بَين الصَّحَابَة من التشاجر والتخاصم فَإِنَّهُ يهيج على بغض الصَّحَابَة والطعن فيهم وهم أَعْلَام الدّين تلقى الْأَئِمَّة الدّين عَنْهُم رِوَايَة وَنحن تلقيناه من الْأَئِمَّة دراية فالطاعن فيهم مطعون طَاعن فِي نَفسه وَدينه.» الصواعق المحرقه، ابن حجر هیثمی، ج2، ص640. جهت مشاهده تصویر کتاب کلیک کنید.
[4]. «كلام الاقران إذا تبرهن لنا أنه بهوى وعصبية، لا يلتفت إليه، بل يطوى ولا يروى، كما تقرر عن الكف عن كثير مما شجر بين الصحابة وقتالهم رضي الله عنهم أجمعين، وما زال يمر بنا ذلك في الدواوين والكتب والاجزاء، ولكن أكثر ذلك منقطع وضعيف، وبعضه كذب، وهذا فيما بأيدينا وبين علمائنا، فينبغي طيه وإخفاؤه، بل إعدامه لتصفو القلوب، وتتوفر على حب الصحابة، والترضي عنهم، وكتمان ذلك متعين عن العامة وآحاد العلماء.» سیر أعلام النبلاء، مؤسسه الرسالة، ج10، ص92. جهت مشاهده تصویر کتاب کلیک کنید.
[5]. «مع تألیف صدرت من بعض المحدثین كابن قتیبه مع جلالته القاضیة بأنه كان ینبغی له أن لا یذكر تلك الظواهر، فان أبی إلّا أن یذكرها، فلیبین جریانها علی قواعد اهل السنة.» تطهير الجنان و اللسان، ابن حجر هیثمی، ص151. جهت مشاهده تصویر کتاب کلیک کنید.

تنظیم و تدوین

افزودن نظر جدید

CAPTCHA
لطفا به این سوال امنیتی پاسخ دهید.
Fill in the blank.