نقدی بر دیدگاههای سای بابا
پایگاه جامع فرق، ادیان و مذاهب_ دربارهی این مدعی دروغین کرامات زیادی را نقل کردهاند! او با مالیدن دست بر سر پیروانش گرد سفید رنگی از لای انگشتانش خارج میشود و گاهی برای جلب افکار پیروان خودش در وسط میدانی که گرد او جمع شدهاند در کوزهای معلق که در دست دستیار اوست، دست برده و خاکستر یا همان گرد سفید رنگ را بیرون میکشد که کمکم به تلی از خاک تبدیل میگردد. او با این کار خود مدعی است که از هیچ، ماده میسازد! عرفای مشهور هند همچون سادهوناتراجان او را قبول ندارند. سادهوناتراجان میگوید در هند فراواناند کسانی که قادرند کارهای سحرآمیز انجام دهند ولی عارف حقیقی هرگز به این دکانداریها نیاز ندارد و هیچگاه از خود چیزی نمیگوید.[۱] دیدگاههای سای بابا عبارتاند از:
۱. حاکم دانستن آیین خود بر همه ادیان: سای بابا معتقد است که همه ادیان و مذاهب در یک سطح بوده و نسبت به یکدیگر برتری خاصی ندارند. او فقط آیین خود را بر همه ادیان و مذاهب برتر دانسته و معتقد است که بر همه آیینها حاکمیت دارد. سای بابا اصول دعوت خود را بر پایهی پنج ارزش انسانیِ حقیقت، پرهیزگاری، صلح و آرامش، عشق و پرهیز از خشونت بنا نهاده و میگوید عصارهی همهی ادیان، همین پنج حقیقت اعلام شده میباشد.
بدیهی است برابر دانستن همه ادیان و مذاهب به معنی پذیرش کثرتگرایی و پلورالیسم است که در جای خود بطلان آن اثبات شده است و از نظر ما مسلمانان، اسلام برترین دین الهی است. نکته دیگری که از عبارت او برداشت میشود این است که وی برای جلب پیروان خود از میان همهی مذاهب و آیینها، تمام مذاهب را یکسان دانسته و با این کار میخواهد راه ورود پیروان مذاهب را به سمت آیین انحرافی خود باز نماید؛ و این نیز باطل و نوعی فریب است.
۲. عدم تصویر روشن از خدا: سای بابا تصویری روشن از خداوند در آموزههای آیین خود ارائه نمیدهد. تعابیری همچون همهی انسانها جزئی از خدای واحدند، عشق و خدا از یکدیگر جدا نیستند، شما همهی سلولهای زنده در بدن خداوندید، وظیفه، خداوند است و مانند آن نشان از این دارد که او گاهی قائل به حلول است و گاهی قائل به همه خدایی است، گاهی خدا را از سنخ روح کیهانی و انرژی میداند و... .[۲]
خدای معرفی شده از سوی سای بابا با خدایی که از طرف اسلام معرفی شده کاملاً متفاوتاند در آموزههای اسلامی خدا واجبالوجودی است که تعدد و ترکیب و مانند آن در راهی ندارد؛ در چیزی حلول نمیکند، جامع صفات کمالیه است و هیچ جهت نقص و نیاز در او وجود ندارد. بنابراین تفکرات انحرافی سای بابا با مبانی دینی ما که به همراه دلایل شرعی و عقلی است، همخوانی ندارد و اگر از خود او هم علت این همه تشتت آراء پرسیده شود نمیتواند جواب منطقی بدهد.
۳. تکیه بر تصرفات و کارهای سحرآمیز: بسیاری از رهبران فرقههای هندی بهواسطهی ریاضتهایی که تحمل کردهاند به کارهای خارقالعاده دست میزنند که برای دیگران تازگی دارد و سبب گرایش افراد کم اطلاع به سوی این افراد میگردد؛ البته این نوع تصرفات و اعمال سحرآمیز نه برای معرفی خدا که برای معرفی خودشان در بازار مدعیان دروغین مطرح میگردد. سای بابا نیز برای اثبات خود، کارهای منحصر به فردی انجام میدهد. برخی از کارهای سای بابا هم از این نوع است و این مسئله در میان آیینهای شرقی امری عادی به نظر میرسد. برخی از تصرفات و خوارق عادات نیز که از باب خبرگیری یا یاری گرفتن از جن و یا ارواح و مانند آن باشد کهانت و سحر است. همچنان که ساحران زمان حضرت موسی (علیهالسلام) نیز برای مقابله با معجزه آن حضرت با تصرف در فکر و خیال تماشاگران چنان وانمود میکردند که ریسمان و عصاها حرکت میکنند، با این که در واقع حرکتی نداشتند و این عمل در گذشته و در میان یهودیان رواج فراوانی داشته است.[۳]
۴. خدای خیالی مریدان: سای بابا با سوءاستفاده از گرایشهای مقدس و فطری پیروان خود که عشق به پرستش خداوند دارند مدعی شد که خداوند در او حلول کرده و معجزهی او همان تولید خاکستر با دستش میباشد! از این رو مردم را به ستایش خود فراخواند و اذکار و عبارات ذیل را به پیروان خود اعلام کرد. «خودتان را محصور من بدانید! به من مشغول باشید! جنونِ بابا را در زندگیتان خلق کنید! باور کنید که از این جنون شیرینتر نیست! مثل کودکی پرورشتان دادم! مثل پدر و مادری عاشق تا رشد کنید! وقتی خانم جوانی شدید شریک زندگی شما شدم، تا دوستتان بدارم! و حافظتان باشم! دو پسر زیبا به شما دادم، تا آنها را دوست بدارید. اما امروز با فرم واقعی خودم جلوی شما ایستادهام! بیا عشق مرا بپذیر و خودت را رها کن! مرا واقعاً قبول کن مثل مادرت، من در عوض به تو تعلیم یک زندگی میدهم یک زندگی فراسو که در آن من و تو با هم سفر میکنیم به طرف یک نور و در آن من و تو با هم درمیآمیزیم! من آمدهام تا سعادت بدهم، من آمدهام که ببخشم! هیچ منظور دیگری از موجودیت من نیست. بیا مرا پیدا کن و خودت را پیدا کن!»[۴]
این خدای خیالی که خود را هستی بخش میپندارد انسانی مملو از هواهای نفسانی است که با تصرفات و جادوگریهایی که انجام میدهد کوشیده است فطرت پاک پیروان خود را به دست خود منحرف کند؛ غافل از اینکه ممکن است پند صباحی این انحراف فکری به وجود بیاید ولی دیر یا زود همهی آن مریدان غافل پیخواهند برد که آن خدای واقعی که عطش فطری آنها را سیراب کند سای بابا نمیباشد.
تأملی در روشهای سای بابا
دو روش عمده که در تعلیمات سای بابا زیاد مطرح گردیده و تأثیر بسیاری در جذب هوادارانش داشته است عبارتاند از: استفاده از کارهای سحرآمیز و بیان ساده و روان. در خصوص مورد اول به جملهای از علامه طباطبایی (رحمةالله) اشاره میکنیم که میتوان بهواسطه تسلط بر نفس به کارهای خارقالعاده دست زد. ایشان میگوید: «و اما فِرَق مختلفه مرتاضین کسانی که دارای اعمال شگفتآوری هستند مانند ساحران اهل سیمیا (سیمیا علمی است که موضوع آن هماهنگ ساختن و خلط کردن قوای ارادی با قوای مخصوص مادی است که برای دستیابی و تحصیل قدرت در تصرفات عجیب و غریب در امور طبیعی به کار میرود.) و اصحاب طلسمات و آنهایی که دارای تسخیر ارواح و تسخیر جن و تسخیر روحانیت حروف و کواکب و غیر آن هستند و آنان که به احضار و تسخیر نفوس پرداختهاند، گرچه برای هر کدامشان ریاضتهای عجیب مخصوصی است لیکن نتیجهی نوع آنها همان تسلط بر نفس است». تصرفات افرادی همچون سای بابا که در آن جایی برای شریعت وجود ندارد چیزی جز سحر نمیباشد.[۵]
پینوشت:
[۱] . عرفان گنوستی سیزم، میستی سیزم، قم: بوستان کتاب، ۱۳۹۳، ص ۲۲۹.
[۲] . فعالی، آفتاب و سایهها، تهران: نشر عابد، ۱۳۹۰، ص ۱۵۳.
[۳] . سید قوامالدین حسینی، عرفان اسلامی، نشر زمزم هدایت، ۱۳۸۹، ص ۲۵۲.
[۴] . مظاهریسیف، جریان شناسی انتقادی عرفانهای نوظهور، قم: صهبای یقین، ۱۳۹۰، ص ۳۷.
[۵] . حمید نگارش، فرقههای نوظهور، قم: تحقیقات اسلامی، ۱۳۹۰، ص ۵۴.
جهت مطالعه بیشتر بنگرید: حمید نگارش، فرقههای نوظهور
افزودن نظر جدید