غزوه خیبر و سخنان باارزش رسول خدا(ص)
غزوه خیبر یکی از غزوات بسیار مهم اسلام است. در این نبرد اسلام با چالش بزرگی به نام قلعه خیبر مواجه شد که از فتح آن بر نمیآمدند. در این جنگ ارزش و فضیلت حضرت علی برای همگان آشکار شد. حدیث رایت که حدیث مشهوری است و در منابع فریقین آمده است در این غزوه بیان شد. حدیثی که خلیفه دوم اقرار کرد که هیچ وقت مانند آن روز مشتاق پرچم نبودم.
پایگاه جامع فرق، ادیان و مذاهب_ روز بیست و چهارم ماه رجب سال هفتم هجری یکی از روزهایی است که نهتنها شیعه، بلکه هر مسلمانی باید به آن افتخار کند. این روز، روز پیروزی حق بر باطل بود. روزی که امیرالمؤمنین (علیه السلام) درب از قلعه خیبر کند و لشکر اسلام را به پیروزی رساند. این واقعه تاریخی بهطور مفصل در کتب معتبر تاریخ ذکر شده است و به حد تواتر رسیده است و بدون شک یکی از فضائل و مناقب حضرت علی (علیه السلام) بهشمار میآید و دلیل محکمی بر تقدم حضرت، بر دیگران است. بزرگان اهلسنت در کتابهای خود به این فضیلت اشاره کردهاند.
مهمترین کتابهایی که به این واقعه اشاره داشتند، کتاب صحیح بخاری و مسلم هستند که به این ماجرای تحت عنوان «حدیث رایت» اشاره کردند:
1) سهل بن سعد نقل میکند که رسولخدا (صلی الله علیه و آله و سلم) بعد از چند بار ناکامی سپاه اسلام، در فتح قلعه خیبر فرمود: «لأعطیَنَّ الرایَة غَدَاً رَجُلاً یُحِبُ الله وَ رَسولَه وَ یُحبُه الله و رسولُه یَفتَح الله علی یَدیه لَیسَ بِفَرار... قالَ رَسُول الله لِعَلیّ: خُذ هذهِ الرایَة فامضِ بِها حتّی یَفتَح الله عَلیکَ.[1] همانا فردا این رایت را به مردی خواهم داد، که خدا و رسول، را دوست دارد و خدا و رسول هم، او را دوست دارند، خدا خیبر را به دست او میگشاید. او هرگز نمیگریزد.» پس رسول خدا (صلی الله علیه و آله و سلم) حضرت علی (علیه السلام) را احضار نمودند و فرمودند: این رایت را بگیر و آن را با خود ببر، تا خدا خیبر را بر تو بگشاید.»
همانگونه که در کتب تاریخی آمده است، در جنگ خیبر، برخی از صحابه، همچون خلیفه اول و دوم، از فتح دژ یهودیان عاجز بودند، تا اینکه رسولخدا (صلی الله علیه و آله و سلم)، علی (علیه السلام) را مأمور فتح آن نمود. بهطوری که علی (علیه السلام) با کشتن سردار قهرمان یهود، به نام مرحب خیبری و چند پهلوان دیگر و هجوم به داخل قلعه و نابود کردن همه آنها، خیبریان را به تسلیم بدون قید و شرط مجبور کرد.[2]
2) یکی دیگر از بزرگان اهلسنت که به این فضیلت اعتراف میکند، فخر رازی است. او در تفسیر کبیر ذیل آیه «أَمْ حَسِبْتَ أَنَّ أَصْحابَ الْكَهْفِ وَ الرَّقيمِ كانُوا مِنْ آياتِنا عَجَباً.[کهف/9] آیا گمان کردی اصحاب کهف و رقیم از آیات عجیب ما بودند.» آورده است که هر کس بر احوال غیب وقوف بیشتر داشته باشد، قلبی قویتر و اعصابی محکمتر و مسلطتر دارد. از اینروست که علی بن ابیطالب (علیه السلام) میفرماید: «والله ما قَلعتُ بابَ خیبر بِقُوَة جِسمانیة بَل قَلَعتُها بقوَة مَلکوتیة.[3] یعنی به خدا سوگند که در خیبر را با نیروی بدنی نکندهام، بلکه آن را با نیروی ملکوتی و الهی از جای در آوردم.»
این حدیث از زبان چند تن از صحابه نقل شده است که کاملاً مورد وثوق برادران اهل تسنن هستند.
مثلاً زرکلی این روایت را از زبان خلیفه دوم نقل کرده است.[4] یا ابنسعد این روایت را از طریق عائشه نقل کرده است[5] و همچنین ابنحجر در کتاب خود این حدیث را از دو طریق عبدالله بن عباس و انس بن مالک نقل میکند.[6]
اما نکتهای که قابل ذکر است، سخنی است که رسولخدا (صلی الله علیه و آله و سلم) در آن روز با حضرت علی (علیه السلا) داشت که سراسر این سخن، نشان از فضیلت حضرت علی (علیه السلام) دارد.
خوارزمی و قندوزی در کتابهای خود، به این کلام نورانی رسولخدا (صلی الله علیه و آله و سلم) اشاره کردند که از خود حضرت علی (علیه السلام) نقل شده است: «عن علی بن ابیطالب قال لی رسول الله صلی الله علیه وآله یوم فتحت خیبر: یا علی، لو لا ان تقول فیک طوائف من امتی ما قالت النصاری فی عیسی بن مریم لقلت فیک الیوم مقالا لا تمربملا من المسلمین الا و اخذوا تراب نعلیک وفضل طهورک یستشفون به. ولکن حسبک ان تکون منی وانا منک ترثنی وارثک ، انت منی بمنزله هارون من موسی الاانه لا نبی بعدی ، انت تودی دینی ، و تقاتل علی سنتی ، و انت فی الاخره اقرب الناس منی وانک غدا علی الحوض خلیفتی ، تذود عنه المنافقین ، وانک اول من یرد علی الحوض وانک اول داخل یدخل الجنه من امتی ، و ان شیعتک علی منابر من نور رواء مرویین مبیضه وجوههم حولی ، اشفع لهم ، فیکونون غدا فی الجنه جیرانی ، وان عدوک غدا ظماء مظمحین ، مسوده وجوههم ، مقمحین . یاعلی حربک حربی ، وسلمک سلمی ،و علانیتک علانیتی ، وسریره صدرک سریره صدری ، وانت باب علمی وان ولدک ولدی ، ولحمک لحمی ودمک دمی ، وان الحق معک والحق علی لسانک ، ما نطقت فهو الحق و فی قلبلک وبین عینیک ، والایمان مخالط لحمک ودمک کما خالط لحمی ودمی وان الله عزوجل امرنی ان أبشرک انک وعترتک ومحبیک فی الجنه وان عدوک فی النار ، یاعلی لا یرد الحوض مبغض لک ولا یغیب عنه محب لک. قال علی علیه السلام : فخررت ساجدا لله سبحانه وتعالی وحمدته علی ما انعم به علی من الاسلام و القرآن ، و حببنی الی خاتم النبیین و سید المرسلین صلی الله علیه و آله.[7] علی بن ابیطالب (علیه السلام) میفرماید : رسول خدا (صلی الله علیه وآله و سلم) در روز خیبر به من فرمود: یاعلی! اگر بیم آن نبود که عدهای از پیروان من درباره تو مطالبی بگویند، که مسیحیان درباره عیسی بن مریم گفتند، قطعاً امروز درباره تو سخنی میگفتم، که پس از این، برهیچ گروهی ازمسلمانان گذر نکنی، مگر اینکه خاک کفشت و باقیمانده آب وضویت را، جهت شفای خود برگیرند. برای تو بس است که تو از منی و من از تو، میراث من از آن تو و میراث تو، از آن من است. جایگاه تو در نزد من، همچون جایگاه هارون نسبت به موسی است. جز آنکه پس از من پیامبری نیست. تو، رساننده آئین منی و بر سیره من، با دشمنان میجنگی. تو در قیامت نزدیکترین مردمان به من و فردا جانشین من، بر حوض کوثری. اولین فرد از پیروان من که وارد بهشت شود، تویی و قطعاً پیروان تو سیراب شده از کوثر، با چهرههایی پاک و سفید، در اطراف من، بر جایگاههای رفیعی از نور تکیه زدهاند، آنان را شفاعت میکنم و فردا در بهشت همسایگان من خواهند بود. درحالیکه دشمنان تو سیهروی، لب تشنه و سرافکنده باشند. یا علی، جنگ با تو، جنگ با من است و صلح با تو، صلح با من، آشکار تو، آشکار من و نهان سینهات نهان سینه من است و تو در دانش منی، فرزندان تو، فرزندان من، گوشت تو، گوشت من، خون تو، خون من است. حق با تو و بر زبان توست. آنچه بگویی حق است و در قلب و میان دو چشم توست. ایمان تو همانند من، با گوشت و خونت در هم آمیخته است، و خدای عزوجل به من بشارت داده است که تو، و خاندان و دوستانت در بهشتید و دشمنت در آتش است. یا علی! کسیکه بغض تو در سینه دارد، بر حوض کوثر وارد نمیشود، و هیچ یک از دوستانت از آن محروم نخواهند بود. علی (علیه السلام) فرمود: پس من به خاک افتاده و برای خداوند سجده کردم که بر من نعمت اسلام و قرآن را ارزانی داشته و مرا محبوب خاتم پیامبران و سید رسولان قرارداده است.»
حال با وجود چنین تعابیر زیبایی در شأن حضرت علی (علیه السلام) جای شک و شبههای، نسبت به برتری ایشان، بر دیگر صحابه باقی میماند؟ اصلاً نبی خدا (صلی الله علیه و آله و سلم) در مورد کدامیک از صحابه اینگونه سخن گفته است؟
پینوشت:
[1]. صحیح بخاری، محمد بن اسماعیل بخاری، دارالکتب العلمیه، بیروت: کتاب الجهاد و السیر ، ص499
صحیح مسلم، مسلم نیشابوری، دارالکتب العلمیة، بیروت: کتاب فضائل الصحابه، باب فضائل علی بن ابی طالب: ص1041
تاریخ الخلفاء، سیوطی، دارالمنهاج، بیروت: ج5، ص566
الطبقات الکبری، ابنسعد، دارالکتب العلمیة، بیروت: ج1، ص80
تاریخ بغداد، خطیب بغدادی، دارالکتب العلمیة، بیروت: ج5، ص8
[2]. السیرة النبویة، ابنهشام، مؤسسة المعارف، بیروت: ج2، ص316
[3]. تفسیر الکبیر، فخر رازی، دارالفکر، بیروت: ج11، ص82
[4].الاعلام، زرکلی، احیاءالتراث العربیة، بیروت: ج۵، ص۲۰۳
[5].الطبقات الکبری، ابن سعد، دارالکتب العلمیة، بیروت: ج8، ص39
[6]. تهذیب التهذیب، ابنحجر، دارالکتب العلمیة، بیروت: ج1، ص376
[7]. المناقب، خوارزمی، مؤسسة النشر الاسلامیة: ص76 و 96
ینابیع المودة، قندوزی، مؤسسة الاعلمی للمطبوعات: ج1، ص63، باب13
نویسنده: محمد یاسر بیانی
افزودن نظر جدید