نقد انکار وجود امام عصر (عج) در منابع بهائی
پایگاه جامع فرق، ادیان و مذاهب_ سران فرقهی بهائی برای توجیه ادعای قائمیت پیشوا و مبشر خود، علیمحمد شیرازی، سعی کردند همچون مدعیان دروغین دیگر، وجود قائم حقیقی، امام دوازدهم، حجت ابن الحسنالعسکری (علیهالسلام) را انکار کنند و در این راه با طرح شبهات، سعی در انکار ایشان دارند.
از جمله شبهاتی که در راستای انکار امام دوازدهم شیعیان، حجت بن الحسنالعسکری (علیهالسلام) توسط بهائیان مطرح میشود، قول میرزا آقای افنان است که اشراق خاوری، از مبلّغان برجستهی بهائیت، در کتاب خود مطرح کرده است: «راوی وجود حضرت قائم، زنی بوده، از حضرت جعفر سؤال نمودند: آیا از برای حضرت عسکری (علیهالسلام) اولاد ذکوری موجود؟ آن مظلوم اِبا نمود و فرمود: دو سال قبل طفلی بوده و فوت شد. صاحبان غرض او (جعفر) را، طرد نمودند و کذّابش گفتند و قول آن زن کاذبه چون موافق هوی و غرض نفسانیهی نفوس غافله (شیعیان) بود، آن را أخذ کردند و اِعلان نمودند».[1] افنان در این کلام خود، چند ادعا مطرح کرده که به بررسی آنها میپردازیم:
اولاً: ایشان ادعا کردند که تنها راوی وجود حضرت حجت بن الحسنالعسکری (علیهالسلام) که ایشان را رؤیت کرده و به وجود ایشان گواهی داده، حکیمهخاتون، عمهی امام حسنعسکری (علیهالسلام) بوده است و حال آنکه علاوه بر پیشبینی پیامبر و امامان گذشته نسبت به وجود قائم که ایشان، فرزند امام حسنعسکری (علیهالسلام) است، اشخاصی نظیر حکیمهخاتون، ابوبصیر خادم [2]، سعد بن عبدالله قمی [3]، ابوسهل نوبختی [4] و چهلتن از شیعیان [5] و... با حضرت حجتبن الحسنالعسکری (علیهالسلام) ملاقات کردند و پدر ایشان امام حسنعسکری (علیهالسلام)، او را موعود، قائم و جانشین بعد از خود معرفی کرد. البته ناگفته نماند که به دلایل امنیتی و برای حفظ جان حضرت حجت (علیهالسلام) در خفقان دولت عباسی، تولد ایشان مخفی ماند و فقط خواص شیعیان با ایشان ملاقات کردند.
ثانیاً: وی ادعا نموده که فرزند امام حسنعسکری (علیهالسلام) فوت شده است. در جواب باید گفت: با توجه به اینکه روایات در حد تواتری بر وجود و قیام حضرت حجت بن الحسنعسکری (علیهالسلام) مژده داده شده است و انکارش برای کسی ممکن نیست، چگونه ممکن است تولد ایشان را بپذیریم و معتقد باشیم که قبل از قیام و پر کردن زمین از عدل و داد، ایشان از دنیا رفته باشد.
ثالثاً: افنان با زیرکی، جعفر کذاب، عموی امام زمان (عج) را حضرت، مظلوم و راستگو معرفی کردند در حالی که جعفر، نه تنها از دیدگاه شیعیان کذّاب و دروغگو است، بلکه حتی از دیدگاه مخالفین شیعه نیز دروغگو معرفی شده است. وی از جمله افرادى بود كه به باطل ادعاى امامت داشت و پس از شهادت پدر، امام علیالنقی (علیهالسلام)، ادعا داشت امام مردم من هستم نه برادرم امام عسكرى (عليهالسلام)، حتى پس از رحلت پدر نزد خليفه وقت رفت و گفت: بيستهزار اَشرفى براى تو میفرستم و از شما خواهش دارم كه فرمان دهى تا بر مسند امامت بنشينم. خليفه در جواب گفت: عجب آدم احمقی هستى، اگر امامت در دست ما میبود، آن را براى خود قرار میداديم، اگر امامشناسان و شيعيان، آنچه از برادر و پدرت از معجزات و... ديدند از تو ببينند، تو را امام خود میدانند و ديگر نيازى به كمک ما ندارى و گرنه هرگز به تو ايمان نخواهند آورد.[6]
جعفر کذاب که بسیار تمایل به کسب منصب امامت داشت و گویا نمیدانست این مقامی است که حق انتخاب آن با خداوند است، بعد از شهادت برادر خود امام حسن عسکری (علیهالسلام) نیز دست از ادعاهای باطل خود برنداشت و مدعی امامت گشته و وجود امام بر حق، حضرت حجت ابن الحسنالعسکری (علیهالسلام) را منکر شد؛ هرچند شیعیان در وی ویژگیهای امامت را ندیدند و او را رها کردند.
پینوشت:
[1]. اشراق خاوری، مائدهی آسمانی، ج 1، ص 7.
[2]. علامه اربلی، كشف الغمّه، ج2، ص499.
[3]. شیخ علی بن زین العابدین پارچینی یزدی حایری، الزام النّاصب، به نقل از پایگاه جامع عاشورا (گنجينه سؤالات درباره حضرت مهدی (عجّلالله))، ج 1، ص342.
[4]. همان، ص 351.
[5]. الزام النّاصب، ص341.
[6]. اقتباس از جامع النورين صفحه 314 و بحار، ج 51، ص 322 به بعد در مورد غايب شدن آن حضرت در سرداب و جريان غرق دشمنان در كتاب مجالس السنيه جلد 5 صفحه 728 مطالبى آمده است.
افزودن نظر جدید