قاتل نفس محترمه را خلافت و امامت نشاید
پایگاه جامع فرق، ادیان و مذاهب_ از آنجایی که در ادیان آسمانی مخصوصاً دین اسلام، برای برپایی پارهای از احکام و قوانین شرع، تشکیل دولت و حکومت لازم است، خداوند رسالت نبی اکرم (صلی الله علیه و آله و سلم) را جهانی قرار داده و پیامبر اسلام نیز پس از مقدمات لازم که بیشتر به تربیت مردم و برچیدن آداب و رسوم غلط مردم در آن زمان بود، اقدام به تشکیل دولت اسلامی نمودند. این حکومت در 10 سال پایانی دوران رسالت و تا زمان رحلت نبیّ اکرم ادامه داشت.
از جمله آداب وحشتناک و زجرآور دوران اصلاح مردم در آن زمان، برچیدن فرهنگ غلطِ زنده به گور کردن دختران بود. پیامبر اسلام (صلی الله علیه و آله و سلم) با احترامات ویژهای که به دختر گرامیش، حضرت فاطمه زهرا (سلام الله علیها) میگذاشت به بانوان کرامت بخشید و ایشان را از این ظلم و نسلکشی که برایشان اتفاق میافتاد، رها ساختند؛ به گونهای که افراد از کرده خود پشیمان شده و برای عرض پشیمانی به حضور ایشان شرفیاب میشدند و با اظهار ندامت بهدنبال چارهجویی برای جبران گناه خود بودند. یک نمونه آن، اظهار ندامت و پشیمانی عمر بن خطاب در انجام قتل نفس محترمه و زنده به گور کردن دختران خود بود که برای جبران آن از پیامبر خدا (صلی الله علیه و آله و سلم) تعیین تکلیف نمودند:
يكى از كسانىكه در زمان جاهليت دختران خود را زنده به گور كرده است، خليفه دوم، عمر بن خطاب بوده است. طبرانى در «معجم الكبير» خود روايتى را با سند صحيح نقل مىكند كه عمر بن خطاب، در حضور رسول خدا (صلى الله عليه و آله) اعتراف مىكند كه دخترانش را زنده به گور كرده است: «حدثنا عَبْدَانُ بن أَحْمَدَ ثنا الْحُسَيْنُ بن مَهْدِيٍّ الأُبُلِّيُّ ثنا عبد الرَّزَّاقِ أنا إِسْرَائِيلُ ثنا سِمَاكُ بن حَرْبٍ قال سَمِعْتَ النُّعْمَانَ بن بَشِيرٍ يقول سمعت عُمَرَ بن الْخَطَّابِ يقول وَسُئِلَ عن قَوْلِهِ (وإذا الموؤودة سئلت)، قال جاء قَيْسُ بن عَاصِمٍ إلى رسول اللَّهِ صلى اللَّهُ عليه وسلم، قال: إني وَأَدَتُ ثَمَانِيَ بناتٍ لي في الْجَاهِلِيَّةِ قال اعتق عن كل وَاحِدَةٍ منها رَقَبَةً قلت إني صَاحِبُ إِبِلٍ قال اهْدِ إن شِئْتَ عن كل وَاحِدَةٍ مِنْهُنَّ بَدَنَةً.[2] نعمان بن بشير مىگويد كه از عمر بن خطاب درباره تفسير آيه «وإذا الموؤودة سئلت» شنيدم كه مىگفت: قيس بن عاصم نزد رسول خدا (صلى الله عليه و آله) آمد و گفت: من در زمان جاهليت هشت دختر خود را زنده بهگور كردم، چه كار كنم؟ آن حضرت فرمود: براى هر كدام از آنها يك بنده آزاد كن. من (عمر) گفتم: من چوپان شتر بودم، آن حضرت فرمود: اگر خواستى براى هر كدام از آنها يك شتر اهداء كن».
حال با توجه به اقرار این شخص نسبت به گناه خود، بر فرض اینکه خداوند نیز توبه وی را پذیرفته باشد، اما رهبری و زعامت جامعه اسلامی بهقدری مقدس است که صلاحیت چنین افرادی نباید برای آن تأیید شود، چرا که در چنین جایگاه مهمی پیشینه افراد نیز بسیار مهم است و منصب خلافت از جمله مواردی نیست که در تعیین مصادیق آن، اهمالکاری صورت گیرد.
پس تا زمانی که جامعه اسلامی از وجود افراد شایسته و لایق که هیچ نقطه تاریک و حتی مبهمی در کارنامه زندگی ایشان یافت نمیشود، محلی برای جولان افراد دارای پیشینه منفی، باقی نمیماند. امید است حامیان چنین افرادی، با تفکر عاقلانه و عادلانهای که تعیین فرد مسئلهدار را حتی برای حکومت و دولت فعلی خود که صرفاً ناظر به انجام امور حکومتی است، شایسته نمیدانند، آن را برای خلافت و امور مسلمین، در جایگاه جانشینی پیامبر اسلام (صلی الله علیه و آله و سلم) که قابل قیاس با زمامداری معمول کشورها نیست، جایز ندانند.
پینوشت:
[1]. پایگاه اطلاع رسانی حوزه؛ معارف - مرداد 1380، شماره 1 - سیره حکومتی پیامبر اسلام
[2]. طبرانی، المعجم الكبير، مكتبة الزهراء - موصل، الطبعة الثانية، 1404هـ – 1983م، ج18، ص337.
افزودن نظر جدید