دين زردشتي به عنوان دين الهي پذيرفته شده است پس چرا در اين باره اختلاف نظر وجود دارد؟

  • 1395/01/12 - 13:51
زردشتيان به نبوت از زردشت اعتقاد دارند و كتاب اوستا را از او مي‌دانند. بنابر روايات و اخبار خودشان زردشت در قرن ششم پيش از ميلاد مسيح در شرق و يا در غرب ايران تولد يافته و در 30 سالگي از جانب اهورا مزدا به پيغمبري برگزيده شده و آيين خود را در آن عصر انتشار داده است. توجه به همين كلام استاد مطهري مي‌تواند در اين راستا و آن كه آيين زردشتي آيا از...

زردشتيان به نبوت از زردشت اعتقاد دارند و كتاب اوستا را از او مي‌دانند. بنابر روايات و اخبار خودشان زردشت در قرن ششم پيش از ميلاد مسيح در شرق و يا در غرب ايران تولد يافته و در 30 سالگي از جانب اهورا مزدا به پيغمبري برگزيده شده و آيين خود را در آن عصر انتشار داده است[1].
توجه به همين كلام استاد مطهري مي‌تواند در اين راستا و آن كه آيين زردشتي آيا از اديان الهي است ما را راهنمايي كند.[2]
برحسب آن چه تاريخ نشان مي‌دهد نژاد آريا پس از استقرار در سرزمين ايران به پرستش مظاهر طبيعت و... البته مظاهر موت طبيعت از قبيل آتش ،خورشيد، باران و خاك مي پرداختند. آن چه در ايران قديم وجود داشته، اعتقاد به دو آفريدگار بوده است، نه دو گانه پرستي يعني ايرانيان قايل به شرك در خالقيت بوده‌اند نه شرك در عبادت.
بعدها زردشت ظهور كرد. از نظر تاريخ به روشني معلوم نيست كه آيا آيين زردشت در اصل، آييني توحيدي بوده است يا آيين ثنويي؟ «اوستا» موضوع اين ابهام را رفع نمي‌كند، زيرا قسمت‌هاي مختلف اين كتاب، تفاوت فاحشي با يكديگر دارد. بخش «ونديداد» اوستا صراحت در ثنويت دارد. ولي از بخش «گاتاها» چندان دوگانگي فهميده نمي‌شود، بلكه برحسب ادعاي برخي از محققين از اين بخش يكتايي استنباط مي‌گردد. به علت همين تفاوت و اختلاف بزرگ است كه اهل تحقيق معتقدند اوستائي كه در دست است،‌ اثر يك نفر نيست بلكه هر بخش از آن از يك شخص است. تحقيقات تاريخي در اين جا نارسا است، ولي ما برحسب اعتقادات اسلامي كه درباره مجوس دارم مي‌توانم دين زردشت را در اصل يك شريعت توحيدي بدانيم، زيرا بر حسب عقيده اكثر علماي اسلام زردشتيان از اهل كتاب محسوب مي‌گردند، محققين از مورخين نيز همين عقيده را تأييد مي‌كنند و مي‌گويند: نفوذ ثنويت در آيين زردشت، از ناحيه سوابق عقيده دو خدايي در نزد آريا قبل از زردشت بوده است. البته تنها از طريق تعبد يعني از راه آثار اسلامي مي‌توانيم شريعت زردشت را يك شريعت توحيدي بدانيم. اما از نظر تاريخي يعني از نظر آثاري كه به زردشت منسوب است، هرچند بخواهم فقط (كاتها) را ملاك قرار دهم، نمي‌توانم آيين زردشتي را آيين توحيدي بدانم، زيرا حداكثر آن چه محققان درباب توحيد زردشت به استناد «گاتها» گفته‌اند اين است كه زردشت طرفدار توحيد ذاتي بوده است... زردشت براي درخت هستي بيش از يك ريشه قايل نبوده است.... ولي براي اين كه يك آيين توحيدي باشد علاوه بر توحيد ذاتي و توحيد در عبادت توحيد در خالقيت هم لازم است و آيين زردشت به حسب مدارك تاريخي از نظر خالقيت كاملاً ثنوي بوده است.... اگر (گاتها) را كه اصيل‌ترين و معتبرترين و توحيدي‌ترين اثري است كه از زردشت باقي مانده است، ملاك قرار دهم زردشت را در شش و پنج خير و شر و اين كه نظام موجود نظام احسن نيست، و با حكمت بالغه جور نمي‌آيد گرفتار مي‌بينم اين جهت او را از پيامبران آسماني كاملاً جدا مي‌كند... .
در حقيقت بايد گفت دين زردشت نتوانسته است ريشه شرك و ثنويت را حتي در حدود تعليمات گاتها از دل ايرانيان بركند، خودش نيز مغلوب اين عقيده خرافي گشته و تحريف شده است.
مرحوم استاد داود الهامي محقق ونويسنده درباره زردشت مي‌گويد[3] اختلاف عجيبي به چشم مي‌خورد. اغلب مورخان اسلامي مانند طبري (ج 1، ص 282) و بلعمي، ‌ابن اثير و مير خواند زردشت را پيامبر نخوانده و او را شاگرد شاكر ارمياي نبي و يا عزير نبي دانسته‌اند.
دكتر معين مي‌گويد: «موبدان كوشش داشتند موسس دين خود را با پيغمبران مورد قبول مسلمانان و نصاري و يهود تطبيق كنند، تا هم اهل كتاب شمرده شوند و هم كمتر مورد طعن قرار بگيرند».[4]
ايشان زردشت را اختلافي‌ترين چهره تاريخ هم از نظر زمان و هم از نظر آيين و هم از نظر محل تولد معرفي مي‌كند.[5] با اين وصف علت اين كه اين همه تناقض و تضاد در تاريخ (و آيين) زردشت اين است كه وي تاريخ درستي ندارد و ردپايي اين شخصيت ايراني در تاريخ گم شده است و در هيچ يك از روايات اسلامي و قرآن مجيد و هم چنين در كتب مقدس چون انجيل و تورات ذكري از شخص و كتاب «اوستا» به ميان نيامده است، بلكه هر جا كه خواستند از ديانت كهن ايران نامي به ميان آورند تنها به لفظ مجوس اكتفا كرده‌اند.
با اين كه در قرآن كريم علاوه بر پيامبران اولو العزم، نام عده‌اي از پيغمبران ديگر نيز آمده است و حتي به نام برخي از آنان سوره مستقل نازل شده است، اگر او واقعا پيغمبر و حتي به ادعاي زردشتيان پيامبر اولو العزم بوده و صاحب شريعت بوده، پس چرا در قرآن و انجيل و تورات نامي از او به ميان نيامده است؟ معلوم است اين موضوع بيشتر باعث نگراني زردشتيان شده، ‌و لذا خواسته‌اند پيامبر خود را با نام يكي از پيغمبران مسلم تطبيق بدهند.[6]
خلاصه و نتيجه اين كه، بنابر نظريه استاد شهيد مطهري از كتاب مذكور، تنها از طريق تعبد يعني از راه آثار اسلامي مي‌توانم شريعت زردشت را يك شريعت و آيين توحيدي بدانيم، اما از نظر آثاري كه به زردشت منسوب است و به حسب مدارك تاريخي نمي‌توانم آيين زردشتي را از آيين توحيدي بدانيم.
بنابه نظر مرحوم استاد الهامي، محقق اين موضوع در دو اثر ياد شده زردشت از اختلافي‌ترين چهره تاريخ مي‌باشد. اغلب مورخان اسلامي مانند طبري، بلعمي،‌ ابن اثير، و مير خواند، زردشت را پيامبر نخوانده و او را شاگرد شاگرد ارمياي نبي و يا عزير نبي دانسته‌اند.
علت اختلاف در تاريخ و آيين زردشتي اين است كه وي تاريخ درست ندارد و ردپايي از اين شخصيت ايراني در تاريخ گم شده است و در هيچ يك از روايات اسلامي و قرآن مجيد و كتب مقدس چون انجيل و تورات ذكري از شخص او، و كتابش (اوستا) سخني به ميان نيامده است، بلكه هر جا خواسته‌اند از ديانت كهن ايراني نامي به ميان آورند، تنها به لفظ مجوس اكتفا كرده‌اند.

پي‌نوشت:

[1] . مجله تخصصي كلام، سال 8، مسلسل 31.
[2] . استاد شهيد مطهري، مجموعه آثار؛ عدل الهي، ص 89، چ اول، مرداد 1368، ناشر انتشارات صدرا.
[3] . مجله تخصصي كلام، سال 8، مسلسل 31.
[4] . همان.
[5] . مجله تخصصي كلم، شماره 315، ص 41.
[6] . همان .

بازنشر

افزودن نظر جدید

CAPTCHA
لطفا به این سوال امنیتی پاسخ دهید.
Fill in the blank.