صحت حدیث رد الشمس از دیدگاه علمای اهل سنت

  • 1398/03/29 - 08:30
رواياتى در مورد ردالشمس وارد شده که داراى سند صحیح است، گروهی از علمای اهل سنت صحت این حدیث را پذیرفته‌اند؛ مطالبی از علمای اهل سنت در تأیید این حدیث نقل شده است، عالمان اهل سنت، بدون تعصب، این حدیث را از نظر سندی بحث نموده و آن را صحیح شمرده‌اند، و گفته‌اند کسانی‌که این حدیث را جعلی می‌دانند، اشتباه نموده‌اند.

پایگاه جامع فرق، ادیان و مذاهب_ رواياتى در مورد ردالشمس وارد شده که داراى سند صحیح مى‌باشد، گروهی از علمای اهل سنت این حدیث را تصحیح نموده و صحت آن را پذیرفته‌اند؛ در ادامه مطالبی که از علمای اهل سنت در تأیید این حدیث نقل شده است، به اختصار بیان می‌کنیم:

ابوجعفر طحاوی؛
او بعد از نقل حدیث رد الشمس، روایاتی که احتمال تناقض با این روایت را داشته، می‌آورد و رفع تناقض می‌نماید؛ و در اظهار نظری که در مورد صحت این حدیث می کند می‌گوید:  «... قَدْ خَرَّجُوا مَا فِي حَدِيثِ أَسْمَاءَ وَمَا فِي حَدِيثِ عُقَيْلٍ، وَإِنْ كَانَ مُنْقَطِعًا إِذْ كَانَ مِنْ شَأْنِهِمُ احْتِمَالُ الْمُنْقَطِعِ عَلَى التَّصْحِيحِ لَهُمَا، وَعَلَى أَنَّ لِكُلِّ وَاحِدٍ مِنْهُمَا مَعْنًى غَيْرَ مَعْنَى الْحَدِيثِ الْآخَرِ، ...[1] دو حدیث در کتب حدیثی آمده است، یکی حدیث اسماء (ردالشمس)، و حدیث عقیل (در مورد خواب عصر) گرچه با هم تفاوت دارند، و همین احتمال باعث می‌شود که بتوان هر دو حدیث را صحیح دانست؛ هر کدام از دو حدیث معنای خاص خود را دارد، ...» و به این صورت حدیث ردالشمس را صحیح شمرده و اشکالاتی که به مفهوم این حدیث شده است پاسخ داده است.
محمد بن حسین ازدی؛
او در کتاب «مناقب علی» این حدیث را آورده و ابن حجر این مطلب را در «لسان المیزان» نقل نموده است.[2]
سبط بن جوزی حنفی؛
وی در ردّ جدش ابن جوزی که درصدد تضعیف حدیث ردّ شمس برآمده، می‌گوید: «ادعای او بدون دلیل است؛ زیرا ما آن را از افراد عادل و ثقه نقل کرده‌ایم، افرادی که هیچ مشکلی در آن‌ها وجود ندارد، و در سند آن‌ها کسی نیست که تضعیف شده باشد ... ، و اتهام جدی به جعل ابن عقده، از باب ظنّ و شک است و نه از باب قطع و یقین. و «ابن عقده» مشهور به عدالت است، و از آن‌جا که فضایل اهل بیت (علیهم السلام) را نقل می‌کند و مدحی درباره صحابه نقل نکرده، او را به رفض و رافضی بودن نسبت داده‌اند.»[3]
ابن حجر عسقلانی بعد نقل داستان ردالشمس در کتاب فتح الباری، مي‌گويد: «وروى الطحاوي والطبراني في الكبير والحاكم والبيهقي في الدلائل عن أسماء بنت عميس انه صلى الله عليه وسلم دعا لما نام على ركبة علي ففاتته صلاة العصر فردت الشمس حتى صلى علي ثم غربت وهذا أبلغ في المعجزة وقد أخطأ ابن الجوزي بإيراده له في الموضوعات وكذا ابن تيمية في كتاب الرد على الروافض في زعم وضعه.[4] طحاوی و طبرانی در «معجم الکبیر» و حاکم نيشابوری و بيهقی در کتاب «دلائل النبوّة و معرفة احوال صاحب الشریعة» از اسماء بنت عمیس نقل نموده‌اند که پيغمبر اکرم بر روی زانوی اميرالمؤمنين خوابش برده بود، و نماز عصر از علی (علیه السلام) فوت شد، پيغمبر دعا کرد و آفتاب برگشت و علی بن ابی‌طالب نمازش را خواند. اين يک کار شايسته‌ای در معجزه است و ابن جوزی که این حدیث را در کتاب «الموضوعات» به عنوان حدیث ساختگی آورده، خطا نموده است و هم‌چنین ابن تیمیه نیز در کتاب «الرد علی الروافض» گمان کرده که این حدیث جعلی است، اشتباه کرده است.»
ابن حجر هیثمی در کتاب «الصواعق المحرقه» مي‌گويد: «وحديث ردها صححه الطحاوي والقاضي في الشفاء وحسنه شيخ الإسلام أبو زرعة وتبعه غيره.[5] حديث رد الشمس را طحاوی و قاضی عياض و ديگران تصحيح کرده‌اند و ابوزرعه که از استوانه‌های رجالی اهل سنت است، ايشان هم گفته است: حديث رد الشمس حسن است و آن‌هايی که گفته‌اند:‌ حديث دروغ است، اشتباه کرده‌اند.»
هم‌چنین هیثمی در کتاب «مجمع الزوائد» در عنوانی به نام «باب حبس الشمس له (النبی)»، روایت جابر را آورده و حکم به حسن بودن آن کرده و روایت اسماء را با راویان کتاب صحیح دانسته است.[6]
ملاعلی قاری در کتاب «المرقاة فی شرح المشکاة» در سه محور بحث کرده است؛ یکی حدیث رد الشمس به اذن خدا، بدون درخواست پیامبر اکرم، که پس از ذکر روایت آن گفته: «قاله الطحاوي، وقال: رواته ثقات.[7] این روایت را طحاوی آورده و گفته راویان آن ثقه هستند.» اما در محور دیگر، در حدیثی که از رد الشمس نقل شده، برگشتن خورشید را درخواستی از طرف پیامبر اکرم، دانسته: «أما رد الشمس لحكمه ... ولكن قد صححه الطحاوي والقاضي عياض وأخرجه ابن منده وابن شاهين وغيرهم.[8] این روایت را نیز طحاوی، قاضی عیاض، حکم به صحت نموده‌اند و ابن منده و ابن شاهین و غیر این‌دو در کتب حدیثی خود نقل نموده‌اند.» و سپس حدیث جابر را از طبرانی نقل می‌کند که آن هم حدیث نیکو و حسن است، و تعارض آن نسبت به روایتی دیگر را پاسخ می‌دهد.
ابوعبدالله زرقانی مالکی در «شرح المواهب اللدنیه» پس از بحث در مورد طرق مختلف این حدیث می‌گوید: «بر طبق قاعده، حدیثی که طرقش متعدد باشد، برای آن حدیث اصلی وجود دارد.»[9] و ابن عابدين حنفی که از فقهای بزرگ اهل سنت و حنفی مذهب‌ها است، کتابی دارد به نام حاشيه ابن عابدين، می‌گويد: «والحديث صححه الطحاوي وعياض وأخرجه جماعة منهم الطبراني بسند حسن.[10] طحاوی و قاضی عياض گفته‌اند: حديث رد الشمس صحيح است و جماعتی روايت رد الشمس را آورده‌اند و آقای طبرانی با سند حسن نقل کرده است.»
همان‌طور که ملاحظه شد، عالمان اهل سنت، بدون تعصب، این حدیث را از نظر سندی بحث نموده و آن را صحیح شمرده‌اند، و گفته‌اند کسانی‌که این حدیث را جعلی می‌دانند، اشتباه نموده‌اند (تعصب آن‌ها را به اشتباه انداخته است.) و این معجزه‌ای است از طرف پیامبر اکرم؛ این حدیث به طرق مختلف در کتاب‌های حدیثی آمده است. با این‌وجود معلوم نیست که چرا این حدیث را برخی قبول نمی‌کنند و با وجود صحت آن، این فضیلت را از امیرالمؤمنین نفی می‌نمایند.

پی‌نوشت:

[1]. شرح مشکل الآثار، ابوجعفر طحاوی، مؤسسة الرسالة، 1415ق، ج3، ص101.
[2]. لسان المیزان، ابن حجر، بیروت: مؤسسة الأعلمي للمطبوعات، 1390ق، ج5، ص140.
[3]. تذکرة الخواص، سبط بن جوزی، قم: منشورات الشریف الرضی، 1418ق، ص54.
[4]. فتح الباري، ابن حجر، بیروت: دار المعرفة للطباعة والنشر، ج6، ص155.
[5]. الصواعق المحرقة على أهل الرفض والضلال والزندقة، ابن حجر هیثمی، مكتبة القاهرة، 1385ق، ص128.
[6]. مجمع الزوائد و منبع الفوائد، هیثمی، بیروت: دارالکتب العلمیة، 1408ق، ج8، ص296.
[7]. مرقاة المفاتيح شرح مشكاة المصابيح، ملاعلی قاری، بیروت: دارالفکر، 1422ق، ج6، ص2602.
[8]. همان.
[9]. شرح الزرقانی علی المواهب اللدنیه، بیروت: دارالکتب العلمیة، ج6، ص490.
[10]. حاشية رد المختار، ابن عابدين، بیروت: دار الفكر للطباعة والنشر والتوزيع، 1415ق، ج1، ص389.

برچسب‌ها: 
تولیدی

افزودن نظر جدید

CAPTCHA
لطفا به این سوال امنیتی پاسخ دهید.
Fill in the blank.