بهراستی اندیشه از دیدگاه مورتی یعنی چه؟
پایگاه جامع فرق، ادیان و مذاهب_ اندیشه در زبان فارسی در لغت به معانی گوناگونی چون «فکر، تأمل کردن، تفکر کردن، بیم، ترس، اضطراب و...» آمده است.[1] این واژه در عامترین معنا عبارت است از: هر «نوع فکر» منظور از «فکر» نیز تلاش و کوشش ذهنی است، که انسان صاحب عقل میتواند در جهت رسیدن به مقصود و مقصدی انجام دهد. در توضیح این کنش یا کوشش ذهنی یا عقلی میتوان بیان کرد که انسان در ادارهی امور زندگی خود و در مواجهه به پدیدههای متعدد، ابتدا با مسئله یا مشکلی روبهرو میشود که برای حل یا دریافت آن، کوشش و اقدام میکند. در این کوشش و اقدام عقل (یا بخشی از آن که ذهن نام گرفته است) با بررسی و درک کامل مشکل و قرار دادن آن در جایگاه مناسب و تعیین نوع آن در مبادی و معلومات خود به تحقیق و جستوجو میپردازد و با کمک مبادی و معلومات موجود در خود (اعم از بدیهی یا نظری) سنجش و بررسی آنها مجهول مورد نظر را کشف میکند.
حال با این توضیحات سراغ عبارت کریشنا مورتی میرویم: «اندیشه مشکل ما را حل نکرده است و خیال نمیکنم هرگز حل کند... به محض آنکه اندیشیدن را آغاز کنیم، تا در مورد چیزی نظریه و عقیدهای به دست آوریم، دچار انحراف شدهایم و از چیزی که باید بفهمیم دور افتادهایم. بنابراین وقتی به مشکلی بر میخوریم، اندیشه باعث انحراف میشود (منظور از اندیشه پندار، عقیده داوری و مقایسه است) که ما را از نگاه کردن و بدین ترتیب از درک و حل مسأله باز میدارد، متأسفانه اندیشهای برای بسیاری از بسیار اهمیت پیدا کرده است...»[2]
بررسی و نقد:
اولا: این ادعا قاطعانه «که اندیشه مشکل ما را حل نکرده است و خیال نمیکنم هرگز حل کند» کدام اندیشه نمیتواند؟ آیا تمام اندیشهها؟ و چه نوع مشکلی را نمیتواند حل نماید؟ اگر مراد همه اندیشهها باشد لازمهاش این است که تمام اندیشهها مورد مطالعه قرار بگیرد مثل اندیشههای علوم سیاسی، اجتماعی، اقتصادی، فرهنگی، دینی، روانشناسی، جامعهشناسی، و تازه هرکدام با گرایشهای متفاوت مثل اینکه در اندیشه دینی، دین مسیح، یهود، اسلام و هرکدام با فرقههای خاص خود که دارد. مگر آدمی عمرش کفایت میکند که اینهمه اندیشه را مورد مطالعه و تأمل قرار بدهد. و به عجز همه آنها پی ببرد و در ضمن در حل مشکلات همه آنها مگر مورد آزمایش قرار گرفتهاند و در ناتوانیشان آزموده شدهاند. ادعا خیلی ادعای بزرگ است و در تمام ادعاها کریشنا مورتی ادعای سلبی فراوان است. کلماتی از قبیل نمیشود، نمیتواند، و امثال ذالک. مگر مجهولی و یا مشکلی بدون اندیشیدن یعنی درک آن و سپس به کمک معلومات حل آن امکان دارد؟
ثانیا: همین راه حلی که مورتی ارائه میکند مگر خودش یک فکر و یا اندیشه نیست ولو اندیشه نامربوط؟ خلاصه کریشنامورتی هم با دستش و یا با پایش و یا با سایر اعضایش که به این راه حل نرسیده بلکه این خودش هم یک عمل ذهنی و فکری است و یک اندیشیدنی ولو ره به جایی هم نبرد.
ثالثا: ایشان مینویسد که «به محض آنکه اندیشیدن را آغاز کنیم، تا در مورد چیزی نظریه و عقیدهای به دست آوریم، دچار انحراف شدهایم و از چیزی که باید بفهمیم دور افتادهایم.» بایستی در نقد آن نوشت که مگر مورتی ذهن تمام اندیشمندان را میتواند بخواند تا به انحراف آن پی ببرد و در ضمن در حل مسئله ریاضی که فکر میکنیم، آیا از حل آن به دور میشویم و یا به حلش نزدیک میشویم؟
این همه اختراعات در علوم و فنون و حل پیچیدگیهای تکنولوژی و پیشرفتهای نرمافزاری که در جوامع بشری و علمی میبینیم آیا در اطراف و پیرامون آنها فکر میکنند و یا بدون اندیشیدن و به قول خود مورتی با ذهن ابلهانه اختراع میکنند؟ اخباری که در پیشرفتهای علمی، پزشکی و نظریهپردازی هر روز منتشر میشود چطور به دست میآید بدون تفکر و دانش و یا با اندیشه و تفکر؟ قضاوتش را به شما خوانندگان میسپاریم.
رابعا: مورتی منظور از اندیشه را پندار، عقیده، داوری و مقایسه میداند و آن را بازدارنده از درک و حل مسأله میداند. همانطور که قبلا گذشت تعریف و قلمرو اندیشه بیش از این حرفهاست که بعضی از آنها را نقل کردیم. و اما بازدارندگی از کجا به کدامین دلیل؟ مورتی ادعا میکند که بازدارنده است. حالا اگر بخواهیم بباز دارنده نشود و بتوانیم به حل مسائلمان دست پیدا بکنیم چه بایستی کرد تا به حل مسائل دست یابیم. جواب مورتی واقعا خیلی دور از واقعیتهای علمی میباشد.[3]
پینوشت:
[1]. لغت نامه دهخدا، علیاکبر دهخدا، انتشارات دانشگاه تهران، حرف الف(واژه اندیشه).
[2]. ضرورت تغییر، کریشنا مورتی، تهران، نشرمیترا، ص 159.
[3]. برای اطلاع بیشتر مراجعه کنید به: آب و سراب4، نقد افکار کریشنا مورتی، قادر فاضلی، ص 85.
دیدگاهها
ناشناس
1397/10/21 - 07:10
لینک ثابت
خود شما هم میدونید که منظور
mohammadtaha
1397/10/22 - 14:35
لینک ثابت
سلام ناشناس؛ شناختهها آیا
افزودن نظر جدید