انتخابات از نگاه اسلام / مبانی فقهی انتخابات
پایگاه جامع فرق، ادیان و مذاهب_ انتخابات به این صورتی که در جهان مرسوم است، در تاریخ ایران و اسلام سابقه نداشته است. حتی در یونان باستان هم انتخابات به این صورت معنا نداشت. از همین روی، همه پرسی (referendum) و انتخابات (election) پدیدههایی مدرن و نوین شمرده میشوند. لیکن اندیشمندان دینی آموزههای چندی را مبنای فقهی انتخابات دانستهاند. به برخی از این موارد اشاره میکنیم.
1) شورا:
ماهیت حکومت اسلامی بر پایه مشارکت مردم و مشورت با آنان است. در آموزههای دینی تأکید فراوانی بر مشورت فرمانروایان با مردم و پرهیز از دیکتاتوری و استبداد شده است. قرآن کریم میفرماید: «وَأَمْرُهُمْ شُورَى بَينَهُمْ.[شوری/۳۸] و كارهايشان به صورت مشورت در ميان آنهاست.»
آیت الله معرفت در تفسیر آیه مینویسد: «مقصود از «امر» شئون سیاسی و اداری کشور و امت است؛ زیرا در امور شخصی، مشاورت با عامه مردم مفهومی ندارد و در امر نبوت نیز پیامبر تنها با وحی در ارتباط است و جایی برای مشورت در امور مربوط به پیامبری نیست. در نتیجه، تمامی مسئولان امر و دست اندرکاران سیاسی و اداری در نظام اسلامی شرعاً موظفند تا در تمامی شئون سیاسی ـ اداری، در کنار مردم باشند و آنان را کاملاً در جریان بگذارند و همواره رأی اعتماد مردم را پشتوانه اقدامات خود قرار دهند».[1]
شیوه مشورت با مردم در امور سیاسی و اجتماعی میتواند متناسب با شرایط فرهنگی، اقتصادی و سیاسی کشور متفاوت باشد. انتخابات یکی از شیوههای مرسوم در دنیای کنونی برای انتخاب و گزینش فرمانروایان است.
بنابراین، انتخابات را میتوان گونهای از مشورت با مردم و کسب نظر از آنان بهشمار آورد و شورا را یکی از مبانی فقهی آن دانست.
2) آزادی سیاسی:
مفهوم آزادی در آموزههای دینی، جایگاه ویژه و ممتازی دارد. ماهیت اصلی پیام و رسالت ادیان الهی، مبارزه با طاغوت و آزادی انسان از زنجیرهای درونی و بیرونی است.
بهعقیده آیتالله مصباح: «از دیدگاه اسلامی، اصل بر این است که آدمیان در زندگی خود آزاد باشند و هرچه میکنند بر پایه گزینشهای آزادانه خودشان باشد ... استکمال انسانی هم جز با افعال اختیاری و خودخواسته صورت پذیرد ... اگر تصمیمات قانونی چنان باشد که عملاً جز یک راه در پیش پای انسان نماند و شخص جز گام زدن در مسیر واحد ـ ولو مسیر کاملاً صحیح ـ چارهای نداشته باشد، حرکت تحمیلی و جبری و بنابراین، غیر استکمالی خواهد بود».[2]
مشارکت آزادانه مردم در انتخاب شدن و انتخاب کردن، از نمودهای برجسته آزادی مردم در سیاست و حکومت است و گروه وسیعی از آزادیها را دربرمیگیرد، انتخابات، یکی از ابزارها و وسایل مشارکت قانونی مردم و تأثیر عملی در سیاست و حکومت است.
بنابراین، آزادی سیاسی از مفاهیم دینی دیگری است که میتواند مبنای فقهی انتخابات باشد.
3) برابری:
ماهیت اساسی آموزههای دینی، گسترش عدالت و برابری و مبارزه با اشکال گوناگون تبعیض است. اهمیت این اصل، بهاندازهای است که خداوند، رسالت اصلی پیامبر (صلی الله علیه و آله و سلم) را گسترش عدل و قسط میداند و میفرماید: «لِیَقُومَ النّاسَ بِالْقِسْطِ.[حدید/۲۵] تا مردم به انصاف برخیزند». و در آیه دیگر، با صراحت تمام، برابری افراد بشر را از هر قوم ونژاد و جنس... اعلام میفرماید: «إِنّا خَلَقْناکُمْ مِنْ ذَکَرٍ وَ أُنْثی وَ جَعَلْناکُمْ شُعُوبًا وَ قَبائِلَ لِتَعارَفُوا إِنَّ أَکْرَمَکُمْ عِنْدَ اللّهِ أَتْقاکُمْ.[حجرات/ ۱۳] من شما را مرد و زن خلق کردم و شعبه و قبیله را وسیله آشنایی شما قرار دادم و گرامیترین شما نزد خداوند متقین شما هستند. علی (علیه السلام) میفرماید: «اَلنّاسُ إمّا اَخُ لَکَ فِی الدِّینِ اَوْ شَبِیهُ لَکَ فِی الْخَلْقِ؛[3] مردم یا برادر دینی شما هستند و یا مثل شما انسان هستند».
انتخابات، تجلی عینی اراده و مشارکت مردم و برابری حقوقی اعضای یک جامعه است.
در انتخابات، با حاکمیت اصل «هر فرد، یک رأی» بدون هیچگونه تبعیض، مردم از هر قوم و نژاد و مذهب و با هر مقدار پول، ثروت و... در پای صندوقهای رأی حاضر میشوند و اراده خود را اظهار میکنند.
بنابراین، انتخابات تا حدود زیادی بازتاب برابری حقوقی مردم و مورد تأیید، آموزههای دینی است.
4) سیره عقلا:
انتخابات شیوه عقلانی مشارکت مردم در سرنوشت سیاسی است و عمق و دامنه مردم سالاری در یک کشور پیوندی عمیق با کمیت و کیفیت برگزاری انتخابات دارد. انتخابات آزاد و رقابتی، گویای آن است که جامعه، پیام مردم سالاری را درک کرده و به اصول آن پایبند است، ولی برگزاری نمایشی آن نشانه نشناختن آن و پایبند نبودن به آن است.
همین ویژگی باعث شده است که انتخابات در جوامع مختلف با فرهنگهای متفاوت مقبولیت عمومی بیابد و آن را اصلی عقلانی بدانند و از آن استفاده کنند.
در آموزههای دینی نیز شارع مقدس رویههای عقلانی را تأیید کرده است. دستورها و اوامر شرع نیز براساس مصالح و مفاسد است و بنابراین، اموری که سیره عقلانی مصالحشان را تأیید کند، بعید است که با مخالفت شارع مقدس رو بهرو شوند. قرآن کریم میفرماید: «وَ لا تُؤتُوا السُّفَهاءَ أَمْوالَکُمُ الَّتی جَعَلَ اللّهُ لَکُمْ قِیامًا.[نساء/۵] اموالتان را که خداوند مایه قوامتان قرار داده است، به دست سفیهان ندهید».
پیامبر اکرم (صلی الله علیه و آله و سلم) میفرماید: «مَنْ تَقَدَّمَ عَلَی الْمُسلِمینَ وَ هُو یَری أنَّ فِیهِم مَنْ هُوَ اَفضَلُ مِنْه، فَقَدْ خَانَ اللَّهَ و رَسُولَه وَ الْمُسلِمینَ.[4] کسیکه ـ در هر کاری ـ خود را بر دیگران مقدم دارد؛ در حالیکه میداند شایستهتر از او در میان آنان است. هر آینه به خداوند و پیامبر و مسلمانان خیانت کرده است.»
به عقیده یکی از اندیشمندان مسلمان: «اگر عقلا بر اساس مصالح حکم به حسن یک امر نمایند، عدم نهی و زجر شارع را کشف میکنیم، چندان مخالفی وجود ندارد.»[5]
بنابراین، انتخابات پدیده عقلانی است که آموزههای دینی آن را تأیید میکنند و یا دست کم تباینی با آن ندارند.
پینوشت:
[1]. محمدهادى معرفت، ولایت فقیه، ص۹۵،بیتا بینا .
[2]. محمدتقى مصباح، حقوق و سیاست در قرآن، انتشارات مؤسسه آموزشى امام خمینى رحمه الله، «وجوه آزادى در اسلام» بیتا،بینا.
[3]. نهج البلاغه، نامه ۵۳.
[4]. عبدالحسین امینى، الغدیر، مرکز الغدیر للدراسات الاسلامیه، ۱۴۱۶ ه. ق، ج ۸، ص۲۹۱.
[5]. سید عبدالقیوم سجادى، مبانى تحزب در اندیشه سیاسى اسلام، قم، بوستان کتاب، ۱۳۸۲، چ اول، ص183.
افزودن نظر جدید