بررسی انتقادی عدم مداخلهی بهائیان در سیاست
پایگاه جامع فرق، ادیان و مذاهب_ حسینعلیبهاء و جانشینان وی به عنوان مهرههای استعمار، برای دور نگهداشتن مردم از آشنایی با چپاولهای اربابانشان و به تأسی از سکولار مذهبان غرب، حکم به ممنوعیت دخالت در سیاست دادهاند.
حسینعلیبهاء، سرکردهی این فرقه، در اینباره میگوید: «اگر در مجلسی بودید و دیدید کسی وارد بحثهای سیاسی شد، بدانید از أحباء نیست، خود را به این جیفه (سیاست) آلوده نکنید». [1] عبدالبهاء نیز میگوید: «هرکسی در اُمور سیاسیه مداخله کند و خارج از وظیفهی خویش حرفی بزند و یا حرکتی نماید، همین کافی است که بهائی نیست و دلیل دیگر نمیخواهد». [2]
قبل از نقد این شعار بهائیت، ابتدا به معنای سیاست پرداخته و سپس به اهداف رهبران بهائیت، از طرح این شعار میپردازیم.
کلمهی سیاست، تعاریف مختلف و کاربردهای گوناگون دارد. ریشهی اصلی آن به معنای «ارتباط با شهر» بوده است و در یونان باستان، «شهر» عبارت بود از، مجموعهی انسانها که دارای حقوق مساوی بوده و کم و بیش در اداره کردن منافع مشترکشان سهیم بودهاند. [3]
میرزای نائینی، سیاست را وسیلهی احقاق حق و جلوگیری از تجاوز، ظلم و فساد میداند. [4] ابن عقیل میگوید: «سیاست، عملی است که با آن مردم به صلاح نزدیکتر و از فساد دورتر میشوند».[5] با یک جمع بندی از این تعاریف میتوان گفت: سیاست به معنای قدرت برای احقاق حقوق مردم، دفع ظلم و فساد در جامعه و اصلاح امور مردم است.
بر این اساس رهبر بهائیت، با این دستور در واقع به بهائیان امر کرده که نسبت به ظلم و ستم به دیگران و بُروز فساد در جامعه، بیتفاوت باشند و در قبال حقوق مردم و ضایع شدن آن، احساس مسؤولیت نکنند. شعار ممنوعیت دخالت در سیاست و به عبارت دیگر جدایی دین از سیاست، که به وسیلهی روشنفکران غربزده و وابسته، در مشرق زمین مطرح شد، با اهداف متفاوتی، جزو تعالیم فرقهی بهائیت قرار گرفته است، هرچند هماکنون به این حکم در آئین خود ملتزم نیستند و عمل نمیکنند و در واقع هماکنون این فرقه، بیش از فعالیتهای دینی، به انجام فعالیتهای سیاسی و خرابکارانه، مخصوصاً در کشور ایران، روی آورده است. [7]
پینوشت:
[1]. حسینعلینوری، اقدس، بمبئی: چاپ ناصری، 1314 ق، ص 27.
[2]. اشراق خاوری، گنجینهی احکام حدود، بیجا: مؤسسهی ملّی مطبوعات امری، سوم، 128 بدیع، ص 267.
[3]. غلامرضا علی بابایی، فرهنگ تاریخی سیاسی ایران و خاورمیانه، بیجا: مؤسسهی خدماتی رفاهی رسا، اول، 1374 ش، ج 1، ص 741.
[4]. علیاکبر دهخدا، لغتنامه، زیر نظر دکتر معین و دکتر جعفر شهیدی، تهران: انتشارات دانشگاه، اول، 1377، ج 29.
[5]. کاظم قاضیزاده، اندیشههای فقه سیاسی امام خمینی (ره)، مرکز تحقیقات استراتژیک ریاست جمهوری، 1377، ص 60.
[6] باقر شریف قریشی، النظام السیاسی فی الإسلام، قم: دارالکتب اسلامی، 1411 ق، ص51.
[7]. جهت مطالعهی بیشتر بنگرید به: مركز اسناد انقلاب اسلامی، مجموعهی اعترافات فتنهی هشتاد و هشت و نقش بهائیت در فتنهی 88، 1390 ه.ش، ج 1.
افزودن نظر جدید