طاهری و دادن نسبتهای ناروا به حضرت سلیمان (علیه السلام)
پایگاه جامع فرق، ادیان و مذاهب_ یکی از پیامبران بزرگی که هم دارای مقام نبوّت بود و هم دارای حکومت بینظیر و بسیار وسیع، حضرت سلیمان بن داوود (علیه السلام) است که نام مبارکش هفده بار در قرآن آمده است. او با یازده واسطه به حضرت یعقوب (علیه السلام) میرسد و از پیامبران بزرگ بنی اسرائیل میباشد.
سلیمان (علیه السلام) حکومت وسیعی به دست آورد که در آن جنّ و انس و پرندگان و چرندگان و باد، همه تحت فرمان او بودند، و بر سراسر زمین فرمانروایی مینمود. محمد علی طاهری رئیس عرفان حلقه ضمن زیر سؤال بردن عصمت انبیاء، سلیمان نبی (علیه السلام) را به داشتن ویژگیهایی متهم میکند که خارج از ساحت پیامبران الهی است.
او حضرت سلیمان (علیه السلام) را فردی با ویژگیهای رفتاری زیر معرفی میکند؛
بدعت گذار- انحصار طلب- بی توجه به شعور الهی- بی توجه به اهداف الهی- استفاده کننده از نیروهای شیطانی- قدر نشناس به نعمتهای الهی- خوار شده به امر خداوند، به دلیل ایستاده مردن و اینکه عصای او را موریانه خورده است.[1]
در ادامه آنچه میخوانید بخشی از متن پیاده شده سخنان محمد علی طاهری سرکرده عرفان حلقه درباره موضوع «ملک سلیمان» و کشف رمز تعدادی از آیات سورههای «ص» و «نمل» (آیات 35 تا 39 سوره «ص» و آیات 16 تا 25 سوره «نمل») در مورد داستان حضرت سلیمان نبی است. استاد محمد علی طاهری همانند همیشه با نگاه عارفانه! خود نکات جالب و تعجب برانگیزی از این داستان قرآنی را به زبان میآورد.
«قصص قرآن منظور دارد. نمیخواهد فقط قصه تعریف کند. وقتی خداوند میآید و قصهای را تعریف میکند صد در صد منظور دارد و در قالب این داستان و قصه پیامی منتقل میشود. سلیمان نبی به مقام نبوت رسیده ولی میآید و درخواستی میکند و میگوید:
«قَالَ رَبِّ اغْفِرْ لِی وَهَبْ لِی مُلْکًا لَّا یَنبَغِی لِأَحَدٍ مِّنْ بَعْدِی إِنَّکَ أَنتَ الْوَهَّابُ.[ص/35] گفت: پروردگارا مرا ببخش و ملکی به من ارزانی دار که هیچ کس را پس از من سزاوار نباشد در حقیقت تویی که خود بسیار بخشندهای.»
«فَسَخَّرْنَا لَهُ الرِّیحَ تَجْرِی بِأَمْرِهِ رُخَاء حَیْثُ أَصَابَ [ص/36] پس باد را در اختیار او قرار دادیم که هر جا تصمیم میگرفت به فرمان او نرم روان میشد .» «وَالشَّیَاطِینَ کُلَّ بَنَّاء وَغَوَّاصٍ [ص/37] و شیطانها را [از] بنَّا و غواص.»
«وَآخَرِینَ مُقَرَّنِینَ فِی الْأَصْفَادِ [ص/38] تا (وحشیان) دیگر را که جفت جفت با زنجیرها به هم بسته بودند (تحت فرمانش درآوردیم)».
«هَذَا عَطَاؤُنَا فَامْنُنْ أَوْ أَمْسِکْ به غیر حِسَابٍ [ص/39] (گفتیم) این بخشش ماست (آن را) بیشمار ببخش یا نگاه دار.»
او در ادامه می گوید: خیلی ساده بگویم، درخواستش چیست؟ (مُلک). درخواست (ملکی) میکند که این (ملک) چند خصوصیت پیدا میکند و اینکه چیزی باشد که جز من به کس دیگری ندهی. این یک انحصار طلبی اول است. (اگر چیزی خوب است باید دعا کنیم برای همه که به همه بدهد) پس سلیمان یک ملکی میخواهد اینقدر اختصاصی و انحصاری که جز او هم به کسی ندهد، که البته خداوند بعد از او هم به کسی نداده است.
برای تحقق بخشیدن به چنین ملکی وجود غیر ارگانیک الزامی بوده است. یعنی صرفاً با موجود غیرارگانیک تحقق میپذیرفته است. چون خداوند کار را با کارگزار انجام میدهد. حتماً و الزاماً اگر روی زمین کاری انجام میشود باید سلسله مراتب حفظ شود. در اینجا کارگزارش فقط میتوانسته (جن) باشد. و این کارگزار را (کارگر و بنا و موجود غیرارگانیک) بالاجبار امکانش را در اختیار سلیمان قرار میدهد تا سلیمان به خواستهاش برسد. چون وقتی سلیمان نبی شد حالا به «ادعونی استجب لکم» رسیده است. خداوند به او میگوید: حالا چه میخواهی؟ اکنون این ما هستیم که باید بلد باشیم و بدانیم که چه میخواهیم. بگوییم (ملک) میخواهیم یا (کمال) میبایست سلیمان به مزد اشتیاقش میرسید. به درجهای رسید که به او بگویند: چه میخواهی؟ ولی نتوانسته آنجا استفاده کند. هر یک از ما ممکن است به درجهای برسیم که از ما بپرسند: چه میخواهید؟ آیا می دانیم که چه میخواهیم؟ این خودش نیاز به آموزش دارد.
اینکه به من (ملکی) بده که بعد از من به هیچکس ندهی چه فایدهای دارد؟! چرا من نبی که خودم را به جایی رساندهام، حالا از خداوند چیزی بخواهم که بعد از من به کسی ندهد؟ این چه فایدهای به حال من دارد؟ من نباشم, خداوند ملک بدهد یا ندهد! چرا باید این انحصار طلبی تا ابد ادامه پیدا کند؟ ما هم ممکن است به خیلی از جاها برسیم ولی جایی که موقع بهره برداری است نتوانیم بهره برداری کنیم.
باید گفت: این موارد بیان شده توسط طاهری کاملاً با عصمت انبیاء در تضاد و تناقض آشکار میباشد و چنانچه طاهری اندکی در رابطه با آیاتی که درباره حضرت سلیمان (علیه السلام) نازل شده است، مطالعه و تأمل میکرد، به این مطلب آگاهی پیدا می کرد که حضرت سلیمان (علیه السلام) (برخلاف آنچه در یهودیت مطرح شده)، هرگز جادوگر یا پادشاه نبوده، بلکه او پیامبری مخلص بوده که از ناحیه خداوند متعال مبعوث شده بودند.. ظاهراً طاهری به این اصل مهم توجه نکرده است، که اطمینان به نبی، فرع بر پیروی از ایشان است.
راستی چگونه میشود کسی بدعت گذار، انحصار طلب و ... باشد و خدای متعال در آن مقطع زمانی همگان را به پیروی از او امر کرده و آیاتی از قرآن کریم را برای معرفی او نازل کند؟ و از طرفی، رفتار یک نبی، در مقام مربی جامعه و الگوی انسان کامل نمیتواند بر خلاف شئون الهی باشد؛ زیرا در این صورت نمیتوان امیدی به اصلاح مردم و رفتار آنان داشت.
در نتیجه طاهری بدون تحقیق و پژوهش در سیره و منش انبیاء (علیهم السلام) اقدام به ابراز مطالب و توهمات بی پایه و اساس خود نموده است، که هیچ گونه ریشه علمی و منطقی نداشته و برخاسته از توهمات و القائات شیطانی است.
پینوشت:
[1]. حلقه اسارت، جمعی از نویسندگان حوزه و دانشگاه، نشر تسنیم، ص 269.
برای مطالعه بیشتر رجوع شود به کتاب حلقه اسارت، نوشته جمعی از اساتید حوزه و دانشگاه، نشر تسنیم اندیشه.
افزودن نظر جدید