فتوای علمای اهلسنت در خصوص بغض نسبت به دختر پیامبر (ص)
نقل احادیث شریف از پیامبر در منقبت حضرت زهرا (علیها السلام) در کتب شیعه واهلسنت آمده است و بر همگان ثابت شده است که موضوع محبت و یاری این زن و یا بغض و دشمنی او، عیناً همانند محبت و دوستی با شخص پیامبر (صلیاللهعلیهوآله) است، و اعتقاد داشتن به این مطلب، هرگز منحصر به یک مذهب و فرقه خاص نیست، بلکه این قضیه کاملاً اسلامی و کلی است و بدون شک از معتقدات تمام مسلمین است. مسلمینی که در طول 14 قرن این احادیث وارده را در کتابهای خود ثبت کردهاند و نسل به نسل به افراد بعد از خود منتقل کردهاند و حتی نظرات خود را طبق آیات و روایات وارده صادر کردهاند، لذا چون این مطلب مورد بحث در نزد علمای اهلسنت بسیار حائز اهمیت است، و با این روایات شریفه که ذکر کردهاند به طور صریح استدلال کردهاند که هر کس نسبت به حضرت زهرا (علیها السلام) محبت نداشته، و یا به نحوی از انحاء او را آزرده باشد کافر است، پس در این مقاله به طور اختصار این موضوع را از کتب اهلسنت مورد بررسی قرار میدهیم:
در روایتی فوقالعاده مهم و حیرت انگیز از پیامبر (صلیاللهعلیهوآله) که آن حضرت فرمود: «ان الله تبارک و تعالی یغضب لغضب فاطمه، و یرضی لرضاها.[1] همانا خداوند تعالی غضب میکند هنگامیکه فاطمه به خشم آید، و راضی میشود آنگاه که او راضی و خشنود گردد». و یا این روایت وارده که پیامبر فرمود: «ان الله یغضب لغضبک و یرضی لرضاک.[2] ای فاطمه خدا با غضب تو غضبناک میشود و با رضای تو راضی و خشنود میشود». لذا این دو روایت عجیب را کثیری از بزرگان اهلسنت در کتابهای خودشان آوردهاند و با صراحت تمام میگویند که هر کس حضرت زهرا (علیها السلام) را آزار و اذیت کند و آن حضرت از او دل آزرده باشد کافر است.
پس آنچه که از این دو روایت و روایات فراوان دیگر، بدست میآید این است که حضرت زهرا(علیها السلام) وجود مقدسی است که پیامبر اکرم یک عمر او را به تمام امتش معرفی کرده و مقامات معنوی او را برای همگان بیان فرموده است. و چنانچه روشن است این است که آن بانویی که محبت او محبت خدا، اطاعت او اطاعت خدا، رضای او رضای خدا، مخالفت او مخالفت خدا، خشم او خشم خدا، غضب او غضب خدا، لازمهاش این است که باید صاحب مقام شامخ الهی باشد و هر کس به این مقام شامخ الهی ایمان نیاورد و محبتش را در دل نداشته باشد کافر است و این مطلب است که علمای بزرگ اهلسنت به آن ایمان و اعتقاد دارند، که به ذکر نمونههایی از این عبارات اشاره میکنیم که علمای اهلسنت نظرات خود را بیان داشتهاند:
سهیلی از بزرگان اهلسنت (متوفای 581هجری) در کتاب خود «الروض الانف» میگوید: «انّ ابا لبابه رفاعه بن عبد المنذر ربط نفسه فی توبه، و انّ فاطمه ارادت حلّه حین نزّلت توبته... فقال رسول الله: انّ فاطمه مضغه منّی، فصلّی الله علیه و علی فاطمه، فهذا حدیث یدلّ علی انّ من سبّها فقد کفر... [3] هنگامی که رفاعه از گناهی که مرتکب شده بود توبه کرد، خودش را به چوب توبه محکم بست و سوگند خورد هرگز آن بند را نگشاید مگر اینکه پیامبر با دستان مبارک خودش آن را باز فرماید، و این را نشان قبول توبه خود قرار داده بود تا اینکه آیه قبول شدن او از جانب خداوند نازل شد و در آن هنگام حضرت فاطمه(علیها السلام) اراده فرمود تا آن بندها را باز کند، ولی ابولبابه گفت جز پیامبر نباید مرا از بند رها نماید، چرا که من به این امر سوگند خوردم، و چون این سخن به پیامبر رسید، حضرت فرمود: همانا فاطمه پاره تن من است. درود خدا بر پیامبر و فاطمه.» سپس راوی حدیث اینطور نتیجه میگیرد که، این حدیث میگوید: «استدل به السهیلی علی انّ من سبّها کفر لاّنه یغضبه و انها افضل من الشیخین.[4] سهیلی با این حدیث استدلال میکند که هر کس فاطمه را دشنام دهد کافر است. (چرا که این عمل اشاره دارد بر بغض او نسبت به آن حضرت و خداوند چنین کسی را دشمن میدارد و هر کس را که خدا دشمن بدارد یقیناً کافر است)، همچنین فاطمه از شیخین(ابوبکر و عمر) نیز برتر است.»
زرقانی یکی دیگر از بزرگان اهلسنت پس از نقل حدیث میگوید: «استدل به السهیلی علی انّ من سبّها کفر. و توجیهه انّها تغضب ممّن سبّها، و قد سوّی بین غضبها و عضبه و من اغضبه کفر.[5] سهیلی با این حدیث استدلال کرده که هر کس که به فاطمه دشنام دهد کافر است، و دلیل او این است که فاطمه از کسیکه به او دشنام دهد به خشم و غضب میآید و پیامبر نیز خشم و غضب فاطمه را برابر با خشم و غضب خود دانسته است، و هرکس که پیامبر را خشمگین نماید کافر است».
سمهودی یکی دیگر از علمای اهلسنت میگوید: «و معلوم انّ اولادها بضعه منها فیکونون بواسطتها بضغه منه...[6] و معلوم و روشن است که نه تنها فاطمه پاره تن پیامبر اکرم است، بلکه اولاد فاطمه همچون بضعه فاطمهاند».
ابن حجر میگوید: «و فیه تحریم اذی من یتاذی المصطفی بتاذّیه، فکل من وقع منه فی حق فاطمه شیء فتاذّت به...[7] آزار و اذیت فاطمه حرام است، زیرا هر چیزی که او را آزرده خاطر کند، پیامبر را آزرده خاطر مینماید و آنچه رسول خدا را بیازارد، در حقیقت خدا را اذیت کرده است...». بعد در پایان سخن ابنحجر نتیجه میگیرد که: آنچه تاریخ گذشته به ما یاد آوری میکند این است که جزای آن کس که زهرا(علیها السلام) را بیازارد گرفتاری در دنیاست و البته عذاب او در آخرت شدیدتر خواهد بود.
پینوشت :
[1]. معجم کبیر، طبرانی، دار احیاء التراث العربی، بیروت، لبنان, ج1 ص108 حدیث182.
- مستدرک حاکم، حاکم نیشابوری، دارالفکر، بیروت، لبنان، (1398ق)، ج3 ص153-154.
- مقتل الحسین، خوارزمی، انوارالهدی، قم، ایران، (1423ق)، ج1 ص52.
[2]. میزان الاعتدال، ذهبی، داراحیاء الکتب العربی، قاهره، (1963م)، تحقیق علی محمد بجاوی، ذیل نام عبدالله بن محمد بن سالم، ج2 ص492. جهت مشاهده تصویر کتاب کلیک کنید.
- اسد الغابه، ابن اثیر، دارالفکر، لبنان، بیروت، (1409ق)، ج5 ص522.
- الاصابه فی التمییز الصحابه، ابن حجر عسقلانی، دارالکتب العلمیه، بیروت، لبنان، ج4 ص378.
[3]. الروض الانف، ابوالقاسم سهیلی، (متوفای 581ق)، علمیه اسلامیه، اصفهان، ایران، ج2 ص196.
[4]. فیض القدیر، عبدالروف مناوی، دارالمعرفه، بیروت، لبنان، ج4 ص421.
[5]. شرح المواهب اللدنّیه، زرقانی، دارالکتب العلمیه، بیروت، لبنان، تصحیح محمد عبدالعزیز سالم، ج3 ص205. جهت مشاهده تصویر کتاب کلیک کنید.
[6]. فیض القدیر، مناوی، دارالمعرفه، بیروت، لبنان، ج4 ص421. جهت مشاهده تصویر کتاب کلیک کنید.
[7]. همان، ج4 ص421.
افزودن نظر جدید