ناتوی فرهنگی و التقاط عرفانی

  • 1394/08/22 - 10:55
پس از وقوع انقلاب اسلامی و تحولی که از این نظام برخاسته از اسلام ناب در جهان ایجاد کرد، دشمنان به انحای مختلف تلاش در به شکست کشیدن آن‌را تجربه نمودند. که اخیرا از راه دین و سست کردن پایه‌های اعتقادی و تبلیغ فرقه‌های انحرافی گوناگون وارد شده‌اند. و باید گفت استفاده از ابزارهای رسانه‌ای نوین، نظیر اینترنت و ماهواره نیز کار را برای آنان آسان‌تر کرده است...

پایگاه جامع فرق، ادیان و مذاهب_ پس از وقوع انقلاب اسلامی و تحولی که از این نظام برخاسته از اسلام ناب در جهان ایجاد کرد، دشمنان به انحای مختلف تلاش در به شکست کشیدن آن‌را تجربه نمودند. که اخیرا از راه دین و سست کردن پایه‌های اعتقادی و تبلیغ فرقه‌های انحرافی گوناگون وارد شده‌اند. و باید گفت استفاده از ابزارهای رسانه‌ای نوین، نظیر اینترنت و ماهواره نیز کار را برای آنان آسان‌تر کرده است.
در مباحث مرتبط با تهاجم فرهنگی و ناتوی فرهنگی، ما با ظهور افکار جدیدی مواجهیم که می‌توان آن را «التقاط عرفانی» نامید. این افکار، عامدانه و با برنامه‌ریزی ساخته و پردازش می‌شود و به سمت ما صادر می‌شوند. کشوری مانند انگلیس سابقه‌ی 400 ساله در فرقه‌سازی دارد و عرفان‌های شرقی را بازسازی می‌کند و سپس همان را به شرق صادر می‌نماید! در این باب، تجربه‌ی عرفان‌های چینی و هندی مشاهده می‌شود. برخی از تحلیل‌گران در این باره می‌گویند: «آن‌چه مهم است، این‌که مهاجمان اکنون به سمت عرفان اسلامی نیز می‌آیند. به نظر، آنان اکنون به جد روی «مولوی» و عرفان او در حال کار هستند. ممکن است برخی خوشحال باشند که فی‌المثل کتاب‌های مربوط به مولوی جزء پرفروش‌ترین‌ها در آمریکاست. اما غافل از آن‌اند که طی دهه‌ی آینده عرفان استحاله شده‌ی مولوی در شکل غرب‌پسند، به سمت ما صادر شده و محافل فرهنگی ما را در برمی‌گیرد. از این‌سو، چون ما در این وادی کار چندانی سامان نداده‌ایم خوشحال و سرخوش می‌شویم و اسیر این بازی خطرناک خواهیم شد.»
آن‌ها همین بلا را هم بر سر عرفان‌های شرقی درآوردند. این‌که گفته می‌شود این عرفان‌ها نوظهور است، برای جامعه‌ی ما نوظهور است. اما طی 12 سال اخیر تشکل‌های خارجی با جذب و تشکیل محافل پنهان، جوانان را تحت تأثیر قرار داده‌اند. بررسی سازوکار تشکیل این گروه‌های عرفانی و مبانی فکری آن‌ها نشان می‌دهد که فی‌الحال یک پدیده‌ی «نو معنوی» در حال شکل‌گیری است. به نظر می‌رسد دشمن از تمام ظرفیت‌های لازم استفاده می‌کند. زمانی عده‌ای را تحت نام تفکر «ایلیایی»، عده‌ای دیگر را با نام «بودا» و عده‌ای را با نام عرفان چینی «فالون دافا» و عده‌ای دیگر را با روش (TSM) که فرقه‌ای آمریکایی است [1] و... سرگرم کرده‌اند. جدای از این‌ها اکنون برخی دیگر از سنخ‌های عرفانی مادی، نظیر «عرفان نور» و «حلقه‌ی عرفانی دین پاک» نیز در ایران در حال ترویج است.
موضوع اصلی که دشمن بر بستر آن بذرپاشی کرده است، این است که جامعه‌ی ما و دیگر جوامع شرقی باید به سمت یک حالت فرامذهبی و فرادینی حرکت کنند. آن‌ها می‌خواهند این امر را ترویج کنند که اعمال مذهبی دست و پاگیر است، لذا باید از این مراحل فراتر برویم و از ادیان گذر کنیم تا به حقیقت ناب دست یابیم.
در عین حال می‌توان مطالب خوب همه‌ی ادیان را گرفت و به آن عمل کرد. یعنی اگر چیزی را که اسلام گفته خوب است، و اگر یهود و مسیحیت هم نکات خوبی دارند، به آن‌ها عمل کنیم و در نهایت به یک آمیخته‌ای از این خوبی‌ها عمل کنیم. چرا که با این شناخت راحت‌تر می‌توان خدا را یافت و با او ارتباط برقرار کرد!
اصلی‌ترین تبعات ترویج چنین عقایدی این است که دیگر «وحی» یا «جبرئیل» رابط بشر با خدا دانسته نشوند. این عرفان‌ها ابتدا مذهب‌زدایی می‌کنند و بعد به زعم خودشان انسان را به خدا وصل می‌کنند. در تعریف خدا هم می‌گویند، خدا را باید در درون جست‌وجو کرد و در حقیقت این امر را تبلیغ می‌کنند که «خود شو خدای خود». آن‌ها می‌گویند آن‌چه می‌توانی بیابی در درون خودت هست و از درونت می‌جوشد. به طور کلی حرف اصلی این عرفان‌ها این است که باید به درون سفر کرد و استعدادهای درونی و انرژی‌های نهفته خود را آزاد کرد.
در این عرفان‌ها «مدیتیشن» جایگزین «نماز» و راه‌گشای رهایی از قیود دست و پاگیر دینی است!
اعتقادات به تناسخ نیز در بین آن‌ها به عنوان یک حرکت مهم جلوه‌گر است و بر این امر دلالت دارد که همان‌طور که روح دیگران در ما حلول کرده، ما نیز باید با ساختن روح خود و پرورش آن نگذاریم این روح مثلا به حیوانات یا افراد بد حلول کند. این گروه‌ها یا به صورت فردی حرکت می‌کنند یا به نحو تشکیلاتی، سازندۀ عرفان‌های نوظهور دهه‌های اخیر هستند البته برای مثال عرفان پائولو کوئلیو که مربوط به عرفان آمریکای جنوبی است، سنخ فردی این عرفان‌هاست و عرفانی است که اصالت را به فواحش می‌دهد و راه رسیدن به معنویت را در آن می‌جوید. او می‌گوید خود را آزاد بگذارید، شهوت خود را سرکوب نکنید و آزادانه به هرکار که می‌خواهید دست بزنید تا بتوانید خوب فکر کنید.
عرفان «پال توئیچل» نیز افراد را به انزوای خاص می‌کشاند و بیشتر به سفر روح می‌اندیشد. در حال حاضر این عرفان که ملقب «اکنکار» نیز هست و افراد آن به عنوان «اکیست» شناخته می‌شوند، خطرناک‌ترین عرفانی است که ظهور یافته و تا به حال در جامعه ما آثار نامطلوبی را هم برجای گذاشته است. اکیست‌ها با دوره‌هایی که طی می‌کنند گاه به مباحثی مانند شیطان‌پرستی می‌غلطند. یا مثلا درباره‌ی عرفان «TSM» که در دهه‌ی اخیر بروز یافته، دوره‌هایی در این عرفان وجود دارد به نام دورۀ «آینه» که در این دوره‌ها رهسپاران آینه‌ی یک‌دیگر شده، به طوری که به «ازدواج‌های معنوی» گرایش پیدا می‌کنند.
ازدواج معنوی و داشتن زوج معرفتی یکی از خطراتی است که جوانان را به ورطۀ سقوط می‌کشاند، آن‌ها این توجیه را هم ساخته‌اند که اگر کسی زوج معرفتی نداشته باشد، فردی عقده‌ای است و آماده‌‌ی زندگی نیست و از روح و روان خود و دیگران درکی ندارد و جهان را نمی‌فهمد.
در بررسی علل شیوع این فرقه‌ها  کارشناسان، سرخوردگی از امور سیاسی و روی‌گردانی از سیاست را نیز از دیگر عوامل گسترش چنین گروه‌هایی برشمرده‌اند. یکی از راه‌های تهاجم بیگانه برای گرفتن نیروی جوان جوامعی مانند جامعه دینی ما، جذب افراد به این گروه‌ها و فرقه‌هاست که این امر آن‌ها را از پرداختن به امور مهم اجتماعی‌شان باز می‎دارد.
و از سویی تعداد این فرقه‌ها می‌تواند موجب اختلاف و نزاع و درگیری میان فرقه‌ها شده و آن‌ها را از پرداختن به امور سیاسی باز دارد. سرگرم شدن بخشی از نیروی جوان جامعه به امور غیرسیاسی و حتی تولید انزجار از سیاست در آنان فرصت مغتنمی برای سیاست‌مداران سکولار و امپریالیسم فراهم می‌آورد، تا برای انحراف سیاسی جامعه و فاصله گرفتن مردم از مشارکت سیاسی، و در نتیجه آماده شدن زمینه برای کسانی که شایسته نیستند، تصمیم‌گیری نمایند.[2]

پی‌نوشت:
[1]. آفتاب سایه‌ها، محمد تقی فعالی، نشر نجم الهدی، چاپ سوم، 1386.
[2]. برای اطلاع بیشتر: قبیله حیله، محمد مهدی کافی، نشر علیون، تهران، 1389، ص 84.

برچسب‌ها: 
تولیدی

افزودن نظر جدید

CAPTCHA
لطفا به این سوال امنیتی پاسخ دهید.
Fill in the blank.