پایگاه جامع فرق، ادیان و مذاهب_ آمریکا تاریخی سراسر غارت و استکبار دارد. جنگ‌ها و جنایت‌های فراوانی که آمریکا در طول تاریخ به راه انداخته و یا در آن نقش داشته، به قدری زیاد است که قابل‌شمارش نیست. علاوه بر خوی استکباری و استعماری آمریکا که معمولاً با دنیای مردم بیشتر در ارتباط است، این کشور جنایت‌کار، دست به فرقه سازی در ادیان نیز زده است. مسیحیت صهیونیستی یکی از فرقه‌هایی است که در تأسیس و گسترش آن، آمریکا و حاکمانش نقش مستقیم داشته‌اند.
اگرچه هدف از این نوشته چیزی جز نشان دادن ماهیت واقعی آمریکا نیست؛ ولی لازم است مختصر شناختی از فرقه مسیحیت صهیونیستی نیز داشته باشیم. نویسندگان در مورد ماهیت مسیحیت صهیونیستی، چنین نوشته‌اند: «مسیحیت صهیونیستی از تلفیق تعالیم مسیحیت و یهودیت به وجود آمده است. از جهتی چشم به منابع و الهیات انجیلی دارد و از سوی دیگر آموزه‌های تورات را به‌شدت دنبال می‌کند. این جریان با تأکید بر عهد عتیق و مکاشفات یوحنا در عهد جدید معتقد است که ظهور حضرت مسیح (ع) نزدیک است و برای این واقعه مهم باید بستر لازم را فراهم ساخت، موانع را از سر راه برداشت».[1]
در مورد پیروان این گروه نیز چنین نوشته‌اند: «پیروان این جریان، خود را مسیحیان دوباره تولد یافته می‌دانند و از ویژگی‌های بارز آن تعصب شدید نسبت به صهیونیسم و اسرائیل غاصب است. آنان حتی متعصب‌تر از یهودی‌های صهیونیست مقیم اسرائیل و آمریکا هستند».[2] همین اندازه شناخت برای بحث ما کافی است. حال سؤال این است که این فرقه در چه کشوری گسترش یافت و توسط چه کسانی حمایت شد؟ پاسخ به این سؤال می‌تواند نقش آمریکا در فرقه سازی را بیشتر نشان دهد.
نخستین زمزمه‌های تشکیل مسیحیت صهیونیست را می‌توان در صحبت‌های کنسول آمریکا در فلسطین، شنید. ادوین شرمن والیس در سال 1818 میلادی در بخشی از سخنان خود چنین گفته است: «مردمی که منتظر سرزمین موعودند به محض تأمین شرایط زندگی و تأمین امنیت به این سرزمین خواهند آمد، یا باید این امر را به جا آورند و یا بی‌ارزش بودن پیش‌گویی‌های کتاب مقدس را بپذیرند».[3]
ارتباط این سخنرانی کنسول آمریکا به تأسیس فرقه مسیحیت صهیونیست، زمانی بیشتر واضح می‌شود که بدانیم یکی از عقاید و باورهای اصلی این فرقه، بازگشت یهودیان به فلسطین و تشکیل حکومت در خاک فلسطینیان است. درباره این اعتقاد مسیحیت صهیونیستی چنین نوشته‌اند: «الهیات مسیحیت صهیونیستی بر اساس بازگشت دوباره یهود به سرزمین موعود (فلسطین) بناشده است. آنان معتقدند که خداوند این وعده را به ابراهیم، اسحاق، یعقوب و یوسف داده است و کلیسا باید در استقرار مجدد کمک کند: و بگویید آنکه اسرائیل را پراکنده ساخت ایشان را جمع خواهد نمود».[4]
علاوه بر حمایت کنسول آمریکایی از این فرقه، جالب این است که برخی از رؤسای جمهور آمریکای جنایت‌کار نیز از این فرقه مسیحی حمایت کرده‌اند. گریس هال سل دراین‌باره چنین نوشته است: «به دنبال پیروزی بین کلینتون در سال 1992 این گروه موفق شدند در دستگاه حاکمه آمریکا نفوذ چشمگیری پیدا کنند، هرچند شواهدی وجود دارد که رونالد ریگان نیز خود ازجمله پیروان این فرقه بوده است».[5] با پیروزی کلینتون اگرچه مسیحیت صهیونیست توانست در دستگاه حاکمه آمریکا، نفوذ چشمگیری پیدا کند اما این پایان پیشرفت مسیحیت صهیونیست نبود.
در حقیقت پیشرفت و بالندگی مسیحیت صهیونیست با روی کار آمدن دو جنایتکار جنگی بزرگ به اوج خود رسید. از لابه‌لای نوشته‌های گری هال سل می‌توان به این نتیجه دست یافت که با روی کار آمدن بوش و شارون در آمریکا و اسرائیل، مسیحیت صهیونیست به اوج بالندگی خود رسید و همین امر باعث شد که مذهب غالب مردم آمریکا، مسیحیت صهیونیستی باشد.[6] نقش فعال گروهی از سیاست‌مداران آمریکایی ازجمله ادوین شرمن والیس، کلینتون، ریگان و بوش در تشکیل یک مذهب و تبدیل آن به مذهب غالب یک کشور، آیا می‌تواند اتفاقی باشد؟ یا باید قبول کرد که آمریکا حتی در ایجاد فرقه‌ها و ایجاد تفرقه در بین پیروان ادیان، در راستای خوی استعماری خود نیز نقش دارد؟

پی‌نوشت:
[1]. آینده جهان از دیدگاه ادیان، ص: 52 به نقل از اسماعیل سروستانی «رسانه، مهدویت و مسیحیت صهیونیستی»، فصلنامه دانشجویی گل نرگس، (تابستان و پاییز 1383)، ص 53.
[2]. حیدر رضا ضابط، «صهیونیسم مسیحی»، مجله معارف، (آبان 1383)، ش 20، ص 7.
[3]. نصیر صاحب خلق، مقاله «مسیحیت صهیونیستی»، مجله «موعود»، شماره 41، ص 15.
[4]. پیشارا اواد (کالج مطالعات کتاب مقدس، بیت لحم)، «مسیحیت صهیونیستی» ترجمه فاطمه شفیعی سروستانی، مجله موعود، ش 40.
[5]. گریس هال سل، تدارک جنگ بزرگ، خسرو اسدی، مؤسسه خدمات فرهنگی رسا، 1377. صص 72- 79.
[6]. گریس هال سِل، برداشت از صفحات مختلف این کتاب.