حمایت مستقیم آمریکا از شاه ایران
پایگاه جامع فرق، ادیان و مذاهب_ یکی از برنامههایی که با حمایت مستقیم آمریکا در ایران اجرا شد و در جهت همان هدف اصلی یعنی تحکیم قدرت دولت مرکزی صورت پذیرفت، طرح اصلاحات ارضی بود که در زمان دولت امینی اجرا شد: «دولت با توسل به انقلاب سفید (انقلاب از بالا) به کاهش بحران پرداخت. مسئلهی اساسی در انقلاب سفید، اصلاحات ارضی بود که پس از جنگ جهانی دوم به عنوان خط مشی اساسی نو استعمار (آمریکا) درآمده بود. این روند در جهت جلوگیری از تحولات و انقلابهای دهقانی بود که در کشورهای در حال گذار، رواج پیدا کرده بود.»[1] اصلاحات ارضی باعث شد تا با ضعف برخی از زمینداران بزرگ، بسیاری از آنها از صحنهی قدرت کنار زده شوند و از سوی دیگر در ادامه روند توسعهی صنعتی، دولت راه را برای نفوذ شرکتها و سرمایهداران خارجی بازنماید. شاه با تصور اینکه توانسته است مقبولیت اکثریت مردم و مهمتر از همه، حمایت آمریکا را کسب نماید، خود را در اوج قدرت یافت، اضافه بر اینکه با افزایش کمکهای نظامی و اقتصادی آمریکا و تقویت ارتش و ساواک، تقریبا فعالیتهای جبههی ملی، حزب توده و گروههای مذهبی را به خیال خود خنثی کرده بود. قتل منصور و تشکیل کابینهی هویدا به رؤیای شاه رنگ واقعیتری داد؛ چرا که هویدا شخصی کاملا ضعیف در برابر شاه بود و محمدرضا را بر این باور استوار کرد که دیگر کسی تاب مقابله با او را ندارد «زیرا دولت، مطیع و پارلمان، فاقد اختیار و مطبوعات، تحت فشار سانسور بودند. ساواک، پلیس مخفی شاه، هرگونه حرکت مخالفی را در نطفه خفه میکرد و هیچکس نه فقط جرأت مخالفت، بلکه یارای کمترین انتقادی را هم از رژیم نداشت.»[2] شاه به این مسئله واقف بود که باید در تضعیف نیروها، سازمانها و نهادهای موازی با قدرت خود بکوشد، به ویژه از قدرت یافتن نخستوزیران مستقل، با قدرت و جسور، بیشترین واهمه را داشت چرا که تجربهی تلخ آوارگی را به یاد داشت و تقریبا از همین زمان بود که دیگر حضور نخستوزیران صاحبفکر و با قدرت را برنمیتافت.
داریوش همایون به نقل از کتاب «روزشمار انقلاب اسلامی»، در این مورد چنین نظر میدهد: «نظام سیاسی ایران چنان مینمود که از مردمان با ابتکار و صاحب اندیشهی مستقل میترسید میانمایگان فرصتطلب و کسانی که به جای ذهن تیز، شامهی تیز داشتند، معمولا پیش بودند. شاه در 25 سال پس از 1332 نیز مانند دوازده سال پیش از آن، با سیاستپیشگان و مدیران گوش به فرمان و اهل معامله آسودهتر بود تا مردان و زنان صاحب نظر و فسادناپذیر؛ در نتیجه، کارها عمدتا در دست کاردانان نبود.»[3] به طور کلی، نظام سیاسی شاه را میتوان به شش رکن اساسی تقسیم کرد: در درجهی اول میتوان شخص شاه و وزارت دربار، و در مراحل بعدی، کابینهی دولت، سازمان بازرسی شاهنشاهی، ساواک، بنیاد پهلوی و ارتش را نام برد. هر کدام از این ارکان به نوبهی خود دارای وظایفی بودند و همه در جهت اجرای برنامههای رژیم و کسب وفاداری تمام گروهها و افزایش میزان تعهدشان به شاه، گام برمیداشتند تا در مقابل هرگونه واکنش و حرکات ضد رژیم یا به اصطلاح ضد میهنی مخالفین، آمادگی لازم وجود داشته باشد.
دکتر منوچهر محمدی در مورد تسلط شاه بر ارکان حکومت و اطاعت سیستم از او چنین مینویسد: «قدرت سیاسی ایران بر پایهی حاکمیت مطلقهی شاه و اطاعت و فرمانبرداری از او میچرخید و سیستم، با کمک مستشاران خارجی به صورت نسبتا کارایی در خدمت اهداف نظام که همانا تثبیت و تحکیم قدرت سیاسی بود، عمل میکرد و تا پایان، انسجام لازم و وفاداری خود را به نظام حفظ کرده بود.»[4] دفاعیات هویدا در دادگاه انقلاب شاید بهترین گواه بر این مدعا باشد چرا که او مدام به وابستگی سیستم و نقص آن اشاره داشت. بارزترین قسمت دفاعیات او تأکید بر همین نفوذ و دخالت شخص شاه و دربار در تصمیمات کلی مملکت بود که دولت را تبدیل به یک آلت اجرای فرمایشات اعلیحضرت کرده بود.[5] چنانچه رقابتی هم در بین بود، رقابت در چارچوب خواستههای شخص شاه بود. همین رفتار شاه سبب شد تا مقالات ردهبالای مملکت به رقابت در جهت کسب محبوبیت از سوی شخص شاه بپردازند تا شاید وفاداری خود را به وی ثابت کنند و در نتیجه دخالت شاه در جای جای ساختار نظام سیاسی کشور از بالاترین رده تا پایینترین رتبه دیده میشد. پیامد مستقیم این نوع نظام، شیوع فرهنگ چاپلوسی و تعریف و تمجید از اقدامات و سیاستهای شاه و به تبع آن نوعی بیارادگی و بیمسئولیتی در میان مقامات و رؤسای وزارتخانهها، سازمانها و نهادهای دولتی بود که با از بین رفتن رأس هرم (شاه)، به سادگی از هم میپاشید؛ واقعیتی که در تاریخ ایران سابقهای دیرینه دارد.
پینوشت:
[1]. ابراهیم فیوضات، دولت در عصر پهلوی، روزنامهی همشهری، 16/11/75، ش 1188، ص 6.
[2]. تحلیلی بر انقلاب اسلامی، منوچهر محمدی، انتشارات امیرکبیر، چاپ چهارم، ص 70.
[3]. روزشمار انقلاب اسلامی، انتشارات حوزهی هنری سازمان تبلیغات اسلامی، چاپ اول، 1376، ج 1، ص 21.
[4]. انقلاب اسلامی در مقایسه با انقلابهای فرانسه و روسیه، منوچهر محمدی، ص 104.
[5]. روزنامه اطلاعات، روزهای 19 و 20 فروردین 1358.
افزودن نظر جدید