سیزده آبان روز شگفتی ساز
پایگاه جامع فرق، ادیان و مذاهب_ پل والتا و کلودین رولو، در مقالهای تحت عنوان «ایران عصیانگر» با بیان وقایع روز 13 آبان 1357 در مورد پایین آوردن مجسمه شاه، مطلب جالبی را عنوان میکنند که خالی از لطف نیست: «... هنگام غروب، دانشجویان به مجسمه شاه در دانشگاه تهران هجوم آوردند و کوشیدند آن را به کمک کابلی که به یک اتومبیل بسته بودند فرود بیاورند، سپس برای این کار از یک مینیبوس استفاده کردند و عاقبت پس از دو ساعت تلاش و به کمک یک بلدوزر موفق شدند. در این احوال یک تانک از جلوی دانشگاه عبور کرد بیآنکه دخالتی بکند. چند روز جلوتر فرماندار نظامی، به رئیس دانشگاه گفته بود اگر دست به ترکیب مجسمه بخورد، ارتش دخالت خواهد کرد... بالاخره مجسمه شاه با سر و صدای فراوان فرو افتاد و فریاد شادی دانشجویان به هوا خواست... .»[1] در این میان نمایش فیلم خبری حوادث در روز 13 آبان از تلویزیون ملی ایران بیشترین تأثیر را در میان مردم داشت. بسیاری از خانوادهها حتی در تهران رو به رو شدن سربازان و دانشجویان را ندیده بودند و نمیدانستند که با فرزندان ملّت چه رفتاری میشود. «پرویز نبوی» فیلمبردار خبر این روز در مورد چگونگی فیلمبرداری و پخش آن گزارش از تلویزیون، مطالب ارزندهای بیان میکند. او پس از اینکه تقریباً تمام صحنههای سخنرانی، زد و خورد بین دانشجویان و سربازان و همچنین صحنهها تیراندازی و شلیک گاز اشکآور و به خاک و خون کشیدن جوانان را به تصویر میکشد، تلاش میکند تا این تصاویر از تلویزیون پخش شود. او در این مورد چنین میگوید: «بچهها اصرار داشتند که تمام فیلم نمایش داده شود. ولی مدیر عامل با دیدن فیلم و شنیدن شعارهای تند، جا خالی کرد... ناراحتی او بیشتر از شعارهای مستقیم ضد شاه بود. بالاخره قبول کردیم شعارها را برداریم؛ چون هدف، نشان دادن کشتار بود... دست آخر از ساواک آمدند فیلم را گرفتند و بردند... .»[2]
در مورد شهدا و کسانی که در این روز زخمی شدند نقل قولهای بسیاری است. روزنامه آیندگان در گزارشی که فردای روز حادثه مفصلاً چاپ نمود، نوشت جوانان با پلاکاردهایی که حمل میکردند اعلام میکردند «دانشگاه شهید داد» و تعداد کشتهشدگان را 65 نفر نشان میدادند. [3] در ادامه همان گزارش، آیندگان به نقل از رئیس دانشگاه تهران اعلام کرد هیچکس کشته نشده و تنها چهارده نفر مجروح شدند. [4] کیهان به نقل از رادیو ایران در فردای روز حادثه در مورد شهدا اعلام کرد تا 12 شب دوازده نفر از مجروحان حادثه در بیمارستان پهلوی تهران به شهادت رسیدند. همزمان با درگیریهای گسترده در تهران، اصفهان، قم، شیراز، مشهد، کرمانشاه و آبادان نیز گروهای عظیمی از مردم با برپایی تظاهراتی حمایت خود را از دانشجویان اعلام کردند. یکی از نتایج مشخص این روز، اظهار ضعف و ناتوانی از سوی شریف امامی بود که خود به اطلاع شاه رساند و شاه نیز در همان شب طی جلسهای فوری که با سفیران آمریکا و انگلیس داشت، ارتشبد ازهاری را برای تشکیل دولتی نظامی فراخواند.
شاه در قسمتی از خاطراتش با اشاره به این مسئله میگوید: «هر نوبت که سفرای انگلیس و آمریکا با من ملاقات میکردند، با همان بیان همیشگی خود میگفتند که ما شما را رها نخواهیم کرد.»[5] سولیوان نیز ضمن بیان نظریات خود در مورد تشکیل دولت ازهاری در خاطراتش چنین آورده است: «پیامی که در پاسخ سؤال مربوط به احتمال تشکیل دولت نظامی در ایران از واشنگتن دریافت داشتم، نه فقط با دستورالعملهای مبهم و مبتذل گذشته مغایرت داشت، بلکه از یک تغییر کلی در سیاست آمریکا جهت حمایت جدی از شاه حکایت میکرد. پاسخ صریح واشنگتن در تأیید تشکیل یک دولت نظامی، راهحل مناسبی برای مقابله با بحران کنونی ایران نیست... .»[6] با وجود تلاشهای فراوان، دولت نظامی ازهاری کاری از پیش نبرد. هرچند در ابتدای کار موفقیتهای نسبی در کاهش ناآرامیها به دست آورد ولی این امر کاملاً موقتی بود و بار دیگر کوششهای دولت، بینتیجه ماند و هرگز نتوانست جلوی تظاهرات و موج اعتصابات را بگیری و با فرارسیدن ماه محرم حرکتهای مخالف رژیم اوج تازهای یافت.
پینوشت:
[1]. پل والتا و کلودین رولو، «ایران عصیانگر»، اطلاعات، 14/6/58، ش 15947، ص 4.
[2]. سروش، سال اول، 12/8/58، ش 27، ص 14 و 15.
[3]. روزنامه آیندگان، 14/8/57، ش 3255، ص 1 و 16.
[4]. همان.
[5]. محمد ترکمان، ماهیت و عملکرد امپریالیسم آمریکا در ایران، رسا، تهران، 1359، ص 26.
[6]. ویلیام سولیوان، پیشین، ص 158 ـ 159.
افزودن نظر جدید