حقانیت علی (علیه السلام) و شیعه اثنی عشری

  • 1394/03/25 - 10:59
یکی از مسائلی که از دیر باز تا کنون مورد بحث بین فرقه‌های مسلمین بوده است بحث موصوف شدن به صفت ناجیه است که هر کدام از فرق سعی دارند خود را موصوف به آن کنند و بر این امر ادله‌ای اقامه کرده‌اند. به نظر شیعه صراط حق و راه نجات همان است که در کلام پیامبر (صلی الله علیه و آله) به آن تصریح شده است، و ایشان در موقعیت‌های مختلف به بیان حقانیت علی..

.

همه روزه در سرتاسر جهان کتب زیادی در رد عقائد و ایدئولوژی‌های شیعه اثنی عشری منتشر و در سطح گسترده‌ای پخش می‌شود که با اندکی تحقیق به این نکته دست خواهیم یافت که نویسندگان این نشریات قصد دارند با نگاشته‌هاى خود از گسترش تشيع در جهان جلوگيرى نمايند و در برابر گرايش پيروان ديگر فرقه‌ها به اين مذهب حقّه ايستادگى كنند. این تلاش‌ها برای ما تازگی ندارد و از صدر اسلام تا کنون با این پدیده مواجه بوده‌ایم که مخالفین و معاندین با از بین بردن دوستان اهل بیت (علیهم السلام) و همچنین با از بین بردن روایات منقبت اهل بیت (علیهم السلام) همواره در این راه قدم‌هایی برداشته‌اند. در دوران متأخر نیز افرادی مثل ابن تیمیه و همفکرانش با نگاشتن کتبی مانند منهاج السنه، الصواعق المحرقه، تحفه اثنا عشريه و كتاب‌هاىِ بسيارِ ديگری در زمان‌ها و مكان‌هاى گوناگون به نوعی مخالفت خود را با صراط حق نشان داده‌اند.

ابن حجر هیتمی در مقدمه کتاب خود، الصواعق المحرقة آورده است: «فَإِنِّي سُئِلت قَدِيما فِي تأليف كتاب يبين حقية خلَافَة الصّديق، وإمارة ابْن الْخطاب - رَضِي الله عَنْهُمَا -، فأجبت إِلَى ذَلِك مسارعة فِي خدمَة هَذَا الجناب...ثمَّ سُئِلت قَدِيما فِي إقرائه فِي رَمَضَان سنة خمسين وَتِسْعمِائَة بِالْمَسْجِدِ الْحَرَام؛ لِكَثْرَة الشِّيعَة والرافضة وَنَحْوهمَا الْآن بِمَكَّة المشرفة، أشرف بِلَاد الْإِسْلَام، فأجبت إِلَى ذَلِك، رَجَاء لهداية بعض من زل بِهِ قدمه عَن أوضح المسالك.[1] مدت‌ها پيش از من درخواست شد كتابى تأليف نمايم كه حقيقت خلافت ابوبكر صديق و حكومت عمر بن خطّاب را تبيين نمايد. من براى خدمت به اين مسئله، اين درخواست را پذيرفتم...آن گاه از من درخواست شد تا اين كتاب را در ماه رمضان سال 950 هجرى در مسجد الحرام بخوانم، چرا كه هم اكنون شيعيان، رافضيان و امثال اينان در مكه كه شريف‌ترين سرزمين‌هاى اسلام است بسیار فزونی يافته‌اند. از اين رو من به اين درخواست نيز پاسخ مثبت دادم به اميد آن كه برخى از كسانى كه در پيمودن روشن‌ترين راه‌ها لغزش يافته اند، هدايت شوند.»

ابن تیمیه پا را فراتر گذاشته و به حق دانستن مذهب خود کفایت نکرده و با آوردن روایت «علی مع الحق و الحق مع علی» و رد آن، حقانیت شیعه و امیرالمومنین (علیه السلام) را زیر سؤال برده و تا توانسته به شیعیان توهین کرده است. او در کتاب منهاج السنة آورده است: «الوجه السادس قولهم إنهم رووا جميعا أن رسول الله صلى الله عليه وسلم قال على مع الحق والحق معه يدور حيث دار ولن يفترقا حتى يردا على الحوض من أعظم الكلام كذبا وجهلا. فإن هذا الحديث لم يروه أحد عن النبي صلى الله عليه وسلم لا بإسناد صحيح ولا ضعيف فكيف يقال إنهم جميعا رووا هذا الحديث وهل يكون أكذب ممن يروى عن الصحابة والعلماء أنهم رووا حديثا والحديث لا يعرف عن واحد منهم أصلا بل هذا من أظهر الكذب ولو قيل رواه بعضهم وكان يمكن صحته لكان ممكنا فكيف وهو كذب قطعا على النبي... وأيضا فالحق لا يدور مع شخص غير النبي صلى الله عليه وسلم ولو دار الحق مع على حيثما دار لوجب أن يكون معصوما كالنبي صلى الله عليه وسلم وهم من جهلهم يدعون ذلك ولكن من علم أنه لم يكن بأولى بالعصمة من أبي بكر وعمر وعثمان وغيرهم وليس فيهم من هو معصوم علم كذبهم.[2] وجه ششم: اين گفته آن‌ها (شيعيان) كه همگى روايت كرده‌اند كه رسول خدا فرموده: «على با حق است و حق با او است و همواره حق بر مدار على مى‌چرخد، و اين دو هرگز از هم‌ديگر جدا نمى‌شوند در كنار حوض (كوثر) بر من وارد شوند» از بزرگترين دروغ‌ها و نادانى است. زيرا اين حديث را هيچ كس از رسول خدا نقل نكرده است،‌ نه با سند صحيح و نه با سند ضعيف؛ پس چگونه شيعيان ادعا مى‌كنند كه همگى اين روايت را نقل كرده‌اند. دليل ديگر بر بطلان ادعاى شيعيان اين كه: حق بر مدار هيچ كسى جز رسول خدا نمى‌چرخد و اگر حق بر مدار على  بچرخد، واجب است كه او همانند رسول خدا معصوم باشد. و اين از نادانى شيعيان است كه چنين چيزى را ادعا مى‌كنند؛ اما آن‌هايى كه دانا هستند مى‌دانند كه على سزاوارتر از ابوبكر، عمر، عثمان و ديگران در عصمت نيست و چون در ميان نامبردگان كسى معصوم نيست؛ پس دروغ بودن ادعاى شيعيان فهميده مى‌شود.»

حال با وجود این سخنان سخیف از متفکران و ایدئولوژیست‌های وهابیت، سخن ما به آن‌ها این است، آیا شما به جز کلام الله و سنت رسول الله (صلی الله علیه و آله) مستمسکی برای خود دارید و راه سومی اختیار کرده‌اید که این چنین بی‌پروا بر مولای متقیان و پیروان بر حقشان این تهمت‌ها و توهین‌ها را روا می‌دارید؟ مگر نه این است حدیث نبوی «علی مع الحق...» در کتب صحیحه و معتبره اهل سنت تعدادش به حدی است که می‌توان درباره آن ادعای تواتر کرد؟

اين روايت از روایت‌های مشهوری است که در منابع اهل سنت با تعبير‌هاى گوناگون و با سند‌هاى معتبر در منابع اهل سنت نقل شده است كه ما به عنوان نمونه به چند مورد از آن اشاره می‌کنیم. ابويعلى موصلى در مسندش[3]، ابوبكر آجرى در الشريعة[4]، ابن حجر عسقلانى در المطالب العالية[5]، متقى هندى در كنز العمال آورده‌اند: «كُنَّا عِنْدَ بَيْتِ النَّبِيِّ فِيْ نَفَرٍ مِنَ الْمُهَاجِرِينَ وَالأَنْصَارِ، فَخَرَجَ عَلَيْنَا فَقَالَ: «أَلا أُخْبِرُكُمْ بِخِيَارِكُمْ؟» قُلْنَا: بَلَى. قَالَ: «خِيَارُكُمُ الْمُوفُونَ الْمُطَيِّبُونَ، إِنَّ اللَّهَ يُحِبُّ الْخَفِيَّ التَّقِيّ». قَالَ: وَمَرَّ عَلِيُّ بْنُ أَبِي طَالِبٍ فَقَالَ: «الْحَقُّ مَعَ ذَا، الْحَقُّ مَعَ ذَا».[6] از ابو سعيد نقل شده است كه ما به همراه تعدادى از مهاجران و انصار در كنار خانه رسول خدا بوديم كه آن حضرت خارج شد و گفت: آيا به شما خبر بدهم كه چه كسى بهترين شما است؟ گفتيم: بلى. فرمود: بهترين شما كسى است كه به عهد خود وفا كنند، از بوى خوش استفاده كنند، به راستى كه خداوند انسانى را كه در جاى مخفى نيز تقوا را رعايت مى‌كند دوست دارد. ابو سعيد گفت: در همين زمان على بن أبى طالب از آن‌جا گذشت، پس رسول خدا  گفت: حق با او است، حق با او است.»

پی‌نوشت:

[1]. ابن حجر هیتمی، الصواعق‌ المحرقة فی‌ الرّدّ علی‌ اهل‌ البِدّع‌ و الزندقه، بیروت: مؤسسة الرسالة، ج1 ص6
[2]. ابن تيميه الحراني الحنبلي، منهاج السنة النبوية، بیروت: موسسه قرطبه، ج4  ص238. جهت مشاهده تصویر کتاب کلیک کنید.
[3]. أبو يعلي الموصلي التميمي، مسند أبي يعلي، دمشق: دار المأمون للتراث، ج2 ص318
[4]. أبي بكر محمد بن الحسين الآجري، الشريعة، ریاض: دارالوطن، ج4 ص1759
[5]. العسقلاني الشافعي، المطالب العالية بزوائد المسانيد الثمانية، السعودية: دارالعاصمة، ج16 ص147
[6]. علاء الدين علي المتقي بن حسام الدين الهندي، كنز العمال في سنن الأقوال والأفعال، بیروت: دارالکتب العلمیة، ج11 ص285.

تولیدی

افزودن نظر جدید

CAPTCHA
لطفا به این سوال امنیتی پاسخ دهید.
Fill in the blank.