دلایل منکرین تناسخ
پایگاه جامع فرق، ادیان و مذاهب_ اگر نظریه تناسخ به نحوی که بیان میشود درست باشد، باید تعداد انسانهای جهان ثابت بماند؛ چون در این بیان هیچ روح جدیدی تولید نمیشود. در اینجا شاید پاسخ داده شود که تناسخ فقط بین انسانها نیست بلکه حیوانات و جمادات نیز در این گردونه شرکت دارند. اما باید گفت جمادات روح ندارند تا در این گردونه ادعایی قرار گیرند. فقط حیوانات هستند که میتوانند در این گردونه مرگ و زندگی داخل شوند.
اگر ما به تعداد حیوانات و گونههای متفاوت و متنوع آن از انواع حشرات، جهندگان، خزندگان، پرندگان و آبزیها بنگریم، اعداد و ارقام سرسامآوری را شاهد هستیم. از سوی دیگر قائلین به تناسخ هرگز نمیگویند که روحی قرار است تا ابد در کالبد حیوانی بماند، بلکه بنا به نگرش ترسیمیِ اینها، تمام ارواح، در حال تعالی هستند و به تکامل نزدیکتر میشود. اگر بنا باشد هر سال فقط چند عدد از گونههای مختلف، نردبان تعالی را طی کنند و به انسان تبدیل شوند، جمعیت انسانها باید تنها طی چند سال به اعداد سرسامآوری تبدیل میشد و از جمعیت حیوانات میکاست. همچنین قائلین به تناسخ مدعیاند هر انسانی که مسخ میشود و به جایگاه حیوانی تنزل مییابد، مطابق با خلقوخویی که داشته به حیوانات مختلف تبدیل میگردد؛ مثلاً انسان شهوتران خوک و انسان حریص به مورچه تبدیل میشود. حال اگر انسانی هم شدیداً حریص باشد و هم شدیداً شهوتران، به چه حیوانی تبدیل خواهد شد؟ قاعدتاً باید هر ساله ما شاهد بهوجود آمدن گونههای جدیدی از حیوانات باشیم که مثلاً سرش خوک و نیمه دیگرش مورچه باشد، درحالیکه هیچ گزارش اینچنینی وجود ندارد.
دلایل نقلی ردّ تناسخ
قرآن کریم با بیان برخی باورهای دهریون، عدم اعتقاد به معاد و تناسخ را بیان فرموده است: «قالُوا ما هِیَ إِلاَّ حَیاتُنَا الدُّنْیا نَمُوتُ وَ نَحْیا وَ ما یُهْلِکُنا إِلاَّ الدَّهْرُ وَ ما لَهُمْ بِذلِکَ مِنْ عِلْمٍ إِنْ هُمْ إِلاَّ یَظُنُّونِ. [جاثیه/24] و گفتند: جز زندگی دنیوی ما هیچ نیست. میمیریم و زنده میشویم و ما را جز دهر هلاک نکند. آنان را بدان دانشی نیست و جز در پنداری نیستند.» خداوند کریم در این آیه شریفه با بیان اینکه آنها بر این باور بودند که در همین دنیا میمیریم و زنده میشویم، این اعتقاد را پنداری بیش نمیداند. در حقیقت خداوند در این آیه شریفه، اعتقاد به تناسخ را وهم و خیال و ادعایی بدون دلیل میداند. در آیه دیگری نیز سخن خداوند بر همین سیاق است: «إِنْ هِیَ إِلاَّ حَیاتُنَا الدُّنْیا نَمُوتُ وَ نَحْیا وَ ما نَحْنُ به مبعوثین. [مومنون/37] جز همین زندگانی دنیوی ما هیچ نیست، به دنیا میآییم و میمیریم و دیگربار زنده نمیشویم.»
در این آیه شریفه که بیان باورهای باطل و انحرافی قوم ثمود است، به باور تناسخ آنها اشاره شده است. در پایان اباطیل این گروه، پیامبر خدا به درگاه احدیت شکوه میکند و خداوند نیز به کفران این باورها آنها را دچار عذاب دردناک میگرداند. در احادیث و روایات شیعی نیز به عقاید اهل تناسخ اشاره و اعتقاد به آن بهشدت محکوم شده است. برای نمونه چند روایت میآوریم و مطالعه روایات دیگر را به خواننده واگذار میکنیم. «قال المأمون للرّضا علیه السّلام یا ابا الحسن ما تقول فی القائلین بالتّناسخ؟ فقال الرّضا علیه السّلام: من قال بالتّناسخ فهو کافر باللَّه العظیم یکذّب بالجنّة و النّار» [1] «مأمون به حضرت رضا (ع) عرض کرد درباره کسانی که قائل به تناسخاند چه میفرمایید؟ حضرت در پاسخ فرمود: کسی که تناسخ را بپذیرد و به آن عقیده داشته باشد، به خدای تعالی کافر شده و بهشت و دوزخ را غیرواقعی و دروغ تلقّی نموده است.»
«أَحْمَدُ بْنُ عَلِیِّ بْنِ أَبِی طَالِبٍ الطَّبْرِسِیُّ فِی الْإِحْتِجَاجِ، عَنْ هِشَامِ بْنِ الْحَکَمِ، أَنَّهُ سَأَلَ الزِّنْدِیقُ أَبَا عَبْدِ اللَّهِ عَلَیْهِ السَّلَامُ فَقَالَ: أَخْبِرْنِی عَمَّنْ قَالَ به تناسخ الْأَرْوَاحِ مِنْ أَیِّ شَیْءٍ قَالُوا ذَلِکَ وَ بِأَیِّ حُجَّةٍ قَامُوا عَلَی مَذَاهِبِهِمْ؟ قَالَ: إِنَّ أَصْحَابَ التَّنَاسُخِ قَدْ خَلَّفُوا وَرَاءَهُمْ مِنْهَاجَ الدِّینِ وَ زَیَّنُوا لِأَنْفُسِهِمُ الضَّلَالاتِ وَ أَمْرَجُوا أَنْفُسَهُمْ فِی الشَّهَوَاتِ وَ زَعَمُوا أَنَّ السَّمَاءَ خَالِیَةٌ مَا فیها شَیْءٌ مِمَّا یُوصَفُ وَ أَنَّ مُدَبِّرَ هَذَا الْعَالَمِ فِی صُورَةِ الْمَخْلُوقِینَ بِحُجَّةِ مَنْ رَوَی: أَنَّ اللَّهَ خَلَقَ آدَمَ عَلَی صُورَتِهِ وَ أَنَّهُ لَا جَنَّةَ وَ لَا نَارَ وَ لَا بَعْثَ وَ لَا نُشُورَ وَ الْقِیَامَةُ عِنْدَهُمْ، خُرُوجُهُ مِنْ قَالَبِهِ وَ وُلُوجُهُ فِی قَالَبٍ آخَرَ، إِنْ کَانَ مُحْسِناً فِی الْقَالَبِ الْأَوَّلِ أُعِیدُ فِی قَالَبٍ أَفْضَلَ مِنْهُ حُسْناً فِی أَعْلَی دَرَجَةِ الدُّنْیَا وَ إِنْ کَانَ مُسِیئاً أَوْ غَیْرَ عَارِفٍ، صَارَ فِی بَعْضِ الدَّوَابِّ الْمُتْعَبَةِ فِی الدُّنْیَا أَوْ هَوَامَّ مُشَوَّهَةِ الْخَلْقِ وَ لَیْسَ عَلَیْهِمْ صَوْمٌ وَ لَا صَلَاةٌ وَ لَا شَیْءٌ مِنَ الْعِبَادَةِ، أکفروا من عرف [أَکْثَرَ مِنْ مَعْرِفَةِ] مَنْ تَجِبُ عَلَیْهِ مَعْرِفَتُهُ وَ کُلُّ شَیْءٍ مِنْ شَهَوَاتِ الدُّنْیَا مُبَاحٌ لَهُمْ مِنْ فُرُوجِ النِّسَاءِ وَ غَیْرِ ذَلِکَ مِنْ نِکَاحِ الْأَخَوَاتِ وَ الْبَنَاتِ وَ الْخَالاتِ وَ ذَوَاتِ الْبُعُولَةِ وَ کَذَلِکَ الْمَیْتَةُ وَ الْخَمْرُ وَ الدَّم...»[2] «هشام بن حکم نقل میکند که زندیقی از امام صادق (ع) پرسید: آنان که به تناسخ معتقدند از کجا گویند و چه دلیلی بر عقیده خود دارند؟ فرمود: معتقدان به تناسخ برنامه دین را پشتسر انداخته و گمراهیها را در بر خود آراستهاند و در شهوات غوطهورند، پندارند آسمان تهی است و مدبّر این جهان، صورت آفریده دارد به دلیل اینکه روایت شده «راستی خدا (عزَّ و جل) آدم را به صورت خود آفریده» و گویند نه بهشتی است نه دوزخی و نه بعث و نه شوری، و قیامت در بر آنها این است که روح از کالبدش برآید و به کالبد دیگر درآید، اگر در کالبد نخست، خوشرفتار بوده، در کالبد دنیوی بهتر درآید، و اگر بدکار یا نادان بوده، در کالبد بارکشان رنج بر دنیا درآید یا در کالبد جانوران خزنده زشت. نماز و روزه و هیچ عبادتی ندارند جز همان شناخت رهبری که بر آنها لازم است، و هرچه دلخواه آنها است در این جهان برایشان مباح است از فروج زنان و جز آن، خواهران باشند یا دختران و خالهها و زنان شوهردار، و همچنان مردار و می و خون را حلال دانند.»
تضعیف راویانِ معتقد یا متهم به تناسخ نیز بطلان این عقیده را در نظر شیعه نشان میدهد. [3] اهل سنّت نیز اعتقاد به تناسخ را منجر به تکفیر شمردهاند. [4] فقهای بسیاری از اهلتسنن و نیز مفسّرانی از ایشان، آیات و روایاتی را که مستمسک تناسخیان بوده است به نحو دیگری تفسیر کردهاند. [5][6]
پینوشت:
[1]. الفصول المهمة فی أصول الأئمة (تکملة الوسائل)، شیخ حر عاملی، محمد بن حسن، جلد 3، چ اول، قم، مؤسسة معارف اسلامی امام رضا علیة السلام،1418 ق / 1376، ج 1، ص 260.
[2]. همان.
[3]. کتاب الرجال، ابن داوود حلّی، چاپ محمدصادق آل بحرالعلوم، نجف، 1392/1972، چاپ افست، قم [بی تا]، ص 229؛ الاسرار الخفیّة فی العلوم العقلیّة، علامه حلّی حسن بن یوسف، قم، 1379، ص 321.
[4]. دسوقی، محمدبن احمد، حاشیة الدسوقی علی الشرح الکبیر، بیروت، داراحیاء الکتب العربیه، [بی تا]، ج 4، ص 302؛ الفصل فی الملل و الاهواء و النحل، ابن حزم، بیروت، دارالمعرفه، 1986، ج 1، ص 26.
[5]. احکام القرآن، جصاص، احمدبن علی، چاپ عبدالسلام محمدعلی شاهین، بیروت، 1415/1994، ج 2، ص 55؛ عسقلانی، ابن حجر، فتح الباری: شرح صحیح البخاری، بیروت، دارالمعرفه، [بی تا]، ج 2، ص 155.
[6]. فرجام من و تو، عبدالحسین مشکانی سبزواری، نشر صهبای یقین، قم، ص 132.
دیدگاهها
لیلا
1395/10/05 - 20:12
لینک ثابت
خودتونم نفهمیدین چی گفتید
mohammadtaha
1395/10/06 - 12:14
لینک ثابت
سلام. لیلا. دین اسلام برای
افزودن نظر جدید