آیا شیخ صدوق، شهادتدهنده به ولایت در اذان را لعن نمود؟
پایگاه جامع فرق، ادیان و مذاهب_ مخالفان شیعه خصوصا آنها که در مخالفت با شیعه بحث شهادت ثالثه (أشهد أنّ علیّا ولیّ الله) را بهانه هجوم به شیعه قرار میدهند، مهمترین دلیل خود را سخن مرحوم شیخ صدوق یکی از ارکان علمی شیعه و صاحب یکی از کتب چهارگانه شیعه (من لا یحضر الفقیه) قرار میدهند. از باب نمونه یکی از شبکههای عرب زبان وهّابیت که در خصومت با شیعیان، گوی سبقت را از دیگران ربوده، مدّت زمان طولانی به صورت شبانهروزی به صورت زیرنویس جملات شیخ صدوق را نمایش داده و جملات زشتی را نثار شیعیان مینمود. جهت پاسخ به این شبهه ابتدا به متن سخن مرحوم شیخ صدوق میپردازیم: «مفوّضه[1] ـ که خداوند آنها را لعنت کند ـ روایاتی را ساخته و پس از «أشهد أنّ محمّدا رسول الله» در اذان، دو مرتبه «محمّد و آل محمّد خیر البریة» و دو مرتبه «أشهد أنّ علیا ولیّ الله» را اضافه نمودهاند. اگر چه شکی نیست که علی (علیه السّلام) حقیقتا، ولیّ خدا و رهبر و سرپرست مؤمنان است و نیز پیامبر اکرم (صلی الله علیه و آله و سلم) بهترین خلق خدا میباشد، امّا با این وجود چنین مطلبی در اذان نیامده است. این مطلب را گفتم تا گروه مفوّضه که اهل حیله و نیرنگ هستند و خود را میان شیعیان جا زدهاند شناخته شوند.»[2]
پاسخ:
- روایات اهلبیت (علیهم السّلام) حجت است نه سخن شیخ صدوق؛ مرحوم شیخ صدوق معصوم نبوده و نظر وی نیز همچون سایر فقهاء میتواند مورد نقد و بررسی قرار گیرد و تنها سخن اهلبیت (علیهم السّلام) است که برای علمای شیعه از حجیت برخوردار میباشد. به عبارت دیگر گر چه وی حق بزرگی بر گردن شیعه داشته و کتاب وی (من لا یحضر الفقیه) یکی از بزرگترین کتابهای روایی شیعه است، اما با این همه، تجلیل از ایشان با خطا انگاشتن برخی سخنان وی منافات ندارد؛ چنانکه وی در نظراتی همچون مسأله سهو النبی،[3] وجوب همه ساله حج در صورت استطاعت مجدد، جواز وضو و غسل با آب مضاف، پاک بودن خون کمتر از یک نخود، پاک بودن خمر و نجس نشدن آب قلیل با ملاقات نجاست و ... نظراتی خلاف جمهور فقهای شیعه داشته و سایرین با وی موافقت نکردهاند.
- شیخ صدوق منکر وجود روایات مربوطه نیست؛ نکته مهم در پاسخ، آن است که شیخ صدوق هرگز منکر روایات موجود در این باره (شهادت ثالثه در اذان) نگردیده، بلکه وی در صدد شناساندن گروهی از کسانی که در مقطعی از مقاطع زمان خود را در قالب شیعیان جا زده بودهاند، بوده است. به عبارت دیگر، همین سخن شیخ صدوق ادعای ما در وجود چنین روایاتی که برخی از آنها را پیشتر آوردیم رد نمیکند، بلکه وی در صدد شناساندن گروهی که خود را به نام شیعه جا زده و از خصوصیات آنها این بوده که روایتی را جهت اضافه کردن شهادت ثالثه به عنوان جزء واجب اذان ساخته و به اهلبیت (علیهم السّلام) نسبت داده بودند.
- نام متهمان به تفویض نیامده؛ مرحوم صدوق مدعی است راویان این روایات از غلات (غلو کنندگان) و مفوّضه هستند که باید برای ادعای خود دلایلی را ارائه نماید که چنین نکرده و به همین جهت سخن وی قابل پذیرش نمیباشد. به تعبیر دیگر، مرحوم شیخ صدوق نام راویان متهم به تفویض را نیاورده تا مورد بررسی قرار گیرند، چرا که ممکن است با مشخص شدن نام آنان توثیقاتی از سوی برخی دیگر از علمای رجال یافت شده و اتهام به مفوضه بودن آنها صحیح نباشد به همین جهت این سخن وی نیز قابل پذیرش نیست.
- کدام مفوّضه؟؛ مفوّضه به گروههای متعددی تقسیم میشوند که برخی از آنان به خاطر اعتقاداتشان اساسا از مذهب شیعه خارج و در مقابل مجبّره که از اهلسنت هستند قرار میگیرند و به همین رو، انگیزهای برای وارد کردن شهادت ثالثه از سوی آنان در اذان وجود ندارد و اما گروههایی از مفوّضه که داخل در مذهب شیعه هستند نیز برخی از آنها استحقاق لعن و بیزاری جستن از آنها وجود دارد، پس علی القاعده مرحوم شیخ صدوق میبایست منظور خود از مفوّضه را روشن سازد. و آنچه برای ما یقینی است آن که شهادت بر ولایت امیرمؤمنان (علیه السّلام) نه غلوّ است، نه تفویض؛ تنها چیزی که هست و سایر علماء نیز با وی موافق هستند، داخل کردن شهادت ثالثه در اذان است به قصد جزئیت.
- شیخ صدوق مخالف جزئیت و نه اصل شهادت ثالثه؛ از بیان ایشان به دست میآید وی همچون اکثریت قریب به اتفاق علمای شیعه با جزئیت شهادت ثالثه مخالف است و نه با آمدن آن به عنوان استحباب و یا شعار شیعه؛ چرا که وی آن گروه از مفوّضه که قائل به جزئیت شهادت ثالثه در اذان بودهاند را لعن نموده، امّا در همان حال میفرماید «و لا شک فی أنّ علیا ولیّ الله و أمیر المؤمنین حقّا؛ شکی نیست که امیرمؤمنان به حقیقت ولی و سرپرست از سوی خداوند است.» پس میتوان گفت بر اساس نظر وی نیز اگر شهادت ثالثه بدون قصد جزئیت آورده شود رجحان دارد.
- شیخ صدوق در حال تقیه؛ یکی از احتمالاتی که در توجیه و فهم صحیح سخن شیخ صدوق هست آن که با دقت در این جملهی شیخ صدوق: «ذکرت ذلک لیعرف بهذه الزیادة المتّهمون بالتّفویض المدلّسون أنفسهم فی جملتنا» روشن میشود آن جناب در حال تقیه بوده، چرا که حاکمان وقت، دنبال شیعیان بودهاند نه مخالفان شیعه همچون معتزله و مفوّضه و دیگران؛ به همین رو، وی خواسته جان و مال شیعیان را از خطر حفظ کند؛ چون در آن زمان چه بسا برخی از شیعیان تقیه نکرده و شهادت ثالثه را علنا در اذان و یا اقامه خود میآوردهاند و بدین سبب، جان و مال آنان به خطر افتاده؛ به همین رو، وی میفرماید این گروه اصلا شیعه نیستند تا بدین وسیله جان و مال گویندگان شهادت ثالثه را حفظ نماید. نتیجه این که از لحاظ تاریخی این احتمال بسیار قوی است که همانگونه که به برخی روایات نیز اشاره شد، اصل تشریع شهادت ثالثه در اذان در زمان پیامبر (صلی الله علیه و آله و سلم) اتفاق افتاده، اما در برههای دیگر به جهت رعایت تقیه، به صورت علنی در اذان گفته نمیشده از جمله در قرن چهارم که عصر زندگی مرحوم شیخ صدوق بوده شیعیان از روی تقیه «أشهد أنّ علیا ولیّ الله» را در اذان نمیگفتهاند. اما اکنون در قرن چهاردهم، شیعیان به گفتن این جمله در اذان شناخته و اگر نگویند متّهم به وهّابیگری میشوند.
پینوشت:
[1]. الروضة البهیة فی شرح اللمعة الدمشقیة، شهید ثانی، منشورات جامعة النجف الدینیة، قم، ج 1، ص 573.
[2]. من لا یحضر الفقیه، شیخ صدوق، مؤسسه النشر الاسلامی التابعة لجماعة المدرسین، قم، ج 1، ص 290.
[3]. من لا یحضر الفقیه، شیخ صدوق، مؤسسه النشر الاسلامی التابعة لجماعة المدرسین، قم، ج 1، ص 360.
دیدگاهها
جواد
1396/01/09 - 12:37
لینک ثابت
سئوال اینجاست اذان اطرف
بنده خدا
1400/01/24 - 19:05
لینک ثابت
به بزرگی گفتند ایا اشهد ان
افزودن نظر جدید