تبدیل گناه صغیره به کبیره !
پایگاه جامع فرق، ادیان و مذاهب_ گناهان کبیره از نظر تعداد، مبهم و اخبار وارده دربارهٔ آنها مختلف است؛ در حالیکه شرع مقدس هیچ موضوعی را با ابهام مطرح نکرده است. هر موضوعی که در شریعت وارد گشته، حدود آن به روشنی بیان شده است. در توضیح این مطلب باید گفت ابهام، تنها در صورتی نارواست که در مقام عمل موجب حیرت و سرگردانی مکلفان شود و حیرت و سرگردانی فقط در مورد موضوعی پدید میآید که حکمی دنیوی به آن تعلق گیرد؛ مثلاً اگر زکات واجب باشد، ولی مقدار یا متعلق آن معلوم نباشد، یا حد، واجب باشد، ولی موجبات یا میزان آن مبهم باشد، مکلفان به هنگام ادای زکات و اجرای حد، متحیر میشوند. اما گناهان کبیره از حیث کبیره بودن هیچ حکم دنیوی ندارند. چنانکه پیش از این گفتیم گناهان کبیره دارای دو حکم هستند؛ نخست آنکه اجتناب از آنها موجب بخشش گناهان صغیره میشود و دیگر اینکه نمازهای پنجگانه و جمعه آنها را محو نمیکند و این دو حکم مربوط به آخرت است.
بنابراین، نه تنها ابهام در مورد گناهان کبیره هیچ اشکالی ندارد بلکه بهگونهای نیز لازم و مناسب مقام است؛ زیرا در صورت ابهام، مردم به خاطر احتمال خطر از گناهان بیشتر اجتناب میکنند. در حالیکه اگر تعداد و عناوین کبائر مشخص باشد، مردم با ترک آنها نسبت به ارتکاب صغیره گستاخ میشوند. گستاخی نیز به هر صورت، گناه صغیره را به کبیره تبدیل میکند. اما عوامل تبدیل گناه صغیره به کبیره:
- اصرار بر انجام صغیره: امام صادق (علیه السلام) میفرماید: «لا صغیرة مع الاصرار و لا کبیرة مع الاستغفار. [۱]؛ هیچ گناهی با اصرار و تکرار صغیره نیست و هیچ گناهی با استغفار کبیره نیست». اصرار بر هر چیز ریزش پیوسته قطرات را میماند که در نهایت، هر جسم سختی را متأثر میکند. از این رو پیامبر اکرم (صلی الله علیه و آله) فرمود: «خیر الاعمال ادومها و ان قلّ. [۲]؛ بهترین عبادات، عبادت پیوسته است اگر چه کم باشد». طبق این قاعده، تکرار در گناهان کوچک در مکدّر ساختن قلب مؤثرتر است.
- کوچک شمردن گناه: هنگامیکه بنده گناه خود را بزرگ ببیند، گناهش در نزد خدا کوچک میشود و چون آن را کوچک بشمرد، در نزد خدا بزرگ میشود. بزرگبینی گناه که نشان از عدم الفت و آشنایی است. نفرت و ناخشنودی از آن را در قلب میانگیزد و از تأثیر گناه بر قلب میکاهد. در مقابل، خردانگاری، نشان از انس و الفت به گناه دارد و همین انس باعث میشود گناه، شدیدترین آثار را در قلب باقی بگذارد و آن را تاریک کند. در حدیث است که مؤمن، گناه خود را چون کوهی بر فراز خود میبیند و همیشه در هراس است که بر او فرو ریزد؛ ولی منافق، گناه خود را چون پشهای میبیند که بر بینیاش نشسته و آن را تارانده است.[۳]
امام صادق از رسول اکرم (صلی الله علیه و آله) نقل میفرماید: «اتقوا المحقرات فانها لاتغفر (از گناهان کوچک انگاشته بپرهیز؛ زیرا بخشیده نمیشوند)». کسی پرسید: «گناه کوچک انگاشته، چگونه گناهی است؟» فرمود: «گناهی که صاحبش پس از ارتکاب، بگوید: خوشا به حالم اگر گناهم همین باشد».[۴]
- شادمانی پس از گناه: بیتردید گناهی که از انسان سر میزند، نشانه عذاب الهی است. بنده عاقل کسی است که پس از گناه غمگین و آزرده باشد و خویشتن را در معرض خشم و عتاب الهی ببیند. آزردگی و اندوه باعث میشود قلب از پذیرش آثار گناه مصون بماند. در صورتی که انسان گناهکار از این لطیفه غفلت و دستیابی به گناه را چون نعمت تلقی کند و از خطای خویش شادمان باشد، قلب در غفلت خفتهاش چون قلعهٔ بی پاسبان در معرض یورش سپاهی بیامان، ویران میشود.
- اظهار گناه: آشکار کردن گناه به دو صورت ممکن است؛ حکایت کردن گناه پس از ارتکاب و ارتکاب گناه در ملأعام.
آشکار کردن گناه به هر صورت، پردهای را که خداوند بر آن افکنده، پاره و میل و رغبت دیگران را به گناه تحریک کند. هر یک از این دو، خود گناه مستقلی است که به اصل گناه ضمیمه میشود و آن را تشدید میکند. اگر علاوه بر این اسباب گناه برای کسی فراهم شود، یا میل و رغبت چنان زیاد شود که دست و دامن به آن عمل زشت بیالاید، گناه چهارمی بر مجموعه گناهان شخص افزوده میشود و قبح کارش را بیشتر میکند. پیامبر گرامی اسلام (صلی الله علیه و آله) میفرماید: «المذیع بالسیئه مخذول و المستتر به مغفور له.[۵] کسیکه کار زشت خویش را آشکار میکند، دست یاری خدا از او برداشته میشود و کسی که عمل زشت خویش را مخفی میکند، بخشیده میشود.» امام صادق (علیه السلام) میفرماید: «من جاءنا یلتمس الفقه و القرآن و تفسیره فدعوه و من جاءنا یبدی عورة قدسترها الله علیه فنحّوه.[۶] هرکس برای آموزش فقه و قرآن و تفسیر نزد ما میآید، رهایش کنید تا وارد شود و هرکس میآید تا عیبی را که خدا بر او پوشانده اظهار کند، دورش کنید».
- موقعیت ممتاز اجتماعی: کسی که در جامعه موقعیت ممتاز دارد، اگر به گونه مرتکب گناه شود که دیگران ببینند، گناهش بزرگ میشود، مثلاً عالمی که با قدرتمندان معاشرت میکند و از اموال حرام و شبههناک آنها میخورد یا به غیبت و عیبجویی دیگران زبان میگشاید، گناهش بس بزرگ است، چرا که مردم از او پیروی میکنند. در روایت است: «من سنّ سنّة سیّئة فعلیه وزرها و وزر من عمل بها لا ینقض من اوزارهم شیء.[۷] هرکس روش بی ابداع کند، گناه خود و کسانی که به روش او عمل میکنند، بر اوست، بدون اینکه از گناه ایشان چیزی کاسته شود.»
پینوشتها:
[۱]. کافی، کلینی، دارالکتب الاسلامی، چاپ دوم، ۱۳۸۹ ه.ق، تهران، ج ۲، ص ۲۸۸.
[۲]. عوالی اللئالی، ابن ابی جمهور احسایی، انتشارات سیدالشهداء، چاپ اول، ۱۴۰۳ ه.ق، قم، ج ۱، ص ۶۹،
[۳]. مسند احمد، احمد بن حنبل، دارصادر، بیتا، بیروت، ج ۱، ص ۳۸۳.
[۴]. کافی، کلینی، دارالکتب الاسلامی، چاپ دوم، ۱۳۸۹ ه.ق، تهران، ج ۲، ص ۲۸۷.
[۵]. همان، ج ۲، ص ۴۲۸.
[۶]. همان، ج ۲، ص ۴۴۲.
[۷]. بحار الانوار، محمد باقر مجلسی، مؤسسه الوفاء، چاپ دوم، ۱۴۰۳ ه.ق، بیروت، ج ۲، ص ۲۴.
افزودن نظر جدید