عقلانيت دين، در اسلام

  • 1393/10/18 - 09:00
قیاس تاریخ مسیحیت و اسلام و سرایت دادن پیامدهای جهان مسیحیت به جهان اسلام، قیاس مع الفارق است؛ زیرا دین مسیحیت دراثر آموزه‌های خردستیز، تناقض‌های درونی و تهافت‌های متون مقدس، مطعون و منفور واقع شده است و به جهت انزوای کامل، از صحنه اجتماعی فاصله گرفته است. علم و عقل در مسیحیت، مذموم بود و آموزه‌های مسیحیت، غیر عقلانی تلقی می‌شد...

پايگاه جامع فرق، اديان و مذاهب_ قیاس تاریخ مسیحیت و اسلام و سرایت دادن پیامدهای جهان مسیحیت به جهان اسلام، قیاس مع الفارق است؛ زیرا مسیحیت در اثر آموزه‌های خرد ستیز، تناقض‌های درونی و تهافت‌های متون مقدس، مطعون و منفور واقع شده است و به جهت انزوای کامل، از صحنه اجتماع فاصله گرفته است. علم و عقل در مسیحیت، مذموم بود و آموزه‌های مسیحیت، غیر عقلانی تلقی می‌شد. البته موضوع سخن، مسیحیت موجود و غیر واقعی است که سندیت تاریخی متون مقدسش، مخدوش، عملکرد عالمان و کشیشان آن، مذموم و تعلیماتش تحریف شده است. در زمان آغاز رنسانس، علم در مقابل كليسا قرار داشت، كليسا علم را مخالف دين به شمار مي آورد. براین اساس، تفکیک عقل و دین، نقد عقل نظری کانت، نفی دلایل اثبات وجود خدا، نگاه کارکردگرایانه پراگماتیست‌ها، خدا‌شناسی طبیعی دئیست‌ها، نفی خدا‌شناسی وحیانی، ایمان گرائی کی‌یر کگارد، غیر عقلانی خواندن مفاد مسیحیت از سوی شلایرماخر و مرگ خدا در آرای نیچه و... در مغرب زمین ظهور یافت. [۱]

این ماجرا دین در اسلام، به گونه‌ای دیگر بود و توصیه‌های فراوان قرآن و روایات به عقل گرائی و نیز عقلانی بودن مفاد دین اسلام، رابطه این دو را مستحکمتر نمود. درباره موقعیت عقل در برابر دین، می‌توان این نکات را برشمرد: اولاً، عقل در گستره دین جای دارد نه در مقابل آن؛ بدین معنا، عقل مستدل از منابع دین شمرده می‌شود. ثانیاً، عقل، نقش مهمی در فهم گزاره‌های دینی و تعلیم، تبین، تعلیل و دفاع از آن‌ها دارد؛ براین اساس، ایمان دینی می‌تواند به عقل استدلال‌گر متکی باشد. ثالثاً، با استفاده از عقلانیت اعتدالی، از ظاهرگرایی افراطی، تاویل گرایی و ایمان گرایی حداکثری ایمن خواهیم ماند؛ نظریه ایمان گرایی نظام‌های اعتقادی و دینی را موضوع سنجش عقلانی نمی‌داند و کوشش عقلانی را دراین حوزه ناروا می‌داند. آنان عقلانیت را مانع بزرگی در پذیرفتن ایمان دانسته‌اند. و قائل‌اند که برای پذیرش ایمان باید روحیه‌ای شورمندانه داشت، نه عقل استدلال گر،[۲] این نوع نگرش مورد قبول اسلام نمی‌باشد. چون که چه در آیات قرآنی و چه در روایات، تاکید فراوانی بر عقل و استدلال‌های عقلی شده است. در دین اسلام، تعقل مبنای ایمان قرار گرفته است و قرآن همواره انسان را به تفکر، تدبر، پرهیز ازتقلید کورکورانه فرا می‌خواند و پلیدی را از آن غیر اهل تعقل می‌داند. «وَ ما کانَ لِنَفْسٍ أَنْ تُؤْمِنَ إِلاَّ بِإِذْنِ اللَّهِ وَ یَجْعَلُ الرِّجْسَ عَلَى الَّذینَ لا یَعْقِلُونَ [یونس/۱۰۰] جز به اذن خدا هیچ کس را نرسد که ایمان بیاورد. و او پلیدى را بر کسانى که خرد خویش به کار نمی‌‏بندند مقرر می‌‏کند». عقل در روایات، محبو‌ترین مخلوق نزد خداوند، معیار پاداش و کیفر آدمیان و حجت و رسول باطن معرفی شده است.[۳]

پی‌نوشت‌ها:

[۱]. کلام جدید با رویکرد اسلامی، خسروپناه، عبدالحسین، قم، نهادنمایندگی مقام معظم رهبری در دانشگاه‌ها، دفتر نشرمعارف، ۱۳۸۸، ص ۱۱۸
[۲]. عقل و اعتقاد دینی، مایکل پترسون...، مترجم احمد نراقی، تهران، طرح نو، ۱۳۷۹، ص ۷۸
[۳]. محمد بن یعقوب کلینی، اصول کافی، ج ۱، کتاب العقل والجهل، ح ۱۲،بيروت، هادي، 1413 ه.ق

تولیدی

افزودن نظر جدید

CAPTCHA
لطفا به این سوال امنیتی پاسخ دهید.
Fill in the blank.