تقیه، رمز حیات ادیان الهی
پایگاه جامع فرق، ادیان و مذاهب _ امروزه یکی از بحثهای مطرح شده از سوی دشمنان اسلام ناب محمدی بحث تقیه و استفاده ابزاری شیعیان از این موضوع است. دشمنان اسلام برای ایجاد تفرقه بین تشیع و برادران اهل سنت از این موضوع استفاده کرده و از تقیه به عنوان «پنهان کردن چهره اصلی شیعیان در پشت نقاب» نام بردهاند. حال برای روشن شدن موضوع به یکی از ادعاهای فوق میپردازیم:
«از جمله دروغهای شیعیان که بسیار فراگیر است، میتوان به دروغ وحدت پشت نقاب کینه آنها اشاره کرد. شیعیان تنها مردمانی هستند که هیچوقت نمیتوان آنها را شناخت و این بخاطر سفارش ائمه آنها به تقیه است، که نُهدهم دینشان را به تقیه اختصاص دادهاند. از دروغهایی که بسیار فراگیر است میتوان به دروغ وحدت پشت نقاب کینه آنها اشاره کرد...».[۱]
نکته جالب این موضوع بیاطلاعی این افراد در ماهیت و معنای واقعی تقیه است؛ زیرا تقیه عبارت است از تاکتیک معقول به کار بردن در مبارزه برای حفظ بهتر و بیشتر نیروها. تقیه قبل از آن که یک برنامه اسلامى باشد یک روش عقلانى و منطقى براى همه انسانهایى است که در حال مبارزه با دشمن نیرومندى بوده و هستند. در روایات اسلامى نیز میخوانیم که تقیه به یک سپر دفاعى، تشبیه شده است. امام صادق (علیه السلام) میفرماید: «التَّقِيَّةُ تُرْسُ الْمُؤْمِنِ وَ التَّقِيَّةُ حِرْزُ الْمُؤْمِن،[2] تقیه سپر مؤمن است. تقیه وسیله حفظ ایمانداران است.» تقیه در این جا تشبیه به سپر شده و سپر ابزارى است که تنها در میدان جنگ و مبارزه با دشمن براى حفظ نیروهاى انقلابى از آن استفاده میشود و اگر میبینیم در احادیث اسلامى، تقیه نشانه دین و علامت ایمان و نُه قسمت از مجموع ده قسمت دین شمرده شده است، همه به خاطر همین است. اسلام صریحاً اجازه داده که انسان در موردى که جان یا مال و ناموس او در خطر است و اظهار حق، هیچگونه نتیجه و فایده مهمى ندارد موقتاً از اظهار آن خوددارى کند و به وظیفه به طور پنهانى عمل نماید.
هیچ وقت یک مسلمان واقعی، یک مؤمن واقعی (تا چه رسد به مقام مقدس امام) امکان ندارد که با دستگاه ظلم و جور زمان خودش سازش کند و واقعاً بسازد، یعنی خودش را با آن منطبق کند، بلکه همیشه با آنها مبارزه میکند. تفاوت در این است که شکل مبارزه فرق میکند. یک وقت مبارزه علنی است، اعلان جنگ است، مبارزه با شمشیر است.
تقیه یا کتمان عقیده باطنى بر خلاف آنچه بعضى میپندارند به معنى ضعف و ترس و محافظهکارى نیست، بلکه غالباً به عنوان یک وسیله مؤثر براى مبارزه با زورمندان و جباران و ظالمان مورد استفاده قرار میگیرد، کشف اسرار دشمن جز از طریق افرادى که از روش تقیه استفاده میکنند، ممکن نیست. ضربات غافلگیرانه بر پیکره دشمن جز از طریق تقیه و کتمان نقشهها و طرحهاى مبارزه صورت نمیگیرد و مؤمن آل فرعون نیز تقیهاش براى خدمت به آئین موسى (علیه السلام) و دفاع از حیات او در لحظات سخت و بحرانى بود. چه چیز از این بهتر که انسان، فرد مؤمنى در دستگاه دشمن داشته باشد که تا اعماق تشکیلات او نفوذ کند و از همه چیز با خبر گردد و به موقع دوستان را در جریان بگذارد و حتى در موقع لزوم در فکر جباران نفوذ کند و نقشههاى آنها را دگرگون سازد؟! آیا اگر مؤمن آل فرعون از روش تقیه استفاده نمیکرد هرگز توانایى انجام این خدمات را داشت؟ به همین جهت در حدیثى از امام صادق (علیه السلام) آمده است: «التقیة دینی و دین آبائی، و لا دین لمن لا تقیة له، و التقیة ترس الله فى الأرض، لأن مؤمن آل فرعون لو أظهر الإسلام لقتل.[3] تقیه دین من و دین پدران من است، کسى که تقیه ندارد دین ندارد، تقیه سپر خداوند در روى زمین است، چرا که اگر مؤمن آل فرعون ایمان خود را اظهار داشته بود، کشته میشد.» مخصوصاً در زمانى که جمعیت مؤمنان در منطقهاى در اقلیت باشند و در چنگال اکثریتى بیمنطق و بیرحم گرفتار شوند هیچ عقلى اجازه نمیدهد که با اظهار ایمان جز در مورد ضرورت نیروهاى فعال خود را به هدر دهند، بلکه باید در این مقطع خاص، با کتمان عقیده نیروها را متشکل و متمرکز و براى قیام نهایى آماده سازند.
شخص پیامبر اسلام (صلی الله علیه و آله و سلم) در آغاز قیامش در مدت چند سال دعوت پنهانى داشت و از همین روش استفاده میکرد و بعد از مدتى که یارانش فزونى یافتند و هنگامی که هستهبندى اصلى محکم شد، اسلام را رسما اعلام نمود. در میان پیامبران دیگر، حضرت ابراهیم (علیه السلام) با تمام شجاعت و قهرمانى که داشت به هنگام تصمیم بر شکستن بتها از روش تقیه استفاده کرد و برنامه خود را از بتپرستان کتمان نمود و گرنه هرگز موفق نمیشد.[۴] ای کاش دشمنان اسلام که با تمام وجود در حال ایجاد تفرقه بین برادران شیعه و اهل سنت هستند، ابتدا سرگذشت پیامبران الهی را مطالعه میکردند، بعد در این موارد صحبت و اظهار نظر میکردند.
منابع:
[۱] شبکه اجتماعی فیسبوک
[۲] مجمع البیان، جلد ۸، صفحه ۵۲۸
[۳] همان، صفحه ۵۳۱
[۴] فلسفه تقیه در اسلام، محمد جواد ثابتی، انتشارات زیارت، صفحه ۶۷
افزودن نظر جدید