ایمان ابوطالب (علیه السّلام)
پایگاه جامع فرق، ادیان و مذاهب_ اگر یک دهم گواههایی که بر ایمان و اسلام «ابوطالب» داریم، دربارۀ فرد دیگری دور از مسائل سیاسی داشتیم، به اتفاق شیعه و سنی اسلام و ایمان او را تصدیق میکردیم، ولی چگونه است که با وجود این همه گواه محکم بر ایمان ابوطالب، باز گروهی ظالمانه وی را تکفیر کردهاند حتی بعضی گفتهاند برخی از آیاتی که دلالت بر عذاب دارد در حقّ او نازل شده است. گروهی هم در این باره توقف کردهاند. عدۀ انگشت شماری از دانشمندان سنّی نیز حکم به اسلام و ایمان او کردهاند؛ از جمله زینی دحلان، مفتی مکه میگوید: «باید انصاف داد که هدف از طرح این مسئله جز طعن در فرزندان ابوطالب و بالاخص امیرالمؤمنین چیز دیگری نیست.» در این بحث قصد داریم با اثبات مظلومیّت و ایمان ابوطالب (علیه السّلام)، حقیقت امر را روشن نماییم.
تعریف ایمان
ایمان در لغت به معنای تصدیق است. مؤمن را از آن جهت مؤمن گویند که خدا و رسول را تصدیق میکند.
و در عرف متکلمان، ایمان اعتقاد به قلب و تصدیق به زبان است؛ مگر در صورت تقیه که تصدیق به زبان لازم نیست، بلکه خلاف آن جایز بوده و حتّی در برخی موارد تصدیق زبانی به آنچه که در قلب است، حرام میباشد؛ آنجا که خوف بر نفس باشد.
دلایل ایمان ابوطالب (علیه السّلام)
با یکی از سه روش زیر میتوان طرز تفکر و عقیدۀ هر کسی را شناخت:
1. بررسی آثار علمی و ادبی به یادگار مانده از او.
2. طرز رفتار و کردار او در جامعه.
3. عقیدۀ دوستان، نزدیکان و بزرگان منصف و بی غرض نسبت به او.
اشعار و سرودهها و همچنین، خدمات ارزشمند ابوطالب در ده سال آخر عمر، گواه محکمی بر ایمان فوقالعادۀ اوست. عقیدۀ نزدیکان بی غرض وی نیز این است که او فردی مسلمان و با ایمان بوده است و هرگز کسی از دوستان و اقوام او در حقّ وی جز تصدیق اخلاص و ایمان او چیز دیگری نگفته است. اینک موضوع را از سه طریق یاد شده دنبال میکنیم.
الف: ذخایر علمی و ادبی ابوطالب (علیه السّلام):
از میان قصائد طولانی وی، قطعاتی چند انتخاب نموده و برای روشن شدن مطلب، ترجمۀ آنها را میآوریم:
1. لیعلم خیار الناس أنّ محمّدا * * * نبیِّ کموسی والمسیح بن مریم
أتانا بهدی مثل ما أتیا به * * * فکل بأمر الله یهدی و یعصم[1]
«اشخاص شریف و فهمیده بدانند که محمّد بسان موسی و مسیح، پیامبر است. همان نور آسمانی را که آن دو نفر در اختیار داشتند، او نیز دارد. و تمام پیامبران به فرمان خداوند، مردم را راهنمایی و از گناه باز میدارند.»
2. تمنّیتم إن تقتلوه و إنّما * * * أمانیّکم هذی کأحلام نائم
نبیّ أتاه الوحی من عند ربّه * * * و من قال لا یقرع بها سن نادم[2]
«[ای سران قریش!] تصور کردهاید که میتوانید بر او دست یابید، در صورتی که آرزویی را در سر میپرورانید که کمتر از خوابهای آشفته نیست. او پیامبر است، وحی از ناحیۀ خدا بر او نازل میگردد و کسی که بگوید نه، انگشت پشیمانی به دندان خواهد گرفت.»
3. ألم تعلموا انّا وجدنا محمّدا * * * رسولا کموسی خطّ فی أوّل الکتب
و إنّ علیه فی العباد محبّة * * * و لا حیف فیمن خصّه الله بالحبّ[3]
«[ای قریش!] آیا نمیدانید که ما « محمّد » را مانند موسی، پیامبر یافتهایم و نام و نشان او در کتابهای آسمانی آمده است و بندگان خدا محبّت خاصی به وی دارند و نباید دربارۀ کسی که خدا محبّت او را در دلها به ودیعه نهاده، ستم کرد ».
ب: رفتار ابوطالب (علیه السّلام)
1. ابوطالب (علیه السّلام) کسی بود که همسرش فاطمۀ بنت اسد را به اسلام دعوت کرد.[4]
2. ابن اثیر نقل کرده که ابوطالب، پیامبر (صلی الله علیه و آله) و علی (علیه السّلام) را دید که هر دو نماز میگزارند، در حالی که علی (علیه السّلام) در طرف راست پیامبر (صلی الله علیه و آله) ایستاده است. به جعفر فرمود: کنار رسول خدا (صلی الله علیه و آله) و در طرف چپ او نماز بگزار.[5]
3. ابوطالب به هنگام مرگ به فرزندان خود چنین گفت: « من، همایت و پیروی از محمّد را به شما توصیه میکنم زیرا او امین قریش و راستگوی عرب و دارای تمام کمالات است. آیینی آورده که دلها بدان ایمان آورده، امّا زبانها از ترس شماتت به انکار آن برخاسته است. من اکنون میبینم که افتادگان و ضعیفان عرب به حمایت او برخاسته و به او ایمان آوردهاند و محمّد به کمک آنها برای شکستن صفهای قریش قیام نموده است. سران قریش را خوار، خانههای آنان را ویران و بیپناهان آنها را قوی و نیرومند و در مصدر امور قرار داده است.»
آنگاه گفتههای خود را با جملههای زیر به پایان رساند:
« ای خویشاوندان من! از دوستان و حامیان حزب او، « اسلام »، باشید، هر کس از او پیروی کند، سعادتمند میگردد. اگر اجل مرا مهلت میداد، حوادث و سختیهای روزگار را از او دفع میکردم.»[6]
ج: اعتراف بزرگان
1. وقتی علی (علیه السّلام) خبر مرگ ابوطالب (علیه السّلام) را به پیامبر (صلی الله علیه و آله) داد، وی سخت گریست و به علی (علیه السّلام) دستور داد، تا غسل و کفن و دفن او را بر عهده گیرد و از خداوند متعال برای او طلب مغفرت کرد.[7]
میدانیم که ترحّم تنها بر مسلمان صحیح است. لذا پیامبر (صلی الله علیه و آله) به « سفانه » دختر حاتم طائی فرمود: « اگر پدر تو مسلمان بود برایش طلب مغفرت میکردیم.»[8]
2. امام باقر (علیه السّلام) میفرماید: «ایمان ابوطالب، بر ایمان بسیاری از مردم ترجیح دارد و امیر مؤمنان دستور میداد تا از طرف وی حجّ به جا آورند.»[9]
3. امام صادق (علیه السّلام) فرمود: « حضرت ابوطالب (علیه السّلام) بسان اصحاب کهف است؛ در دل ایمان داشتند، و تظاهر به شرک مینمودند، از این جهت دو بار مأجور خواهند بود.»[10]
4. عباس عرض کرد: ای رسول خدا! برای ابوطالب چه امیدی داری؟ فرمود: تمام خیر را از پروردگارم برای او میخواهم.[11]
5. ابن ابی الحدید معتزلی میگوید: «با سندهای فراوان؛ برخی از عباس بن عبدالمطلب و بعضی دیگر از ابوبکر بن ابی قحافه، روایت شده که ابوطالب از دنیا نرفت تا این که: لا اله الّا الله، محمّد رسول الله » گفت.[12]
پینوشت:
[1]. مستدرک حاکم، ج 2، ص 623.
[2]. سیرۀ ابن هشام، ج 1، ص 373.
[3]. سیرۀ ابن هشام، ج 1، ص 373.
[4]. ابن ابی الحدید، شرح نهج البلاغه، ج 13، ص 272.
[5]. اسد الغابة، ج 1، ص 341. جهت مشاهده تصویر کتاب کلیک کنید.
[6]. سیرۀ حلبی، ج 1، ص 390.
[7]. شرح نهج البلاغه، ابن ابی الحدید، ج 14، ص 76.
[8]. سیرۀ حلبی، ج 3، ص 205.
[9]. همان
[10]. اصول کافی، ج 1، ص 448.
[11]. طبقات ابن سعد، ج 1، ص 79. جهت مشاهده تصویر کتاب کلیک کنید.
[12]. شرح نهج البلاغه، ابن ابی الحدید، ج 14، ص 71. جهت مشاهده تصویر کتاب کلیک کنید.
افزودن نظر جدید