افراط تفريط در اديان غير الهي
دراين نوشتار مي خواهيم مقايسهاي كوتاه بين دين مبين اسلام و آيين هندو داشته باشيم و دين اسلام را كه حق است و از سرچشمه حقيقت گرفته شده، با ديني كه دست ساز بشر است، چه تفاوتهائي ميتوانند داشته باشند، و چگونه كار اینگونه اديان بشري و غير واقعي، به افراط و تفريط كشيده مي شود.
هندوئيسم :
آيين هندو شكل تحول يافتهاي از آيين برهمائي است كه به تدريج و عمدتا در قرون هشتم و نهم ميلادي به صورت كنوني آن در آمده است .
فرهنگ و تربيت ودائي و نظام طبقاتي هندوها: حدود قرن ( 6 ق . م ) در اوج قتدار روحانيون هندو، يعني برهمنان، نظام طبقاتي شديدي كه مدت 2500 سال سايه سهمگين خود را برسر كشور پهناور هندوستان افكنده بود، مردم را رنج ميداد؛ هنوز هم بقاياي آن نظام طبقاتي دركشور هندوستان وجود دارد. اين نظام طبقات اجتماعي را،«كاست » « cast » ميخوانند كه واژهاي پرتغالي و به معناي نژاد است، دراين نظام چهار طبقه اصلي وجود دارد :
1- برهمنان : طبقه روحانيون
2- كشاترياها ؛ طبقه شاهان ، شاهزادگان وجنگاوران
3- ويشاياها : طبقه بازرگانان ودهقانان
4 - شودرها : طبقه كارگران
و فروتر از اين چهار طبقه، بوميان غير آريائي هندوستان بودن كه شودرها يا « نجس ها » ناميده ميشدند. افراد اين طبقه به هيچ وجه حق نداشتند در محلههاي آن طبقات چهارگانه تردد كنند. هرگاه از باب ضرورت براي حمل زباله و كناسي به اماكن آنان ميرفتند، موظف بودند با صداي بلند حضور خود را اعلام كنند كه مبادا نگاه افراد طبقات بالا به اين گروه بيفتد. دراين صورت، بيننده موظف بود كه با غسل خود را طاهر كند. داد وستد نيز از راه دور، با گذاشتن پول در مكاني و تقاضاي متاع با فرياد و اختفاي كامل انجام ميگرفت .
گوش دادن به تلاوت كتابهاي مقدس نيز برآنان حرام بود و اگر فردي از ايشان دراين مورد استراق سمع ميكرد، مجازات وي اين بود كه سرب مذاب در گوش او ريخته شود .
عجيبتر اينكه افراد طبقه نجسها، به اين وضع خو گرفته، آن را حق خود ميپنداشتند. كه براساس اعتقاد به تناسخ اين تيره بختي زاييده بد كرداري آنان در زندگاني پيشين است و هر گونه دفاع از « نجسها » خلاف شرع و غير مقبول بود. البته اين سنت اجتماعي درسال 1955 رسما لغو وتنها جلوه هائي از آن باقي است.
بخشي از اعتقادات آنها :
يكي از اعتقادات هندوها، كه از تقدس بالائي برخوردار است، رودخانه گنگ است كه غسل كردن در آن از عبادات مهمّ شمرده ميشود. گل نيلوفر نيز بين آنان مقدس است. قرباني كردن و به ويژه قرباني اسب، از اعمال عبادي آنان به شمار ميآيد. قرباني انسان نيز كه تا عصري نزديك وجود داشت، اكنون ممنوع است .
يكي از اعتقادات آنان «اهيمسا» به معناي پرهيز از آزار جانداران اصل مهمّي است كه در زمانهاي بعد تحت تاثير تعاليم مهاويرا « بنيانگذار جنيسم شاخهاي ازهندوان» مورد توجه قرار گرفت و تاكنون به شدت رعايت ميشود. اين آموزه خوردن گوشت حيوانات را عملي غير اخلاقي ميداند واين مسئله تاثير مهمّي بر شيوه زندگي هندوان داشته است. به عقيده آيين جين ( يكي از انشعابات آيين برهمائي است كه در قرن ششم قبل از ميلاد پايه گذاري شد. ) رستگاري بر دو اصل استوار است، يكي رياضت كشي، و ديگري اهيمسا يا پرهيز از آزار جانداران. دراين آيين، كندن زمين براي كشاورزي كه ممكن است موجب كشته شدن حشرات و كرمهاي درون زمين شود، حرام است واستفاده از محصولات زيرزميني مانند چغندر، هويج، شلغم، سيب زميني، كه كندن زمين را همراه دارد جايز نيست، چرا بخاطر اينكه مبادا يك كرم كوري با كندن زمين خدائي ناكرده تلف بشود و ازبين برود. پيروان اين آيين بيمارستانهاي بزرگي براي معالجه حيوانات اهلي و وحشي داير كردهاند و معمولا پارچهاي بردهان خود ميبندند كه مبادا حيوان ريزي هنگام نوشيدن آب به دهانشان وارد شود و جان دهد و همچنين جاروبي از پرطاووس در دست مي گيرند و حشرات ريز را از مسير خود دور ميكنند .
اما همين آيين خود كشي از طريق ترك طعام و شراب را فضيلتي بسيار بزرگ به شمار ميآورد و خود مهاويرا نيز به اين شيوه در گذشته است. و همچنين هندوان جسد مردگان خود را با مراسمي ديني ميسوزانند و خاكستر آن را بررود گنگ بر باد ميدهند. هنگام سوزاندن جسد مرد متوفي، همسر وي نيز به نشانه وفاداري ميان تودههاي هيزم ميخوابيد و همراه شوهر خود ميسوخت و براي تشويق زنان به اين امر، به وي لقب ستي ( sati ) به معناي بانوي وفادار و با فضيلت عطا ميشد.
افراط و تفريط را بنگريد؛ از يك طرف حاضر نيست زمين را شخم بزند و از مواهب الهي و نعمتهاي خداداي استفاده نمايد، مبادا كرمي دراين شخم زدن زمين ازبين برود ولي از طرف ديگر حاضر ميشوند كه به خاطر درك فضائل جان خود را به خطر انداخته و از گرسنگي و تشنگي بميرد و همچنين حاضر مي شود كه يك زن بيگناه بخاطر فكر و اعتقاد غلط خود را در درون آتش بسوزاند و نابود كند .
البته سوزاندن زوجه را انگليسيها درسال 1829 درقسمتهائي از هندوستان كه در دست داشتند، ممنوع كردند و اين منع به تدريج فراگير شد .
آنان همچنين احترام به موجودات زنده مخصوصا گاو را از اصول دين خود ميشمارند. هندوان گاو را مقدسترين حيوانات ميدانند و مجسمه آن را در منازل و معابد و ميادين شهرها نصب ميكنند. خوردن گوشت گاو و استفاده از پوست آن ممنوع است. و هنگامي كه گاوي ميميرد آن را با مراسم مذهبي خاصي به خاك مي سپارند و دربرخي شهرها خوردن تخم مرغ نيز ممنوع است. ولي از طرف ديگر خوردن ادرار و سرگين گاو، از اهميت ويژهاي بين هندوان برخوردار است؛ نوشيدن ادرار گاو وخوردن سرگين آن براي تبرّك و تطهير دروني معمول است و هندوان گاهي براي تحصيل ادار گرم و تازه گاو، قابلمه به دست در مراتع دنبال گاوها راه ميافتند و ساعتها منتظر مي مانند تا موفق شوند ادرار و سرگين گاو تازه به دست آورند. مقداري از آن ادرار را مينوشند و مقداري را هم به سر و صورت ولباس هاي خود ميريزند و به وسيله آن خود را متبرّك ميكنند .
خدايان تثليث هندو :
1- برهما: آفريدگار جهان .
2- شيوا: خداي فاني كننده .
3 - ويشنو: خداي حفظ كننده.
شيوا پرستان، عورت شيوا را نيز مي پرستند و آن نرينه را لينگا ( linga ) مينامند. گاهي نيز مادينه آن را كه يوني ( yoni ) ناميده ميشود، مانند بشقابي ميسازند و نرينه را روي آن بر پا ميكنند، مجسمههاي لينگا و معابد آن فراوان است و بلاي نازائي و نقش عورت در توليد مثل اين گرايش را در سراسر جهان باستان پديد آورده است. عورت پرستان به مجسمههاي يادشده تبرك ميجويند و شرم و حيائي كه انسانها در اين مورد از زمانهاي دور داشتهاند، نزد آنان نيست.[1]
از اين گونه افراط و تفريطها در اديان ديگر هم كم و بيش يافت ميشود، همانند همين طبقه بندي اجتماعي در ايران قبل از اسلام كه جامعه را به طبقات گوناگون تقيسمبندي كرده بودند كه هيچ كس حق ورود به طبقه ديگر را نداشت. يكي از عللي كه جامعه ايراني و مردم ايران گروه گروه به اسلام گرويدند و مسلمان شدند همين شعارهاي زيباي اسلام همانند بحث عدالت و تساوي مردم اعم از سفيد و سياه و يا پولدار و فقير بود .
اما ببينيم آموزه هاي اسلام دراين گونه موارد چيست ؟
اسلام عزيز كه دين الهي و حقيقي و نازل شده از طرف خداوند جهان آفرين است، تمام انسانها را اعم از سياه و سفيد، ثروتمند و فقير، مساوي دانسته و فضل و برتري آنهارا به تقوي و پرهيزگاري دانسته است. ميفرمايد: « ان اكرمكم عند الله اتقكم »؛ يعني بهترين شما درنزد خدا، پرهيزگارترين شماست. براساس اين آيه شريفه همه انسانها برابرند و هيچ كس نسبت به ديگري برتري ندارد، مگركسي كه پيش خداوند پرهيز كارتر باشد.
شناخت معيار ارزش با تفاوت فرهنگها كاملا متفاوت است، و گاه ارزشهاي كاذب جاي ارزشهاي راستين را ميگيرد. گروهي ارزش واقعي خويش را درانتساب به " قبيله معروف و معتبري " ميدانند، و لذا در ميان اقوام جاهلي افتخار به انساب و قبائل رايجترين افتخار موهوم بود .
گروهي ديگري مسئله مال و ثروت و داشتن كاخ و قصر و خدم و حشم و موقعيت اجتماعي و سياسي را نشانه ارزش ميدانند و دائما براي آن تلاش ميكنند. اما از آنجائی كه همه آنها اموري زودگذر است و از ارزشهاي كاذب حساب ميشوند، خداوند عالم ارزش واقعي انسان را در صفات ذاتي او مخصوصا تقوا و پرهيزگاري و تعهد و پاكي او ميشمرد حتي براي موضوعات مهمي، همچون علم ودانش، اگر در مسير ايمان و تقوا و ارزشهاي اخلاقي، قرار نگيرد اهميت قائل نيست.
دركتاب " آداب النفوس " طبري آمده كه پيامبر (صل ) در اثناء ايام تشريق ( روزهاي 11و 12 و 13 ذي الحجه است ) درسرزمين مني در حالي كه برشتري سوار بود روبه سوي مردم كرد و فرمود: يا ايها الناس! الا ان ربكم واحد و ان اباكم واحد، الا لا فضل لعربي علي عجمي، و لا لعجمي علي عربي، و لا لاسود علي احمر، ولا لا حمر علي اسود، الا باالتقوي الا هل بلغت؟ قالوا نعم! قال ليبلغ الشاهد الغائب؛ " اى مردم بدانيد! خداى شما يكى است و پدرتان يكى، نه عرب بر عجم برترى دارد و نه عجم بر عرب، نه سياهپوست بر گندمگون و نه گندمگون بر سياهپوست مگر به تقوا، آيا من دستور الهى را ابلاغ كردم؟ همه گفتند: آرى! فرمود: اين سخن را حاضران به غائبان برسانند"! [2].
درحديثي ديگر ميفرمايد: ان اللَّه لا ينظر الى احسابكم، و لا الى انسابكم، و لا الى اجسامكم، و لا الى اموالكم، و لكن ينظر الى قلوبكم، فمن كان له قلب صالح تحنن اللَّه عليه، و انما انتم بنو آدم و احبكم اليه اتقاكم؛ " خداوند به وضع خانوادگى و نسب شما نگاه نمىكند، و نه به اجسام شما، و نه به اموالتان، ولى نگاه به دلهاى شما مىكند، كسى كه قلب صالحى دارد، خدا به او لطف و محبّت میكند، شما همگى فرزندان آدم هستید، و محبوبترين شما نزد خدا با تقواترين شما است" [3] ولى عجيب است كه با اين تعليمات وسيع و غنى و پربار، هنوز در ميان مسلمانان كسانى روى مساله" نژاد" و" خون" و" زبان" تكيه میكنند، و حتى وحدت آن را بر اخوت اسلامى، و وحدت دينى مقدم مىشمرند، و عصبيت جاهليت را بار ديگر زنده كردهاند، و با اينكه از اين رهگذر ضربههاى سختي بر آنان وارد شده، گويى نميخواهند بيدار شوند و به حكم اسلام باز گردند.
اين تعصبات قومي، قبيلهاي، نژادي و تاريخي؛ در جامعه امروزي نيز رواج زيادي دارد و همچنين در آن ور مرزها، يعني خارج نشيناني كه همصداي با استكبار جهاني هستند، تبليغ ميشود. مثلا: تاكيد ميشود براينكه ما تاريخ چند هزار ساله داشتهايم و فرهنگ وتمدن كهني داشتهايم لذا نيازي نميبينيم از اعراب جاهلي سوسمار خوري كه هيچ سابقه تمدّني و فرهنگي ندارند و اسلام را به زور شمشير به ما تحميل كرده اند پيروي كنيم !
اين درحالي است كه اسلام هرگونه تعصبات بيجا را نفي مي كند و تاكيد بر امت واحده اسلامي و تقوي وپرهيزگاري افراد وجامعه ميكند .
اعتدال اسلام :
رويه اسلام در تمام موارد حفظ خط اعتدال و پرهيز از هر گونه افراط و تفريط ميباشد. درخوردنيها و آشاميدنيها نيز رويه بر همين منوال است و هر چه كه براي جسم و بدن و روح انسان ضرر نداشته باشد را حلال و هر چه كه برجسم ورو ح انسان ضرر داشته باشد را نفي كرده است. دراحكام خوردنيها و آشاميدنيها در رساله هاي عمليه مواردي ذكر شده است كه خوانندگان عزيز را به آنجا ارجاع ميدهيم. ولي نكتهاي كه قابل بيان است اين است كه اسلام نه مانند يهوديت در خوردنيها و آشاميدنيها سخت ميگيرد كه بعضي از چيزهائي كه حلال است را برخود حرام كرده اند مانند: خوردن گوشت شتر و يا خوردن لبنيات با گوشت و ذبح حيوانات محدوديتهاي زيادي دارند. [4] و نه مانند مسيحيت است كه در خوردن گوشت خوك و مشروبات كه ضررهاي زيادي بر بدن دارند محدوديتي ندارند و همچنين مانند: بعضي اديان شرق هم كه در خوردن و آشاميدن افراط تفريط ميكنند نميباشد، از يك طرف بعضي از اينها خوردن گوشت گاو را ممنوع ميدانند ولي در خوردن انواع اقسام كرمها و حشرات و سگ و گربه و فضولات حيوانات، هيچ محدوديتي ندارند .
ولي اسلام هر چيزي را كه به بدن ضرر داشته باشد و يا با طبع وي سازگاري نداشته باشد و از منفرات باشد را حرام دانسته است. مانند خوردن انواع اقسام كرمها و حشرات و بعضي از حيوانات دريائي و خشكي و فضولات و غيره را يا براي بدن ضرر داشته باشد و يا مخالف طبيعت انساني باشد را حرام دانسته است .
دراسلام بر جان انسانها اهميت زيادي داده شده است[5] و هر گونه ضربه و يا خراش وارد كردن بربدن خود و يا ديگران حرام و ممنوع شده است، نه همانند بعضي از اديان بودائي است كه به خاطر نشان دادن شهامت، زنان شوهر مرده دوارد آتش ميشوند و نه مانند دنياي غرب و استكبار جهاني است كه به خاطر منافع خود ارزشي براي جان انسانها قائل نيستند و هر جا منافعشان اقتضاء كند، جان انسانها برايشان پشيزي ارزش ندارد و به هرجا كه بخواهند لشگر كشي خواهند كرد
توحيد دراسلام :
در مورد اعتقادات نيز پايه اسلام بر توحيد و پرستش خداي يگانه است كه هم موافق عقل است و هم موافق شرع، نه همانند اديان شرق كه بت پرست باشد و نه اديان غرب كه كلا مخالف ماوراي طبيعت است و از اساس خداوند تبارك و تعالي و خالقيت جهان را منكر ميشوند .
منابع:
1- آیین هندو، نویسنده: سیمن و یتمن، مترجم: علی موحدیان عطار، ناشر: مرکز مطالعات و تحقیقات ادیان و مذاهب، تاریخ نشر: 1382
- راهنمای ادیان زنده، جان ر. هینلز، ترجمه دکتر عبد ارحیم گواهی، ج 1، ص 528- 541
- آشنائي با اديان بزرگ، توفيقي، حسين، تهران، سازمان مطالعه و تدوين فرهنگي طه، جامعه المصطفي العالميه، 1389، ص 26 تا 41
2- تفسير نمونه، ج 22 ص 202
3- همان
4- آ شنائي با اديان بزرگ، حسين توفيقي، ص 121.
5 - وَ لا تَقْتُلُوا النَّفْسَ الَّتي حَرَّمَ اللَّهُ إِلاَّ بِالْحَقِّ وَ مَنْ قُتِلَ مَظْلُوماً فَقَدْ جَعَلْنا لِوَلِيِّهِ سُلْطاناً فَلا يُسْرِفْ فِي الْقَتْلِ إِنَّهُ كانَ مَنْصُوراً (33)
كسى را كه خدا كشتنش را حرام كرده است مكشيد مگر به حق. و هر كس كه به ستم كشته شود، به طلبكننده خون او قدرتى دادهايم. ولى در انتقام از حد نگذرد، كه او پيروزمند است. اسراء 33
افزودن نظر جدید