بیژن غیبی، تاریخنگار درباریِ نوین
بیژن غیبی، تاریخنگار ایرانی ساکن آلمان، با اینکه اقرار دارد حجاب (چادر و پوشیه) در ایران باستان مرسوم بود، اما رضاشاه را به خاطر دستدرازی به زنان ایران و کشف حجاب اجباری میستاید. این نگاه ایشان را میتوان در منظومه رفتاری تاریخنگاران درباری تحلیل کرد. تاریخنگاری دربارگاه و دربار شیاطین...
.
پایگاه جامع فرق، ادیان و مذاهب_ در تاریخنگاری سیاسیِ سنّتی با اصطلاح "مورّخین درباری" آشنا هستیم. کسانی که به زر یا به زور، فریفته شده؛ راست و ناراست را در هم میآمیختند. برای به دست آوردن خوشی زودگذر، یا برای کینخواهی از دیگران، قلم به جوهرِ دروغ و خیانت میزدند.
شاید برخی گمان کنند که در تاریخنگاری نوین، دوران این گونه رفتارها به سر آمده، اما واقعیت آن است که ما نظارهگر امتداد این بَدکِرداری هستیم. تاریخنگاریِ درباری، اکنون نیز وجود دارد، تنها پوستین آن اندکی دگرگون شده است. تاریخنگاران و تاریخپژوهانی که برای چند سکه یا برای دریافت حق اقامت در کشوری دیگر، واقعیت را و حتی یافتههای علمی خود را زیر پا میگذارند.
بیژن غیبی، کارشناس فرهنگ و ادبیات ایران باستان از همین دست افراد است. او که سالهاست در آلمان به پژوهشهای تاریخی سرگرم است، در بهمن ۱۳۸۴ هجری خورشیدی، در مصاحبه با رادیو فردا با دفاع از رفتار وحشیانه و ضد فرهنگی رضاخان پهلوی در کشف حجاب اجباری از زنان ایران گفت: «کشف حجاب برای زن ایرانی، اقدام درستی بود. رضا شاه به زن حق زیستن را برگرداند». او افزود: «فکر رهاسازی زن ایرانی پیش از رضاشاه نیز بود اما کسی دل و جرات این کار را نداشت».[1]
این در حالی است که او پیشتر، گفته بود که حجاب (حتی چادر و پوشیدهرویی)، در فرهنگ ایران باستان وجود داشت و به عبارتی، یکی از مؤلفههای فرهنگی ایرانی بوده است.[2]
اکنون که روشن است حجاب (چادر و پوشیدهرویی) جزوی از فرهنگ ایرانی بوده، پس اقدام رضاشاه، رفتاری ضد فرهنگی و در راستای هویتزدایی و کشتن مؤلفههای اصیل فرهنگی ایرانی بوده است. آیا این رفتار، سزاوار آن است که یک اندیشمند تحصیلکرده فرهیخته از آن دفاع کند؟
دونالد ویلبر (جاسوس CIA و طراح کودتای سرنگونی مصدق) مینویسد: زنان و دختران ایران از دوران باستان، چادر و لباسهای پوشیده و فراخ به تن میکردند. تا اینکه رضاشاه در 1936 میلادی، آن را ممنوع کرد... مقامات دولتی که همسرانشان چادر می پوشیدند از کار برکنار شده؛ زنانی که حجاب داشتند، از ورود به اماکن عمومی، محروم شدند.[3] حامد الگار (مسلمان بریتانیایی و استاد دانشگاه کالیفرنیا برکلی ایالات متحده) مینویسد: زنان ایرانی از دوران باستان، چادر و لباسهای پوشیده به تن میکردند تا اینکه رضاشاه پهلوی، حجاب را ممنوع کرد. زنانی که حجاب داشتند، اغلب توسط پلیس مورد آزار و اذیت قرار میگرفتند.[4] در ۱۷ دی ۱۳۱۴، رضاخان، فرمان کشفِ حجاب (بیحجابی اجباری) را صادر کرد. طبق منابع تاریخی، مأموران حکومت در کوچه و خیابان، به هر زن و دختری که حجاب داشتند، حمله میکردند و به زور، روسری و چادر از سر آنان میکشیدند.
جا دارد که از جناب غیبی بپرسیم: آیا دست درازی به نوامیس مردم، سزاوار افتخار است؟ اینکه کسی در کوچه و یا در منظر چشم مردم، به اجبار حجاب از سر زنان بردارد، انسانیت است؟ کدام انسان شریف و خردمندی میتواند به این قضیه افتخار کند؟
جناب غیبی میفرمایند که «رضا شاه به زن حق زیستن را برگرداند». پرسش آنجاست که این همه زن شاعر و اندیشمند در تاریخ اسلام، آیا حق زیستن نداشتند؟ اکنون بسیاری از زنان محجبه در ایران و سایر نقاط جهان، با پوشش و حجاب، در عرصههای علمی، هنری، اجتماعی و... موفق اند. مادرانی که با حجاب کامل، بهترین فرزندان را تربیت کرده و میکنند، آیا حق زیستن نداشتند؟ گویا منظور جناب غیبی از "زیستن"، همان زیست حیوانی است. که زن برهنه باشد، جلوهگری کند و اسباب شهوترانیِ مردان هوسباز باشد. این نگاه جناب غیبی به زن، نگاهی شیطانی است. نگاهی که زن را در حد یک بازیچه پایین آورده است. تا وقتی که زن، توان بهرهوری جنسی دارد، ارزش دارد و پس از آن، چون دیگر نمیتوان از آن بهره جنسی بُرد، مؤلفهی ارزش خود را از دست داده؛ به زبالهدان افکنده میشود.
اما اگر منظور ما از حق زیستن، حق علمآموزی و هنرآموزی باشد، اگر منظور، حق مادری باشد، آیا زنان محجبه نمیتوانند به این حقوق دست پیدا کنند؟ میتوانند. اما تاریخنگاری در بارگاه و دربار شیاطین، لازمهاش آن است که انسان، این حقیقت را انکار کند.
پینوشت:
[1]. رادیو فردا، ۲۲ بهمن ۱۳۸۴.
[2]. بنگرید به: Bijan Gheiby, ČĀDOR (2), i. In Early Literary Sources, Encyclopædia Iranica, December 15, 1990
[3]. بنگرید به: Encyclopædia Iranica: ČĀDOR, December 15, 1990
[4]. بنگرید به: Encyclopædia Iranica: ČĀDOR, December 15, 1990
افزودن نظر جدید