نقد کلام «نورعلی تابنده» در مورد مباحث مهدویت

  • 1402/10/27 - 09:53

منجی‌باوری، یکی از اصول همگانی در ادیان الهی و غیرالهی است؛ اما نباید این تصور اشتباه را در ذهن ایجاد کرد که ماهیت و حقیقت منجی مطرح‌شده در ادیان، یکسان بوده و همه ادیان فقط در نام منجی با یکدیگر اختلاف دارند، بلکه ویژگی‌های منجی در ادیان نیز با یکدیگر متفاوت است.

منجی

.

پایگاه جامع فرق، ادیان و مذاهب_ اصل موعودباوری و اعتقاد به منجی برای بشریت، در تعالیم فعلی ادیان بزرگ، یکی از اعتقاداتی است که بر آن اتفاق وجود دارد؛ ولی باید به این نکته توجه کرد که هر دین و مکتبی، به تناسب فرهنگ دینی و ملی خود، از موعود آخرین شناخت داشته و از او یاد می‌کند و بر اساس همان فرهنگ دینی خویش، برای آن منجی شاخصه‌هایی تنظیم کرده‌اند.

اما در این میان، خیلی از افرادی که تخصصی در مباحث مهدویت نداشته‌اند، تصور می‌کنند که شاخصه‌های منجی در تمام ادیان مشترک بوده و در سخنان خویش به گونه‌ای سخن گفته‌اند که گویی تفاوت ادیان در مبحث منجی، فقط نام منجی[1] است؛ این در حالی است که شاخصه‌های منجی با یکدیگر متفاوت است.

«نورعلی تابنده» (قطب سابق دراویش گنابادی)، یکی از افرادی است که این گونه اندیشه‌های نادرست را منتشر کرده و در ضمن سخنرانی خویش گفته، موعودهایی که در ادیان مختلف بیان شده، همه بر یک مصداق اشاره دارد، درصورتی که تصور ادیان از موعود مختلف بوده و تنها ما در اصل موعودگرایی با ادیان دیگر مشترک هستیم. او می‌گوید: «چنین انتظاری را همه ادیان دارند، دین موسی علیه‌السلام، دین عیسی علیه‌السلام، دین اسلام، همه منتظر یک ظهوری هستند. البتّه این فرق نمی‌کند، کسی که ظاهر بشود، کسی که خداوند ظاهرش کند، به او این قدرت را می‌دهد که هم مسلمین او را بشناسند، هم مسیحی بشناسد و هم یهودیان بشناسند؛ یعنی یک نفر مصداق همه اینها باشد و این طور است که فرموده‌اند: در ظهور حضرت، همه ادیان یکی می‌شود؛ یعنی آن کسی که ظاهر می‌شود را همه قبولش دارند».

از این کلام «نورعلی تابنده»، این گونه برداشت می‌شود که منجی مطرح شده در ادیان الهی، فقط یک مصداق داشته و آن امام زمانی است که مسلمان‌ها بیان می‌کنند؛ در حالی که اصل اعتقاد به منجی، در ادیان الهی و غیرالهی (زرتشت و بودایی) مشترک بوده، ولی شاخصه‌های مشخص شده در ادیان الهی برای منجی، با یکدیگر مختلف بوده و به این خاطر نمی‌توان بیان کرد که تمام بشارت‌های ادیان، بر یک شخص دلالت دارد؛ تنها می‌توان گفت که گونه‌های اعتقاد به منجی آخرالزمان و کیستی فرد منجی در ادیان، با یکدیگر متفاوت است.

همه ادیان در یک اصل، نظر واحد دارند و آن اعتقاد مشترک، ایمان و امید به ظهور مصلح نهایی و منجی آخرالزمان است. بسیاری از پیامبران پیشین، آمدن پیامبر دیگر را وعده داده‌اند. همچنین در سرتاسر بشارت‌ها و اشارت‌های پیشینیان، همواره سخنانی درباره ”موعود آخرین“ و ”منجی آخرالزمان“ با عناوینی همچون کالکی، بودای پنجم، سوشیانس، مسیحا، پسر انسان و ...، وجود دارد.

بعضی از اشخاص همچون «نورعلی تابنده»، به اشتباه تصور کرده‌اند که ویژگیهای منجی در ادیان دیگر نیز همانند اسلام بوده و از این پیش‌فرض اشتباه، اعتقاد پیدا کرده‌اند که همه این اسامی، حکایت‌کننده از منجی شیعی است؛ این در حالی است که هر محققی به منابع اصیل هر دینی رجوع کند، متوجه این نکته اساسی خواهد شد که ادیان، فقط در اصل آمدن منجی با یکدیگر هم مسیر بوده، ولی منجی در هر دینی بر اساس مبانی فکری هر دینی طرح‌ریزی‌شده است.

منجی در ادیان الهی نیز از این قاعده مستثنی نخواهد بود؛ همچنان که بعضی بزرگان یهود، یکی از ویژگیهای منجی را نجات یهود بیان کرده و می‌نویسند: «همه امنیت‌ها و نعمت الهی، فقط شامل یهود و سرزمین اورشلیم و قوم اسرائیل خواهد شد و دیگران از امروز باید بترسند و با یهودیان هیچ گونه مخالفتی نداشته باشند. یهودیان منتظر روزی هستند که انسان‌ها همه یهودی شوند و غیر یهود وجود نداشته باشد».[1] این اندیشه، قطعاً با تفکر اهداف منجی در تشیع، متفاوت است؛ زیرا در مبانی اسلامی، منجی برای نجات قوم خاصی نخواهد آمد؛ بلکه منجی اسلامی، نجات‌دهنده مستضعفینی بوده که دارای ویژگی‌های خاصی هستند.

پی‌نوشت:
[1]. ر.ک: آبراهام کهن، گنجینه‌ای از تلمود، ص۳۵۷- ۳۷۶؛ جولیوس کرینستون، انتظار مسیحا در آئین یهود، ترجمه حسین توفیقی، قم: ادیان و مذاهب، 1377ه‍ ش، ص۶۵ و ۹۷.

تولیدی

افزودن نظر جدید

CAPTCHA
لطفا به این سوال امنیتی پاسخ دهید.
Fill in the blank.