نحوه مواجه با فنهای کیپاپ
.
پایگاه جامع فرق، ادیان و مذاهب_ برای اینکه ارتباط موفق و فعالیت مؤثر و موفقی در ارتباطگیری با فنهای کیپاپ داشته باشیم، باید برخی نکاتِ در رابطه با روشنگری را مدّ نظر قرار دهیم، وگرنه فعالیتها اثربخش نخواهد بود. فنها[1] علاقه شدید به آیدولها[2] دارند، چون اکثر فنها نوجوان و کودک هستند و با توجه به مقطع سنّی که دارند بسیار عاطفی، احساساتی و سرشار از هیجان میباشند.
باید توجه داشت یک جوّ سنگین عاطفی بین فنها و آیدلها وجود دارد که اگر حس کنند کسی قصد توهین یا سرزنش یا مخالفت دارد سریع با آن مخالفت میکنند؛ هرچند حرف صحیح بوده و نقد وارد باشد، آن را قبول نمیکنند. علّت امر این است که در قوای ادراکی انسانها فقط تعقل و تفکر، به تحلیل و تصمیم گیری نمیپردازد، بلکه قوه ادراکی و شناختی انسان مجموعهای از ذهن و احساسات و عواطف است؛ لذا باید شرایط روحی روانی و عاطفی مخاطب را در روشنگری لحاظ کنیم.
اکثر افرادی که به تغییر دین یا ورود به یک شبه معنویت و تغییر سبک زندگی دست زدهاند، بهخاطر استدلالات عقلی و نتیجه برهانهائی که به نفع یا علیه یک موضوع اقامه شده بود، به این تغییر دست نزدند، بلکه جریان عموماً برعکس است؛ یعنی ابتدا یک شخص وارد یک شبه معنویت میشود، لوازم این عضویت مانند تغییر سبک زندگی، جهان بینی و... را میپذیرد، آنگاه برای این باورها و سبک زندگی جدید دنبال دلیل استدلالی و ادله عقلی و علمی و.. میگردد.
مثلاً شخصی به خاطر ضعف شخصیت یا عدم هویت اجتماعی و استقلال مالی و... در وضعیت بحرانی است، حال شخصی دیگر با او آشنا میشود و با تعریف و تمجید، در جلسات و گروههای شبه معنوی او را همراه خود میبرد و اجازه ابراز وجود و صحبت و بروز عواطف و احساسات را برایش مهیا میکند. از لحاظ مالی یا شغلی به او کمک میکند، این شخص مرید یا همان فن او میشود و عموماً نمیشود با استدلال عقلیِ ِصرف او را از مواضع جدید برگرداند. البته مباحث علمی برای پاسخ به شبهات و تزلزل عقاید باطل مفید است و برای اطرافیان این شخص حکم واکسن معنوی را دارد. اما در مواجه با فرد آسیب دیده باید نکات مواجهی صحیح را رعایت کرد.
در بحث کیپاپ هم همین جریان وجود دارد. عموم نوجوانان در سن بحران هویت هستند و شخصیت آنان در اجتماع و خانواده در حال شکل گرفتن است، ولی معمولاً معلمها، والدین، مربیان پرورشی و... با آنان مانند یک کودک رفتار میکنند و اهمیتی به این جریان نمیدهند؛ در حالی که نوجوان در سنی است که میخواهد استقلال و مسئولیت پذیری خود را نشان دهد. همچنین نوجوان در سن رشد و بلوغ جنسی است که تبعات خاص خود را دارد؛ نوجوان دنبال جواب پرسشهای بنیادین خود از جمله چیستی جهان، دین، شغل آینده، هدف زندگی و معنای زندگی و جایگاه خودش در بین اطرافیان است، یا استرس بالای مدرسه و امتحانات و در نهایت کنکور و سربازی و... همه او را تحت فشار قرار میدهند؛ در نهایت دیگران به جای همدردی و همدلی و شنونده بودن سخنان و دردهایشان، در موضع خطاکار و تنبل و بی خیال و... خطابشان میکنند. ولی گروههایی مثل بی تی اس میدانند نوجوان درچه حالت ذهنی و عاطفی است و با ارتباط گرفتن از همین ناحیه آنان را جذب میکنند. بی تی اس از کشور کره جنوبی با کیلومترها فاصله توانسته مشکل نوجوانان را متوجه و از این طریق با آنان ارتباط گیری کنند، ولی معلم و مربی و والدین همین نوجوان که در یک اتاق و خانه با او زندگی میکنند و ارتباط دارند، شرایط وی را درک نمیکنند.
شاید عجیب به نظر بیاید ولی آیدلها برای بعضی فنها نقش پیامبر را دارند. مثلا گروه بی تی اس برای آرمیها[3] الگوی رفتاری و باوری است و چون آرمیها دلبسته اینها هستند، به همین خاطر از لحاظ روانی نمیتوانند نقدها را قبولکنند؛ پس نباید فنها همان اول رو در رویی و مواجه، حسکنند که شما قصد توهین و انتقاد دارید. باید ابتدا فنها را توجیه کنیم که قصد توهین نداریم، به علاقهشان احترام میگذاریم و فقط میخواهیم در مورد بی تی اس صحبتکنیم و خوبی و بدیهایی که به ذهن ما میرسد را بیان میکنیم، تا باب گفتگو باز شود. باید با ایجاد فضای صمیمی اجازه دهیم بچهها ابتدا صحبت کنند و اگر خجالت میکشند با اعتماد به نفس دادن به آنها کمکشان کنیم صحبت کنند، بعد حتماً تذکر دهیم که این نقدها به ذهن ما رسیده است و شاید شما مطلبی بگویید که متوجه چیزهای جدید شویم. این جمله خیلی در ارتباط گیری و شروع باب گفت و شنود مؤثر است، چون به او جایگاه و هویت میدهیم و روش درست مواجه با نوجوان همین است.
همچنین تاکید کنیم هیتر[4] نیستیم و نفرت پراکنی و توهین و... نمیکنیم. برخی هیترها میگویند مثلاً همه آیدولها و فنها مفعولاند یا آنها را مسخره میکنند و...
در حالی که ما بر عکس هیترها توهین نمیکنیم بلکه خوبی و بدی را میگوییم و روش ما تحقیق و بررسی علمی است، تفکر انتقادی داریم یعنی تحلیل و تأمل میکنیم، تفکر انتقادی به معنی منفی نیست بررسی عقلانی منظور است. بعد از اینکه ابتدا کامل به سخنان فنها گوش دادیم و نکتهها را نوشتیم، سپس خوبیها گفته شود بعد نقدها و اشکالات بیان شود. البته نقدها صریح نباشد مثلاً با کنایه و حالت پرسش بیان میکنیم: ( از آرمیها میپرسیم آیا پوشش و رفتارهای اعضای بی تی اس نشان از گرایشات یا ترویج همجنسگرایی نیست؟) با اما و اگر و شاید و... اشکالات و نقدها را بیان میکنیم و اجازه میدهیم تفکر انتقادی در فنها شکل بگیرد.
خوبی و بدی را عرضه میکنیم و به نوجوان اجازه میدهیم خودش انتخاب کند. اینکه اجازه انتخاب به او میدهیم خودش به شخصیت دهی و هویت بخشی نوجوان کمک میکند و باعث رشد تفکر انتقادی میشود. بهترین راه در مواجه با فنها ایجاد قدرت تفکر انتقادی آنها است. قرآن کریم در این رابطه میفرماید:«الَّذِينَ يَسْتَمِعُونَ الْقَوْلَ فَيَتَّبِعُونَ أَحْسَنَهُ أُولَٰئِكَ الَّذِينَ هَدَاهُمُ اللَّهُ وَأُولَٰئِكَ هُمْ أُولُو الْأَلْبَابِ [زمر/18] آنان که سخنان را میشنوند و از بهترینش پیروی میکنند، اینانند کسانی هستند که خدا هدایتشان کرده، و اینان همان خردمندانند.» پس با ارئه و نشان دادن خوبی و بدیها کمک میکنیم قدرت تفکر خلاق و انتقادی پرورش یابد و خود نوجوان به نتیجه مورد نظر برسد.
پینوشت:
[1]. طرفداران افراطی.
[2]. Idol ، خوانندگان و هنرپیشههای مشهور و محبوب.
[3]. طرفدارن بی تی اس را اصطلاحاً آرمی میگویند.
[4]. مخالفان و دشمنان افراطی کیپاپ.
محمد جواد نصیری
افزودن نظر جدید