حضرت سلیمان (ع) و سِحر
.
پایگاه جامع فرق، ادیان و مذاهب_ یکی از سوالاتی که در حیطه سحر و جادو مطرح میباشد، این است که آیا مؤمنین و نیکوکاران از سحر استفاده میکنند یا نه؟ برای اثبات این حرف، استدلال کردهاند که حضرت سلیمان (علیه السلام) که از پیغمبران الهی بود از سحر و جادو استفاده میکرده است، همچنین هاروت و ماروت دو فرشته الهی سحر را به مردم یاد دادند، پس جایز است که مؤمنین هم این کار را بکنند: «وَاتَّبَعُوا مَا تَتْلُو الشَّيَاطِينُ عَلَى مُلْكِ سُلَيْمَانَ وَمَا كَفَرَ سُلَيْمَانُ وَلَكِنَّ الشَّيَاطِينَ كَفَرُوا يُعَلِّمُونَ النَّاسَ السِّحْرَ وَمَا أُنْزِلَ عَلَى الْمَلَكَيْنِ بِبَابِلَ هَارُوتَ وَمَارُوتَ وَمَا يُعَلِّمَانِ مِنْ أَحَدٍ حَتَّى يَقُولَا إِنَّمَا نَحْنُ فِتْنَةٌ فَلَا تَكْفُرْ فَيَتَعَلَّمُونَ مِنْهُمَا مَا يُفَرِّقُونَ بِهِ بَيْنَ الْمَرْءِ وَزَوْجِهِ وَمَا هُمْ بِضَارِّينَ بِهِ مِنْ أَحَدٍ إِلَّا بِإِذْنِ اللَّهِ وَيَتَعَلَّمُونَ مَا يَضُرُّهُمْ وَلَا يَنْفَعُهُمْ وَلَقَدْ عَلِمُوا لَمَنِ اشْتَرَاهُ مَا لَهُ فِي الْآخِرَةِ مِنْ خَلَاقٍ وَلَبِئْسَ مَا شَرَوْا بِهِ أَنْفُسَهُمْ لَوْ كَانُوا يَعْلَمُونَ[بقره/102] و پیروی کردند سخنانی را که (دیوان و) شیاطین در ملک سلیمان (به افسون و جادوگری) میخواندند، و هرگز سلیمان (با به کار بردن سحر به خدا) کافر نگشت و لکن شیاطین کافر شدند که سحر به مردم میآموختند و آنچه را که بر دو فرشته هاروت و ماروت در بابل نازل شده بود پیروی کردند، در صورتی که آن دو ملک به هیچ کس چیزی نمیآموختند مگر آنکه بدو میگفتند که کار ما فتنه و امتحان است، مبادا کافر شوی! اما مردم از آن دو ملک چیزی را که ما بین زن و شوهر جدایی افکند میآموختند، البته به کسی زیان نمیرسانیدند مگر آنکه خدا بخواهد، و چیزی که میآموختند به خلق زیان میرسانید و سود نمیبخشید و محققاً میدانستند که هر که چنین کند در عالم آخرت هرگز بهرهای نخواهد یافت و آنان به بهای بدی خود را فروختند، اگر میدانستند.»
باید بیان داشت ادعای فوق کاملاً غلط است. قرآن کریم تصریح میکند که حضرت سلیمان (علیه السلام) از سحر استفاده نمیکرد، بلکه شیاطین از سحر استفاده میکردند و خداوند دو فرشته به نام هاروت و ماروت را فرستاد تا ابطال السحر را به مردم یاد دهند و در مقابله با سحر شیاطین مسلح شوند. اما بعضی از انسانها از این آموزشها سوء استفاده کردند و در جهت شرورانه و غیر الهی استفاده کردند. بهطوری که در احادیث رسیده، در زمان سلیمان پیغمبر عدهای در مملکت او به عمل سحر و جادوگری پرداختند. از طرف حضرت سلیمان (علیه السلام) تمام نوشتهها و ورق پارههای آنها جمعآوری شد و در محل مخصوصی نگهداری گردید. پس از رحلت سلیمان نبی، جمعی آنها را بیرون آوردند و شروع به ترویج سحر نمودند و در ضمن اعلام کردند که سلیمان پیغمبر نبود، بلکه به وسیله همین سحر و جادوگریها بر کشور و امور خارقالعاده مسلط بود. این بود که بنیاسرائیل هم از آنها تبعیت کردند، و در این میان سخت به جادوگری دل بستند، بهطوری که به خاطر سحر دست از تورات برداشتند. هنگامی که پیغمبر اسلام(صلی الله علیه و آله) اعلام کرد: «سلیمان از پیامبران خدا بوده است»، بعضی از احبار یهود گفتند: از محمد (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم) تعجب نمیکنید که میگوید: سلیمان پیغمبر است، در صورتی که او ساحر بوده است. این گفته یهود، تهمت و افترا به پیغمبر خدا سلیمان است که لازمه آن کفر سلیمان میباشد، زیرا طبق گفته آنان مطلب چنین میشود که سلیمان (علیه السلام) مردی ساحر بوده خود را به جای پیامبر میخوانده است. ولی قرآن پاسخ میدهد که: «نه، سلیمان کافر نشد، بلکه شیاطین و همه آنان که به مردم تعلیم سحر نموده و جادوگری را رواج دادند کافر شدند». آیه مورد بحث فصل دیگری از زشت کاری یهودیان را معرفی میکند که پیامبر بزرگ خدا، سلیمان را به سحر و جادوگری متهم ساختند.[1]
حضرت سلیمان (علیه السلام) از سحر استفاده نمیکرد و هاروت و ماروت هم آموزش ابطال سحر میدادند. امروزه جادوگران و ساحران در بین ما زندگی میکنند ولی خود را به عنوان ساحر و کاهن معرفی نمیکنند، بلکه با پوشش دعانویسی، ابطال سحر، بازکردن بخت، سرکتاب، پیداکردن دزد و... به سحر و کهانت مشغول هستند. قرآن کریم میفرماید: « لَا يُفْلِحُ السَّاحِرُ حَيْثُ أَتَى[طه/69] ساحر هر جا رود (و هر چه کند) هرگز فلاح و فیروزی نخواهد یافت.» در انجام جادوگری و مراجعه به جادوگر و... عاقبت به خیر و رستگاری وجود ندارد. انسان باید در مشکلات به خداوند مراجعه و از او استمداد کند.
پینوشت:
[1]. مکارم شیرازی، ناصر، تفسیر نمونه، ج۱، ص۲۶۱.
محمد جواد نصیری
افزودن نظر جدید